تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی چیست؟ | قبل از شروع بحث اشاره به صحبت یک تحلیلگر معروف خالی از لطف نیست: پری کوفمن (Perry Kaufman) یک تحلیلگر و یک معامله گر حرفه ای امریکایی است که در سال ۱۹۶۶ در سخنرانی برای صدها تن در مورد تحلیل بازار سرمایه مقابل او گرد آمده بودند اشاره کرد که “اگر یک تحلیل بنیادى چیست؟ دقیقه وقت داشته باشید، به شما […]
تحلیل بنیادی چیست؟ | قبل از شروع بحث اشاره به صحبت یک تحلیلگر معروف خالی از لطف نیست: پری کوفمن (Perry Kaufman) یک تحلیلگر و یک معامله گر حرفه ای امریکایی است که در سال ۱۹۶۶ در سخنرانی برای صدها تن در مورد تحلیل بازار سرمایه مقابل او گرد آمده بودند اشاره کرد که “اگر یک دقیقه وقت داشته باشید، به شما خواهم آموخت که چگونه در بازار سهام پول درآورید: سهم را پایین بخرید و بالا بفروشید! حالا اگر ۵ یا ۱۰ سال وقت دارید، به شما یاد خواهم داد که یک سهم، چه موقع بالا و چه موقع پایین است.” این سخن از کوفمن اهمیت آموزش تحلیل بنیادی را دوچندان می نماید.
★ تحلیل بنیادی چیست؟
به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم بهطورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند: الف. عوامل محیطی، ب. عوامل مرتبط با صنعت، ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی ، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند. طبیعتاً:
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که تحلیل بنیادى چیست؟ سهم overvalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
فرض کنید سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر با قیمت ۲۵۰ تومان خریدوفروش میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهام الف را محاسبه کرده و به این نتیجه میرسد که هر سهم این شرکت حداقل ۳۰۰ تومان ارزش دارد. در این حالت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت الف اقدام میکند، زیرا از دید وی، قیمت فعلی سهام این شرکت در بورس، در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است. حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام شرکت الف با روش بنیادی، به این نتیجه برسد که سهام این شرکت بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش ندارد، نهتنها از خرید سهام شرکت الف خودداری میکند، بلکه اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت.
اگر تحلیلهای بنیادی بیانگر آن باشند که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت الف ۲۵۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت در بورس وجود ندارد، در این حالت، خرید یا فروش این سهام هیچگونه سودی نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود. اکنون این سؤال مطرح است که وقتی میشود ارزش واقعی یک سهم را با روش تحلیل بنیادی محاسبه کرد، پس چطور سهام برخی شرکتها با قیمتی بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی خود در بورس معاملهشده و زمینه کسب سود و یا احیاناً زیان برای برخی سرمایهگذاران فراهم میشود؟
پاسخ این است که اولاً عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. بنابراین ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده و در این میان، سرمایهگذارانی موفقترند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند. بهعنوانمثال، فرض کنید شرکت الف بودجه سال آینده خود را منتشر و پیشبینی کرده است. سود سال آینده شرکت در مقایسه با سال جاری، ۵۰ درصد افزایش داشته باشد. در این شرایط، سرمایهگذارانی که زودتر از دیگران بتوانند اثرات ناشی از این پیشبینی را بر قیمت سهام شرکت الف تحلیل و اختلاف بین ارزش واقعی و قیمت فعلی سهم در بورس را محاسبه کنند، موفقتر خواهند بود.
ثانیاً، تحلیل بنیادی و محاسبه ارزش واقعی سهم بر اساس آن، تا حد زیادی وابسته به نوع تحلیل سرمایهگذاران است. فرض کنید شرکت الف اعلام کرده است میزان فروش این شرکت در سال جاری ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. در این حالت، ممکن است برخی از سرمایهگذاران تصور کنند که افزایش فروش شرکت منجر به افزایش سودآوری و درنتیجه رشد قیمت سهام شرکت میشود. درحالیکه به اعتقاد گروهی دیگر از سرمایهگذاران، افزایش ۳۰ درصدی فروش شرکت، منجر به افزایش ۵۰ درصدی هزینههای شرکت شده و نهتنها باعث سودآوری شرکت نمیشود، بلکه میزان سود شرکت را کاهش خواهد داد. در این حالت، سرمایهگذاران گروه اول، اقدام به خرید سهام و سرمایهگذاران گروه دوم، اقدام به فروش سهام میکنند. اگر فکر می کنید که نیاز به آموزش های بیشتری در خصوص تحلیل بنیادی دارید پیشنهاد می کنیم حتماً سری مقالات آموزشی تحلیل بنیادی در بورس ایران را حتماً مطالعه نمایید.
سوالات بنیادی در تحلیل بنیادی
یک تحلیلگر بنیادی سوالاتی را مطرح میکند و به دنبال پاسخی دقیق برای آنها میگردد. همانطور که گفتیم این سوالها میتواند فردبهفرد متفاوت باشد.
موفقیت یک تحلیل بنیادی تنها به پاسخهای درست بستگی ندارد. بلکه موفقیت یک تحلیل، وابسته به طرح سوالهایی درست است.
- آیا درآمد شرکت دارد رشد میکند؟
- آیا شرکت واقعا دارد سود میکند؟
- آیا میتواند بدهیهای خود را بپردازد؟
- آیا قدرت کافی برای رقابت با دیگران را دارد؟
- آیا منابع شرکت برای تولید سود، به شکلی بهینه تخصیص پیدا کردهاند؟
- در بدترین سناریو، چه اتفاقی برای سرمایهگذاران میافتد؟
اگر بتوانیم به این سوالات جواب بدهیم، متوجه میشویم که آیا یک مورد سرمایهگذاری واقعا مناسب است یا خیر. به فارسی ساده، ما به دنبال این جواب هستیم که در نهایت «سهم را بخریم یا نه؟».
ابزارهای تحلیل
تحلیل بنیادی چیزی نیست به جز تحلیل، بررسی و نتیجهگیری از عوامل بنیادی. اما عاملهای بنیادی چه هستند؟ هرچیزی که به سلامت مالی شرکت ربط داشته باشد. مواردی مثل سود، زیان، بدهی، دارایی، ارزش برند و توان مدیریتی شرکت.
به طور کلی میتوانیم عوامل بنیادی را به دو دسته تقسیم کنیم:
- عوامل کمی: قابل اندازهگیری هستند و با عدد گزارش میشوند.
- عوامل کیفی: به کیفیت و صفات مربوط هستند و نمیشود به آنها عدد نسبت داد.
برای مثال وقتی در مورد سهم از بازار یک شرکت حرف میزنیم، میتوانیم موضوع را با عدد و نمودار بیان کنیم. اما وقتی در مورد قدرت نوآوری یک شرکت صحبت میکنیم، اعداد از وصف واقعیت عاجز تحلیل بنیادى چیست؟ خواهند بود.
برای مثال خوشنامی یک شرکت چیزی نیست که بشود با عدد سنجیده شود. اما اگر تصویر عمومی از یک برند را در تحلیل خود منظور نکنیم، کارمان کامل نخواهد بود.
با این وجود توجه داشته باشید که عوامل کیفی، در نهایت باید به عدد تبدیل شوند. شرکتی خلاق و نوآور که قادر نیست محصولات خود را بفروشد و سود بسازد، مورد توجه ما نخواهد بود.
درست مثل کسی که هزاران مدرک دانشگاهی و فنی دارد، اما قادر نیست برای خودش یک شغل دستوپا کند.
مهمترین ابزار شما برای تحلیل سامانه کدال است. اطلاعیهها و اعدادی که در سایتهای دیگر منتشر میشود، ممکن است دقیق نباشد.
مفهوم ارزش ذاتی
چرا میخواهید سهمها را تحلیل کنید؟ چون باور دارید که قیمت سهمها دقیق نیست، شاید یک سهم خیلی ارزان باشد و بعدها گران شود، یا خیلی گران باشد و بعدها قیمتش پایین بیاید. پس قبول دارید که:
فرض بنیادی اول: «قیمت سهم نشاندهنده ارزش آن نیست.»
شما به دنبال سهمهایی هستید که قیمتی کمتر از ارزش ذاتی خود داشته باشند. مثلا دوست دارید سهمی پیدا کنید که ۱۰۰۰ تومان میارزد، اما قیمتش در بازار کمتر از ۱۰۰ تومان است!
چرا این آرزو را در سر میپرورانید؟ چون باور دارید که:
فرض بنیادی دوم: «در بلندمدت، قیمت به ارزش ذاتی نزدیک خواهد شد.»
یعنی سهمی که امروز ۶۰ تومان است و هزار تومان میارزد، بالاخره به قیمت ۱۰۰۰ تومان خواهد رسید. چرا که بالاخره دیگران هم از ارزش ذاتی این سهم باخبر میشوند و در صف خرید میایستند. این اتفاق چه زمانی میافتد؟ هیچکس نمیداند. شاید چند ماه و شاید چند سال دیگر. باید منتظر ماند و دید.
علاوهبر طولانی شدن مدت انتظار، دو اتفاق بد دیگر هم ممکن است رخ بدهد:
- شاید مفروضات شما نادرست است و سهم، آنقدرها که فکر میکنید ارزش ندارد.
- شاید در طول زمان، ارزش ذاتی شرکت تغییر کند و شما از این تغییرات بیخبر باشید.
چگونه تحلیل بنیادی را آموزش ببینیم؟
حقیقت آن است که بر خلاف تحلیل تکنیکال منابع اکادمیک یادگیری تحلیل بنیادی بسیار کمتر هستند، مسیر یادگیری تحلیل بنیادی بیشتر از یک مسیر تجربی همراه با مطالعه و جستجوی مداوم می گذرد و از همین جا باید اعلام کنیم که هیچ وقت شما با خواندن یک کتاب تحلیلگر بنیادی نخواهید شد و عموما یادگیری در این حوزه انتهای مشخصی ندارد و همین است که آن را جذاب میکند. شاید هم بتوان این گونه تفسیر کرد که از انجائی که هم باید شما به صورت های مالی، حسابداری، سرمایه گذاری، ریسک، شناخت صنایع، مدلسازی مالی و…. اگاهی داشته باشید، نیاز به مطالعه در حوزه های مختلف خواهید داشت، ما هم در اینجا ماهیگیری را به شما یاد میدهیم، دقیق میگوییم تحلیل بنیادی چیست و از کجا اغاز وبه کجا ختم میشود و این گونه شما بهتر خواهید توانست در جستجوی منابع مورد نیاز خود بروید.
چگونه از تحلیل بنیادی در سرمایه گذاری های خود استفاده کنیم؟
تحلیل بنیادی در رویکرد سرمایه گذاری ارزشی مورد استفاده قرار میگیرد، یعنی زمانی که سرمایه گذار افق سرمایه گذاری بلندمدت دارد، بیشتر از این ابزار تحلیلی استفاده میکند. درواقع شما در تحلیل بنیادی به دنبال پاسخ به یک سوال اساسی هستید: فرآیند جریان پول در شرکت به چه صورت است؟ درواقع همانطور که خون در بدن یک انسان زنده جریان دارد، جریان نقد نیز در فرایندهای عملیاتی یک شرکت در جریان است و یک تحلیلگر بنیادی باید بتواند با نظم هرچه بیشتر این فرایند را در نرم افزار مدلسازی کند و در گام بعدی آن را تحلیل کند، خرید سهام یک شرکت در بازار سرمایه با سهامدار خصوصی یک شرکت شدن خارج از بازار سرمایه در ذات تفاوت ندارد، لذا این که بدانید سهام شرکتی را میخرید که شناخت و اگاهی کافی به فرایندهای عملیاتی و جریانات نقدی و توانایی سودسازی آن دارید بسیار اهمیت دارد. این همان موضوعی است که وقتی رفتارهای گله ای در بازارهای مالی رخ میدهد در سرمایه گذاران کمرنگ تر و کمرنگ تر میشود. لذا تحلیل بنیادی قرار است به شما کمک کند که نسبت به شرکتی که میخرید شناخت پیدا کنید و ارزش آن را بدانید. تمام این توضیحات را دادیم تا مجددا به کلمه ای بازگردیم که در ابتدای این پاراگراف به آن اشاره مختصری داشتیم، ارزش!
اما ارزش چیست؟
ارزش مفهوم بسیار مهمی در معقوله سرمایه گذاری است که عموما با قیمت اشتباه گرفته میشود، اما به طور جدی با آن تفاوت دارد، قیمت آن چیزی است که پرداخت میکنید و ارزش آن چیزی است که به دست میآوردید. از همین توضیح ساده میتوان مفهوم اصل مهم سرمایه گذاری را برداشت کرد:
شما همیشه به دنبال آن هستید که در ازای ارزش بالاتر قیمت کمتر بپردازید، لذا اگر بدانید کالا یا دارایی ایی قیمت بالاتری از ارزش آن دارد، آن را گران تلقی کرده و نمیخرید و بالعکس اگر بدانید کالا یا دارایی ایی قیمت کمتری از ارزش آن دارد، اقدام به خرید میکنید، برای فروش نیز مترصد فرصت هایی هستید که قیمت بالاتری از ارزش بپردازید، یعنی عموما فروشنده تمایل دارد گران بفروشد و ارزان بخرد. این توضیحات روح حاکم بر سرمایه گذاری است، در هرجا که سرمایه گذاری کنید، این روح جاری است. قیمت ها هیچ وقت روی خط مستقیم ارزش ذاتی حرکت نمیکنند بلکه مداما بالاتر یا پایین تر از ارزش ذاتی در نوسان هستند. این که انواع ارزش چیست و چگونه میتوان ارزش یک شرکت یا دارایی را به دست اورد نیز موضوع جامعی است که در این مجال نمیگنجد، اما پله اول ارزشیابی، تحلیل بنیادی است. این توضیحات را ارائه دادیم تا دقیق نشان دهیم انتهای مسیر تحلیل بنیادی به کجا ختم میشود و از چه اهمیت بالایی برخوردار است.
تحلیل بنیادی شرکت های بورسی چگونه است؟
در این مقاله قصد داریم تا در خصوص تحلیل بنیادی شرکتهای بورسی صحبت کنیم. زمانی که از تحلیل بنیادی صحبت میشود، موضوع از فایلهای اکسل فراتر میرود؛ به خصوص در حوزه مالی، بایستی نگاهی جامع و کامل به تمام جوانب داشت تا همه فاکتورهای مؤثر را بررسی کرد و در نهاین بهترین تصمیم را اتخاذ کرد. با ما همراه باشید تا بیشتر در مورد تحلیل بنیادی صحبت کنیم.
منظور از تحلیل بنیادی چیست؟
برای درک بهتر تحلیل بنیادی بایستی با رویکردهای آن آشنا شویم. میتوان رویکردهای تحلیلی را در دو دسته بالا به پایین و پایین به بالا مشخص کرد.
- در رویکرد بالا به پایین سوی نگاه تحلیلگر تحلیل بنیادى چیست؟ از صنعت کلان و اقتصاد آغاز و در نهایت به شرکت میرسد.
- در رویکرد پایین به بالا سوی نگاه تحلیلگر از شرکت آغاز و در نهایت به اقتصاد میرسد.
توجه داشته باشید که در تحلیل از بالا به پایین به دادهها در ابعاد بزرگ نیاز دارید؛ از این رو این رویکرد بسیار زمانبر است. از این جهت بسیاری رویکرد پایین به بالا را پیش میگیرند و تنها به تحلیل شرکت بسنده میکنند. درواقع در این رویکرد شما از آنالیز دادههای خود شرکت شروع میکنید. اما در رویکرد بالا به پایین، حجم کلی بازار که شرکت در آن در حال فعالیت است مانند سهم بازار، عرضه و تقاضا ارزیابی میشود؛ به این ترتیب خواهید دانست که شرکت شما دقیقا در کجای صنعت قرار گرفته است؟
گستره تحلیلی
تحلیل بنیادی شرکتهای بورسی بدون آگاهی از نحوه تامین مواد اولیه، شناخت مشتریان، چگونگی تغییر هزینه دستمزد کارمندان و کارگران، بررسی رقبا و مواردی از این دست امکانناپذیر است. بدون این اطلاعات شما نمیتوانید آینده شرکت را پیش بینی کنید. در واقع برای تحلیل آینده شرکت، نمیتوانید رقبا و گسترهای که در آن فعالیت میکنید را تحلیل بنیادى چیست؟ نادیده بگیرید. گستره تحلیل بنیادی شامل موارد زیر میباشد:
- اقتصاد جهانی
- اقتصاد داخلی
- صنعت
- شرکتهای رقیب
در گستره اقتصاد جهانی مواردی مانند نرخ های جهانی مرتبط با شرکت، عرضه و تقاضا، ذخایر، شرکتهای بزرگ، موضوعات سیاسی مؤثر بر دادههای اقتصادی بررسی میشود. این اطلاعات در قالب تقویم اقتصادی منتشر میشود. با این حال در مورد اقتصاد داخلی موضوع فرق میکند و شرکت تحت تأثیر تغییرات زیادی هستند.
برای تحلیل بنیادی شرکتهای بورسی در گستره اقتصاد داخلی ارزیابی دادهها در ابعاد کلان اقتصادی اهمیت زیادی دارد. تورم، حجم نقدینگی، نرخ ارز، بازدهی سرمایه گذاری در بازارهای موازی، دادههای بانک مرکزی و… همه از مواردی است که در تحلیل بنیادی در گستره اقتصاد داخلی اهمیت بالایی دارد.
صورتهای مالی و نحوه تخمین آن
صورتهای مالی درواقع داستان شرکت را در گستردههای موجود اقتصادی بیان می کند. ترازنامه، سود و زیان، جریان وجوه نقد، سود و زیان جامع صورتهای مالی یک شرکت هستند.
تحلیل شما در بستر صورتهای مالی خود شرکت که به آنها اشاره شد اهمیت زیادی دارد و اطلاعاتی کسب کردهاید، جهت براورد صورتهای مالی اتی شرکت استفاده میشود. با توجه به روش ارزشیابی که استفاده کردهاید، به دادههای متفاوتی نیاز خواهید داشت. اما به صورت کلی تخمین سود و انواع جریانات نقدی از هرچیز مهمتر است.
شما بایستی دادهها را طبق صورت های مالی در سالهای آینده ارزیابی کنید، تا بتوانید ثابت کنید عبارت تکرار سودآوری پایدار عملیاتی و در ادامه رشد سودآوری اثبات شده است. لازم به ذکر است که خرید سهام در بورس و خارج از آن عملا تفاوتی با هم ندارند. در نتیجه نمیتوانید در مورد آینده شرکت خود با قطعیت تصمیم بگیرید.
در مرحله اول شرکت درآمد فروش خود را ثبت میکند؛ در ادامه این مبلغ را درتعداد یک میلیون ضرب کنید؛ این مقدار کل مبلغ فروش شرکت را مشخص میکند و در اصل ضرب نرخ در تعداد مبلغ فروش میباشد. در مرحله دوم میخواهیم بررسی کنیم شرکت برای تولید محصول مدنظر چقدر بها میدهد؟ این مقدار در سه بخش مواد مورد استفاده، دستمزد کارگران تولید و سربار قرار میگیرد. سودی که تا اینجا محاسبه شد سود ناخالص است و اگر سایر هزینههای اداری و عمومی را از آن کم کنیم سود عملیاتی به دست خواهد آمد که تحت عنوان تحلیل بنیادى چیست؟ EBIT شناخته میشود.
سود قبل بهره و مالیات، دو هزینه دیگری هستند که باید از سود ناخالص کم شوند تا به سود خالص برسیم. با این حال توجه داشته باشید که برخی شرکتها درآمدها یا هزینههایی را دارا هستند که با فعالیت اصلی آن ها ارتباطی ندارد.
نسبتهای مالی
در این بخش از بررسی تحلیل بنیادی شرکتهای بورسی به مفهوم نسبتهای مالی میپردازیم. نسبتهای مالی نسبت دو مورد از صورت های ملی را با یکدیگر مقایسه میکند؛ برای نمونه نسبت سود خالص به فروش را بررسی میکند که به عنوان حاشیه سود خالص شناخته میشود. درواقع مشخص میکند که به ازای هر واحد فروش چه میزان سود خالص داشتهایم. میتوان اینطور گفت که نسبتهای مالی رویکرد مقایسهای دارد. موارد دیگر مانند نسبتهای مالی نقدینگی، کارایی، سودآوری، سرمایه گذاری و اهرمی و… هم دیگر نسبتهای مالی هستند که در موارد زیر به شما کمک میکنند:
- مقایسه نسبتهای مالی یک شرکت با سالیان قبل
- مقایسه با شرکتهای رقیب
چطوری تحلیل بنیادی را آموزش ببینیم؟
برخلاف تحلیل تکنیکال که منابع آکادمیک زیادی برای آموزش آن وجود دارد، تحلیل بنیادی از چنین منابع آموزشی بی بهره است. یادگیری تحلیل بنیادی بیشتر تجربی است و در مسیر یادگیری آن بایستی در کنار مطالعه، تحقیق و بررسیهای زیادی انجام دهید. درواقع در این مسیر تنها نمیتوانید تنها به مطالعه اکتفا کنید؛ بایستی تجربه کسب کنید و تحقیق و بررسی انجام داده و اطلاعات خود را به روز کنید.
توضیحاتی درباره ی تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)
ساعد نیوز: هدف نهایی تحلیل تحلیل بنیادى چیست؟ بنیادی این است که سرمایه گذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که سهم بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. همه تحلیلگران سهام تلاش میکنند تا با استفاده از عوامل خرد و کلان بتوانند به قیمت واقعی سهم دست یابند.
تحلیل بنیادی چیست ؟
تحلیل بنیادی روشی است که افراد می توانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی ارزیابی کنند. تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر می گذارد در نظر می گیرد. در این تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها تا عوامل اقتصاد خرد مانند بهره وری مدیریت شرکت موردتوجه قرار می گیرد.
اما هدف از تحلیل بنیادی چیست؟ هدف نهایی تحلیل بنیادی این است که سرمایه گذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که سهم بیش از ارزش خود قیمت گذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. همه تحلیلگران سهام تلاش می کنند تا با استفاده از عوامل خرد و کلان بتوانند به قیمت واقعی سهم دست یابند. آن ها وضعیت کلی اقتصاد مانند نرخ بهره، وضعیت صنعت و شرکت ها را در نظر می گیرند، سپس به ارزیابی اوراق بهادار موردنظر خود بپردازند. درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده، عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت موردتوجه قرار می گیرند. همه این اطلاعات در صورت های مالی یک شرکت در دسترس است.
تحلیل بنیادی می تواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی
اگر ارزش ذاتی به دست آمده بیشتر از قیمت فعلی سهم در بازار باشد، به اصطلاح گفته می شود که سهم کم قیمت گذاری شده است و دارای حباب منفی بوده که انتظار می رود سهم رشد کرده و حباب منفی خود را پر نماید؛ در مقابل اگر ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی بازار باشد گفته می شود که سهم بالاتر قیمت گذاری شده است و اصطلاحاً سهم دارای حباب مثبت بوده و انتظار می رود که قیمت بازار آن کاهش یابد.
تحلیل بنیادی برای یافتن قیمت منصفانه بازار است. تحلیلگرانی که بتوانند به ارزش واقعی سهم دست یابند، می توانند از این فرصت برای کسب سود بیشتر نفع ببرند و سهامی را که قیمت فعلی پایین تر از ارزش خود رادارند، خریداری کنند و یا سهم باقیمت بیشتر از ارزش واقعی را قبل از اینکه بازار به تعادل برسد و قیمت فعلی با ارزش ذاتی سهم برابر شود را به فروش برسانند.
عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی هر گزاره ای که مرتبط با شرایط اقتصادی و شرایط یک شرکت باشد، مهم است؛ ازجمله موارد کمی مانند درآمد و سود تا موارد کیفی مانند کیفیت مدیریت و اعتبار شرکت که تعیین کننده سهم بازار هستند.
عوامل کمی
عوامل کمی، قابل اندازه گیری به صورت عدد هستند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان می دهند؛ مانند سود سالیانه، میزان دارایی ها، بدهی ها، مخارج و غیره.
تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی استفاده می کنند تا تصمیمات سرمایه گذاری خود را انجام دهند. صورت های مالی هر شرکت که وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت است، این اطلاعات کمی را برای تحلیلگران ارائه می دهند. سه صورت مالی مهم ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است که در ادامه به توضیح هر یک از آن ها می پردازیم.
ترازنامه
ترازنامه نشان دهنده گزارش دارایی ها و بدهی های یک شرکت در برهه ای از زمان است. معادله ای که در صورت ترازنامه به کار گرفته می شود به صورت زیر است:
دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام
دارایی ها نشان دهنده مدیریت و کنترل شرکت بر مالکیت دارایی ها است که شامل وجه نقد در حساب های بانکی، موجودی، ماشین آلات، ساختمان و … است. سایر جنبه های معادله نشان دهنده ارزش کل وضعیت مالی شرکت است ازجمله بدهی های شرکت و میزان مالکیت سهامداران شرکت تحلیل بنیادى چیست؟ که ارزش کلی پول را نشان می دهد، است.
صورت سود و زیان
درحالی که صورت ترازنامه نگاهی کلی به رویکرد و وضعیت شرکت دارد، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک دوره زمانی مشخص می کند.
درنتیجه فعالیت های کسب وکار در یک دوره زمان مشخص، صورت سود و زیان اطلاعاتی درباره درآمد، مخارج و سود شرکت را نشان می دهد.
صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد، نشان دهنده گزارشی از جریان های خروجی و ورودی مالی طی زمان مشخص است. معمولاً صورت جریان وجوه نقد، بر فعالیت های مرتبط با وجه نقد تمرکز دارد.
عوامل کیفی
عوامل کیفی مورد بررسی در تحلیل بنیادی بر اساس میزان کیفیت و سایر مشخصات غیرقابل اندازه گیری هستند. این نوع عوامل که شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامه ها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژی های مورد استفاده شرکت هستند دقت کمتری در ارزیابی دارند.
عوامل مهم برای بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی به صورت کیفی به شرح زیر است:
مدل تجاری: نوع کسب وکاری که شرکت انجام می دهد را باید از طریق سؤالاتی مانند شرکت دقیقاً چه فعالیتی انجام می دهد؟ آیا درآمد شرکت از اجرای مدل اصلی کسب وکار خود به دست می آید یا خیر؟ و سایر سؤالات مرتبط به دست آورد.
مزیت رقابتی: موفقیت بلندمدت یک شرکت به طور عمده به توانایی آن در ایجاد و نگه داشتن مزیت رقابتی، سهم بازار و استراتژی های مرتبط با شرایط بازار بستگی دارد.
مدیریت: بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که مهم ترین عامل برای سرمایه گذاری در یک شرکت مدیریت آن است. باوجود بهترین مدل تجاری، اگر مدیران شرکت توانایی پیاده سازی آن را نداشته باشند اهداف مطلوب شرکت به دست نخواهد آمد. سرمایه گذاران خرد می توانند درباره تیم مدیریت یک شرکت، عملکرد حرفه ای و بررسی سوابق آن ها اطلاعات کافی را کسب کنند.
هیچ کدام از عوامل کمّی و کیفی تحلیل بنیادی، به تنهایی کافی و خوب نیستند. بیشتر تحلیلگران هردوی عوامل در مورد یک شرکت و سهم را باهم در نظر می گیرند.
چه رابطه ای میان تحلیل کمّی و تحلیل کیفی وجود دارد؟
تحلیل کمّی و تحلیل کیفی همدیگر را تکمیل می کنند و هریک جنبه هایی دارد که دیگری فاقد آن است. بنابراین معمولا سرمایه گذاران از هر دو تحلیل با هم استفاده می کنند. تحلیل کمّی بیشتر تحلیلی در مورد «چیستی» است و به دنبال توضیح این مسئله است که امروز صورت های مالی شرکت به چه صورت اند و در آینده به چه صورت خواهند بود. ولی تحلیل کیفی، تحلیلی در مورد «چگونگی» است. تحلیل کیفی به دنبال یافتن دلایلی در درون شرکت است که به شرکت کمک می کند تا در آینده به موفقیت دست بیابد. تحلیل کیفی دلیل به دست آمدن ارقام محاسبه شده با استفاده از تحلیل کمّی را روشن می کند.
رویکردی که این دو نوع تحلیل را به هم پیوند می دهد، چارچوب اقتصاد- صنعت- شرکت (EIC) یا بالا به پایین نام دارد. این رویکرد با دیدگاهی گسترده از کل اقتصاد شروع می شود و به شناسایی بخش های خاصی از صنعت (مانند فناوری اطلاعات، بانکداری و داروسازی) می پردازد که با توجه به پیشرفت های اخیر می توانند عملکرد خوبی داشته باشند. این رویکرد سپس به شرکت های خاصی در درون این بخش ها محدود می شود که ارزش سرمایه گذاری کردن را دارند. اگرچه نخستین مرحله ی این تجزیه و تحلیل بیشتر کیفی است، در دو مرحله ی آخر جنبه ای کمّی نیز در تحلیل وارد می شود.
مفهوم ارزش ذاتی
یکی از مفروضات اولیه تحلیل بنیادی این است که قیمت بازار سهام، به طور کامل ارزش واقعی سهم را نشان نمی دهد. در مفاهیم بنیادی ارزش واقعی همان ارزش ذاتی است. برای مثال تصور کنید که قیمت خرید و فروش (قیمت بازار) سهمی ۲،۰۰۰ ریال باشد، پس از انجام تحلیل بنیادی ممکن است شما دریابید که ارزش ذاتی آن ۲،۵۰۰ ریال است و درنتیجه سهم پتانسیل رشد دارد. واضح است که شما سهمی را می خرید که به طور قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله شدن باشد. این تحلیل بنیادى چیست؟ مورد سبب می شود تا دومین فرض تحلیل بنیادی را در نظر بگیریم که بیان می کند بازار در بلندمدت نسبت به تحلیل بنیادی واکنش نشان می دهد تا قیمت ها را به تعادل برساند.
منتقدان تحلیلبنیادی
بزرگ ترین منتقدان تحلیل بنیادی به دو گروه تقسیم می شوند:
تحلیلگران تکنیکال
کاربران فرضیه بازار کارا
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی دیگر از روش های تحلیل سهام است؛ اما تحلیل تکنیکال بر اساس سرمایه گذاری ها یا به طور دقیق تر معاملات بر روی قیمت و حجم معاملات سهام است که با استفاده از نمودارها و سایر ابزارها صورت می پذیرد و موارد بنیادی سهم را نادیده می گیرد.
یکی از موارد مهم در تحلیل تکنیکال این است که بازار به صورت خودکار هر موردی را در نظر می گیرد. همه اخبار درباره قیمت سهم هم اکنون موجود است. همچنین تحرکات قیمتی سهم دید بیشتری نسبت به اصول بنیادی به سرمایه گذاران می دهد.
فرضیه بازار کارا
حامیان فرضیه بازار کارا هردوی تحلیل بنیادی و تکنیکال را کامل نمی دانند. فرضیه بازار کارا بیان می کند که در یک بازار کاملاً کارا رسیدن به تحلیل از طریق تحلیل بنیادی و تکنیکال غیرممکن است و معتقد است که همه اطلاعات به یک میزان و به سرعت در قیمت ها منعکس می شود و درنتیجه کسب سودهای غیرعادی را برای افراد غیرممکن می کند.
دلیل استفاده تحلیل بنیادی
برخلاف تحلیل تکنیکال که بر پیش بینی حرکت بازار متمرکز است، هدف دلیل استفاده تحلیل بنیادی، تعیین «قیمت صحیح» (ارزش واقعی) یک اوراق بهادار است. با دانستن قیمت مناسب، یک سرمایه گذار یا معامله گر می تواند یک تصمیم آگاهانه اتخاذ کند. یک اوراق بهادار می تواند بیش از حد کم ارزش یا منصفانه ارزش گذاری شود.
دلیل استفاده تحلیل بنیادی در سودمندی آن یافت می شود. تحلیل فاندامنتال فارکس یک رویکرد بسیار جامع است که به دانش عمیق حسابداری، مالی و اقتصاد نیاز دارد. به عنوان مثال، تحلیل بنیادی نیازمند توان جهت خواندن صورت های مالی، درک عوامل اقتصاد کلان و دانش تکنیک های ارزش گذاری نیاز دارد. معامله گر می تواند این علوم را به تدریج با آموزش تحلیل بنیادی فارکس فرا گیرد. با اینکه تحلیل بنیادی اغلب در برنامه های معاملاتی بلند مدت به کار می رود، یادگیری و کسب شناخت از این علوم هیچ محدودیتی ندارد و اینگونه نیست که تنها برای گروه خاصی از معامله گران متناسب با استراتژی معاملاتی آنان مناسب باشد. با توجه به دلیل استفاده تحلیل بنیادی، می توان دریافت که این دانش برای هر معامله گر و با هر برنامه معاملاتی سودمند است.
معامله گران می توانند از منابع مختلفی مانند کتاب ها و مجلات و اینترنت برای یادگیری تحلیل بنیادی استفاده کنند. برای مثال کتاب تحلیل بنیادی فارکس به نام 23 اصل موفقیت اثر وارن بافت می تواند بسیار سودمند باشد. همچنین شما می توانید با ثبت نام در آموزش رایگان فارکس که توسط بروکر معتبر نیکس ارائه می شود، دوره تحلیل بنیادی فارکس را بگذرانید. پس از کسب این آموزش ها دلیل استفاده تحلیل بنیادی را بهتر درک خواهید کرد.
مزایای استفاده از تحلیل فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بنیادی به شما کمک می کند تا به قیمت منصفانه دارایی ها برسید، قیمتی که ممکن است همیشه با ارزش منصفانه معامله نشود، زیرا اغلب بیش از حد یا کمتر از حد واقعی ارزش گذاری شده است. دیگر دلیل استفاده تحلیل بنیادی این است که به پیش بینی روندهای بلندمدت در بازار کمک می کند. از همین جهت معمولاً برای سرمایه گذاری های بلند مدت استفاده می شود زیرا به شما امکان می دهد قیمتی را که سهام باید به آن برسد درک کنید. همچنین به شما این امکان را می دهد که دارایی های خوبی برای سرمایه گذاری پیدا کنید، مانند دارایی هایی که پتانسیل رشد قوی دارند.
نکته دیگری که در رابطه با دلیل استفاده تحلیل بنیادی می توان گفت، این است که به یکی از مهمترین اما نامشهود ترین عوامل یعنی زیرکی کسبوکار کمک می کند، که در تحلیل سرمایهگذاری بسیار سودمند است زیرا میتواند درباره آینده کسبوکار به شما بگوید.
درصد سوددهی در استفاده تحلیل فاندامنتال
شاید مهم ترین دلیل استفاده تحلیل بنیادی، افزایش سطح سود با بهره گیری از تحلیل بنیادی است. همانطور که پیش از این گفته شد تحلیل بنیادی می تواند مسیر معاملات شما را به گونه ای تنظیم کند که به سود برسید و کمترین ضرر حاصل شود. با این حال میزان سودی که هر معامله گر با بهره گیری از تحلیل فاندامنتال به دست می آورد، متناسب با سطح دانش و تجزیه و تحلیل های درستی که انجام می دهد، با دیگر معامله گران متفاوت است. تجزیه و تحلیل بنیادی می تواند از سوی معامله گران به شکل اشتباه صورت گیرد. معامله گران تازه کار اغلب در معرض این اشتباهات تحلیلی قرار می گیرند. به همین دلیل طی کردن دوره تحلیل بنیادی فارکس پیش از ورود به بازارهای مالی بسیار مهم است. آموزش تحلیل بنیادی فارکس از طریق کتاب تحلیل بنیادی فارکس، مجلات و وبگاه های آموزشی و… در دسترس عموم می باشد.
آیا معامله گران نوسانی از تحلیل فاندامنتال استفاده می کنند؟
دلیل استفاده تحلیل بنیادی تشخیص سطح قیمت واقعی دارایی ها نسبت به قیمت کنونی آنهاست. ارزش گذاری بسیاری از دارایی ها با ارزشی که واقعا دارند متفاوت است. انتظار می رود که این فاصله در ارزش ها در طی زمان کاسته شود تا جایی که به نقطه پیشبینی شده برسد. به همین ترتیب معامله گران به سود می رسند. این کاهش فاصله میان ارزش ها اغلب به زمان نسبتا طولانی نیاز دارد. معامله گران نوسانی اهدافی کوتاه مدت و میان مدت دارند به همین دلیل نسبت به معامله گران بلند مدت کمتر از تحلیل بنیادی بهره می گیرند. اما معامله گران و سرمایه گذارانی که اهداف بلند مدت دارند، بیشتر با تحلیل بنیادی سر و کار دارند. برای مثال طلا یک دارایی امن و از اهداف مهم معاملات بلندمدت است. به همین دلیل تحلیل بنیادی طلا فارکس بسیار با اهمیت است. دلیل استفاده تحلیل بنیادی طلا فارکس این است که می توان ارزش واقعی و کنونی آن را باهم مقایسه کرد و برنامه های سرمایه گذاری خود را متناسب با انتظارات آینده تنظیم کرد.
آیا برای معاملات روزانه نیاز به تحلیل بنیادی است؟
همانطور که گفته شد دلیل استفاده تحلیل بنیادی اغلب برای اهداف تجاری بلند مدت آشکار می شود، چرا که رسیدن قیمت های کنونی دارایی ها به قیمت های واقعی اغلب به زمان طولانی نیاز دارد. اما همیشه اینگونه نیست. برخی دارایی ها به دلیل ماهیت خود زمان کمتری را برای رسیدن به ارزش واقعی خود نیاز دارند. این بستگی به عوامل موثر بر ارزش دارایی ها دارد.
با تمام این توضیحات نمی توان با قاطعیت گفت که دلیل استفاده تحلیل بنیادی تنها در بلند مدت قابل درک است، اما به طور کلی تحلیل بنیادی کارآمدی خود را بیشتر در معاملات بلند مدت نشان می دهد و در معاملات روزانه چندان موثر نمی باشد. این یکی از معایب تحلیل بنیادی است.
سخن پایانی
دلیل استفاده تحلیل بنیادی با مطالعه این مقاله برایتان روشن شد. کسانی که در بازار فارکس معامله میکنند به دو شکل اصلی تحلیلی که در بازار سهام استفاده میشود، تکیه میکنند : تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. کاربردهای تحلیل تکنیکال در فارکس تقریباً یکسان است. فرض می شود که قیمت منعکس کننده همه اخبار است و نمودارها موضوع تجزیه و تحلیل هستند. اما بر خلاف شرکت ها، کشورها ترازنامه ندارند، پس چگونه می توان بر روی یک ارز تحلیل بنیادی انجام داد؟ از آنجایی که دلیل استفاده تحلیل بنیادی بررسی ارزش ذاتی یک سرمایه گذاری است، کاربرد آن در فارکس مستلزم بررسی شرایط اقتصادی است که بر ارزش گذاری پول یک کشور تأثیر می گذارد. در این مقاله در رابطه با تحلیل بنیادی و مزایای آن مطالبی ارائه شد تا بتوانید با بهره گیری از این مطالب، معاملات بهتری را تجربه کنید.
شما نیز نظرات خود را در رابطه با دلیل استفاده تحلیل بنیادی در فارکس برای ما بنویسید. درصورت وجود هر ابهام و سوالی می توانید در چت آنلاین با مشاورین نیکس ارتباط برقرار کنید.
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) شبکه EOS و ارز دیجیتال آن
ایاس (EOS) یک پلتفرم بلاک چین برای توسعه برنامه های غیرمتمرکز (dapps) میباشد که عملکردی مشابه با اتریوم دارد. این پلتفرم، مجموعه خدمات و عملکردهایی مشابه با سیستم عامل ارائه میدهد که برنامه های غیرمتمرکز میتوانند از آن استفاده کنند، در نتیجه توسعه برنامه های غیرمتمرکز آسان تر میشود.
چشم انداز EOS ایجاد یک پلتفرم برای برنامه های غیرمتمرکز مبتنی بر بلاک چین میباشد که بتواند به طور ایمن و روان هزاران تراکنش در ثانیه را کنترل کرده و تجربه ای جدید در دسترس توسعه دهندگان برنامه ها، کارآفرینان و کاربران قرار دهد. هدف EOS فراهم کردن سیستم عاملی کامل برای برنامه های غیرمتمرکز درون وب از طریق ارائه خدماتی نظیر تایید کاربر، ذخیره ابری و میزبانی سرور میباشد.
در این ویدئو سعی کردیم به صورت بنیادی و تحلیلی؛ بر اتفاقات این پروژه نگاهی داشته باشیم. قبلا در مود مفهوم فاندامنتال و اینکه این تحلیل در دنیای ارزهای دیجیتال چه اهمیتی دارد صحبت کردیم. برای یک سرمایه گذاری موفق باید علاوه بر تحلیل تکنیکال یک ارز؛ حتما تحلیل فاندامنتال نیز داشته باشیم تا بتوانیم سرمایه گذاری خود را با حاشیه ریسک کمتری انجام دهیم.
کاربران گرامی میهن بلاکچین، در صورتی که ویدیوی این مطلب برای شما بهنمایش درنمیآید، VPN خود را خاموش کرده و سپس تحلیل بنیادى چیست؟ صفحه را رفرش کنید. بعضی ویدیوهای سایت آپارات برای IPهای خارج از ایران به نمایش درنمیآیند.
تحلیل فاندامنتال EOS
در ویدئو سعی کردیم به نکات اساسی پروژه EOS بپردازیم و فاکتورهای لازمه برای یک پروژه را در مورد ایاس بررسی کردیم و نتیجه گیری کردیم این پروژه چه نقاط مثبت و منفی دارد. موارد مهم بررسی شده در ویدئو:
نتیجه گیری
در نهایت می توان گفت با دیدن این ویدئو نسبتا طولانی؛ دید جامعی راجع به ایاس به دست خواهید آورد که می تواند به شما کمک کند تا تصمیم درستی برای سرمایه گذاری روی این پروژه داشته باشید. لازم به ذکر است ممکن است به دلیل حجم بالای اطلاعاتی که در ویدئو داده شده است؛ بعضی از نکات این پروژه از قلم تحلیل بنیادى چیست؟ افتاده باشد. بنابراین می توانید سوالات خود را با ما در میان بگذارید.
در ویدئو اطلاعاتی داده شده که به دلیل عدم تطابق زمانی؛ ممکن است اعدادی که می بینید با آماری که تحلیلگر میگوید یکی نباشد. پیشنهاد میکنیم در حین تماشای ویدئو حتما به منابع و سایت های مذکور سر بزنید و اعداد و ارقام لحظه ای را مشاهده کنید.
دیدگاه شما