روش های تحلیل بازار چیست؟


می‌گویند حقیقت سه بعد دارد: آنچه تعریف می‌کنند، آنچه شنیده می‌شود و آنچه واقعا هست.

تحلیل اقتصادی چیست؟ چگونه تحلیل‌گری کنیم؟

تحلیل اقتصادی چیست؟ تحلیل اقتصادی چه کمکی به ما در درک بهتر شرایط می کند؟ آیا فقط اقتصاددان ها، تحلیل گر اقتصادی خوب هستند؟ آیا برای تحلیل اقتصادی، بایستی اقتصاد خرد و کلان دانست؟ آیا روانشناسی و جامعه شناسی هم در تحلیل اقتصادی نقش دارد؟ تفاوت تحلیل اقتصادی در بازار های موازی چیست؟ چگونه می توان یک تحلیل گر اقتصادی خوب در بازار ایران باشیم؟ چه کتاب هایی برای آشنایی با اصول و مبانی تحلیل اقتصادی و مالی نیاز داریم؟

تلاش این گفتار، پاسخ به سوالات بالا و معرفی ده ها کتاب ارزنده ای است که شما را با اصول و مبانی حرفه ای و علمی تحلیل اقتصادی بازار های مسکن، خودرو، سکه، طلا، بورس و آینده اقتصاد ایران و جهان، آشنا می کند. اگر شما هم درباره تحلیل اقتصادی خوب، نظر و دیدگاهی دارید، از طریق بخش کامنت با ما در ارتباط باشید.

اقتصاددان ها دروغ می گویند؟

پروفسور جیم استنفورد، استاد اقتصاد کانادا، در کتاب اقتصاد به زبان خودمان که در سال ۹۳ توسط نشر آمه، با ترجمه آرش حسینیان روانه بازار شد، به زبان خودمانی، وضعیت اقتصاد جهان را تشریح می کند. این استاد اقتصاد، معتقد است که نباید به حرف اقتصاددان ها گوش کرد! بله! درست متوجه شدید. پروفسور استنفورد در این کتاب، مستندات و استدلال هایی می آورد درباره وضعیت کنونی اقتصاد جهان، محیط زیست و ثروت و فقر جوامع و این طور نتیجه می گیرد که: اقتصاد مهم تر از آن است که به اقتصاددان ها سپرده شود. مردم عادی، دانش اقتصادی ارزشمندی دارند که متخصصان، غالبا نادیده می گیرند.

اقتصاد دان ها دروغ می گویند

پروفسور استنفورد یکی از دلایلی که در این کتاب به آن، به عنوان مصداق بارز این ادعا که نباید به حرف اقتصاددان ها گوش کرد، اشاره می کند، بحث تحلیل سود و زیان شرکت ها در ترازنامه ها و بیان موضوعات اقتصادی با کلمات قلمبه و سلمبه مثل ضریب جینی و رشد ناخالص ملی و امثالهم است.

او می گوید، آن چه در تحلیل های اقتصادی امروز جهان، وجود خارجی ندارد، و سالهاست که مرده است، محیط زیست، زندگی شرافتمندانه و کره زیست پذیر است. او موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت ها (CSR) را مقوله ای فراموش شده در جهان مالی می داند و از این که ترازنامه ها، مشخص نمی کند، این سود، به چه بهایی تهیه شده و چقدر محیط زیست آلوده شده و زندگی انسان و حیوان به خطر اقتاده است، ابزار تاسف می کند.

آری! اقتصاد امروز جهان، فقط به فکر سود بیش تر است. به ترازنامه سود و زیان (SINGLE BOTTOM LINE)‌ نگاه می کند و بس. هیچ کس نمی پرسد این سود، به چه قیمتی حاصل شده است. اقتصاد امروز، جامعه، محیط زیست و ذینفعان (STAKEHOLDERS) را فدای سهامداران (SHAREHOLDERS) کرده است. شاید به همین خاطر است که هر روز شاهد توسعه فست فودی ها و تولید کنندگان نوشابه های گازدار که تهدید جدی سلامت انسان در قرن بیست و یکم هستند، بوده و سرطان و دیابت، بخش جدایی ناپذیر از سبک زندگی ما شده است. گول آمار ها را نخوریم!

 تحلیل های اقتصادی امروز جهان

نکته طلایی: همه مردم، تحلیل گر اقتصادی هستند و اقتصاد را می فهمند. کف آگاهی عمومی از اقتصاد در قرن ۲۱، ده ها برابر فهم مردم قرن بیستم و ماقبل است.

بگذار آشغال بخورند!

وقتی اقتصاد جهان و آنالیز های اقتصادی، بهره وری را صرفا در سود و زیان و حداکثر اثربخشی و بازدهی ، برای کسب منفعت بیش تر بنگاه ها و استثمار کارگران می داند، دنیایی خلق می شود که می بینیم. کتاب بگذار آشغال بخورند، چگونه سرمایه داری، گرسنگی و چاقی می آفریند، نوشته رابرت آلبریتون از نشر اختران، در واقع، روایتی است روش های تحلیل بازار چیست؟ از دنیایی که پروفسور استنفورد در کتاب اقتصاد به زبان خودمان، برای ما به زبان ساده شرح داده است.

اقتصاد و تحلیل اقتصادی، در دست ثروتمندان

وقتی اقتصاد و تحلیل اقتصادی، در دست ثروتمندان و بنگاه های تولیدی و خدماتی باشد و مردم را غیر تحلیل گر و بی اطلاع از فرمول ها و اصطلاحات قلمبه و سلمبه اقتصادی و صورت های مالی پیچیده فرض کنیم، فلاکت را پشت پرده صورت های مالی خوش بر و رو، پنهان می کنیم تا کسی سر در نیاورد!

از اقتصاددان ها دروغ می گویند و بگذار آشغال بخورند و هزاران کتاب مثل این ها، این نتیجه ساده را می توان گرفت که نباید گول تحلیل های اقتصادی اقتصاددان ها و تحلیلگران و ستون نویس های ژورنال ها و رسانه های دیداری و شنیداری و دیجیتالی را خورد. جهانی که آن ها تحلیل می کنند، معمولا از اخلاق و صداقت و شرافت و محیط زیست سالم، خالی است .. .

به چه تحلیل اقتصادی نیاز داریم؟

قرن بیست و یکم، به ترازنامه ها، صورت های مالی، ارزیابی های مسئولانه اقتصادی و تفسیرگرهای مالی و پولی نیاز دارد که هم به ما، واقعیت اقتصاد را بگوید و هم بگوید: به چه قیمتی؟! به چه قیمتی، سود فلان شرکت تولید کننده لبنیات، امسال چند برابر شده است؟ به چه قیمتی سود فلان شرکت خودرو ساز یا تولید کننده سیمان و فولاد، ایکس درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافته است؟ محیط زیست چقدر روش های تحلیل بازار چیست؟ آسیب دید؟ جسم کارگران چقدر آسیب دید؟ کالای ارزان، به قیمت بدبخت شدن چه افرادی در کدام کشور ها صورت گرفت؟ (پوشاک ارزان تولید کارگران تایلندی!)

اعتراض جهانی به دستمزد پایین در فست فود فروشی ها

(اعتراض جهانی به دستمزد پایین در فست فود فروشی ها و شرکت های مد و لباس برای تولید محصولاتی ارزان و پر فروش که نقض حقوق کارگران است)

اگر این مطالبه گری وجود داشته باشد، ما شاهد شرکت های سبز، کسب و کار های سبز (GREEN BUSINESS) و شهروند شرکت ها (CORPORATE CITIZENS) خواهیم بود که قرنی شکوفا و پاک را برای نسل های بعد از خود به یادگار گذاشته ایم. اگر آرمان شما، زندگی سالم برای خود و دیگران است و کسب سود به هر قیمتی برای شما ملاک نیست، شما یک ارزیاب اقتصادی مسئول خواهید بود که بسیار به آن نیاز داریم.

نکته طلایی: قرن ۲۱، قرن شرکت هایی است که محصولاتی گران اما با الزامات زیست محیطی تولید می کنند. آنالیز گرانی برای ارزیابی روش ها و سیستم ها و تراز نامه های چنین مجموعه هایی نیاز است.

 ارزیابی های مسئولانه اقتصادی و تفسیرگرهای مالی

تحلیل اقتصادی چیست؟

تحلیل اقتصادی (ECONOMIC ANALYSIS) یا ارزیابی اقتصادی (ECONOMIC EVALUATION) در واقع، فهم پارامترها و راهکارهای گوناگون انجام یک فعالیت یا برنامه مبتنی بر هزینه (COST) و فایده (BENEFIT) است. هر چیزی را که شما بر اساس هزینه و فایده (سود و زیان) ارزیابی و بررسی کنید، در واقع یک تحلیل اقتصادی انجام داده اید. خواه، سهام شرکت ها در بازار بورس ایران یا نزدک باشد، خواه خرید یک واحد مسکونی در فلان نقطه شهر یا حتی خرید یک بسته شکلات از فلان برند. ارزیابی اقتصادی، به شما اطلاعات می دهد. اطلاعات، به شما شناخت می شود و شناخت، اشراف اطلاعاتی و آگاهی شما را افزایش می دهد.

پس ارزیابی اقتصادی خوب، می تواند زندگی بهتری را برای ما رقم بزند. چرا که استفاده بهینه و اثربخش از منابع مالی و غیر مالی (مثل سرمایه نیروی انسانی و تجهیزات) را به ارمغان می آورد. علت اهمیت ارزیابی اقتصادی و توجه مردم به این موضوع در سبک زندگی آن است که این بررسی، ابزاری به منظور تعیین وضعیت مناسب همه منابع در موقع تصمیم گیری است. هدف از این تشخیص، برآوردی از هزینه و فایده طرح و پروژه و خرید و فروش کالا و خدمات در هر حوزه ای است. در بازار سهام، ارزیابی، تکنیکی و بنیادی است و ابزار زیادی دارد. مثل روانشناسی و تابلو خوانی!

تحلیل اقتصادی چیست

انواع روش های تحلیل اقتصادی

تحلیل اقتصادی، روش های مختلف دارد. این ۴ تحلیل در واقع در همه بازارها از زمین و مسکن و طلا و سهام گرفته تا ارز و نفت و فلزات، جواب می دهد:

  • تحلیل هزینه که تکنیکی ساختارمند جهت تشخیص هزینه های یک برنامه با جزییات دقیق بر اساس واحد پولی است که CA نام دارد.
  • تحلیل هزینه-فایده که CEA نام دارد و تکنیکی برای فهم میزان موفقیت یک نظام در رسیدن به اهداف از نقطه نظر هزینه است.
  • تحلیل مطلوبیت هزینه یا CUA در واقع، اهتمامی برای سنجش میزان موفقیت یک نظام اقتصادی در رسیدن به چشم انداز (VISION) بر اساس رفتار سازمانی است.
  • تحلیل سودمندی-هزینه که CBA COST نام دارد، کلیه هزینه و نتایج و ریسک و خسارات، مورد بررسی قرار می گیرد.

تحلیل اقتصادی هزینه-فایده، ابزاری کارآمد است که در دستور کار کارشناسان اقتصادی قرار دارد.

چگونه تحلیل گر بازار باشیم؟

تحلیل گری بازار، آن طور که در ابتدای گفتار ارائه شد، الزاما، مدرک دانشگاهی نیاز ندارد. به سواد و شم اقتصادی نیاز دارد که نمی توان آن را در تنها در مدرسه های اقتصادی و کلاس های درس دانشگاهی بدست آورد. برای ارزیابی هر چیزی، باید درک درستی از بازار آن داشت. پس برای ارزیابی اقتصادی خوب، شما باید، ممیز خوب همان بازار باشید و اصطلاحا MARKET ANALYSIS خوبی باشید. هر بررسی، نیاز به استراتژی دارد. شما باید تکلیف خودتان را مشخص کنید که هدف شما از این ارزیابی چیست:

  • آیا آنالیز اقتصادی شما روی صورت های مالی یک شرکت در بورس، برای فهم صنعتی است که آن شرکت در واقع شده است یا صرفا نگاه کوتاه مدت به تغییرات قیمت دارید؟
  • آیا تحلیل اقتصادی شما از تغییرات قیمت فلزات در یک بازه زمانی، پیش بینی نرخ روند کوتاه مدت است، یا استراترژی شما برای خرید محصولاتی است که شاهد کاهش میزان تولید آن در جهان هستیم؟ (مثل فلز روی)
  • آیا بررسی اقتصادی شما از وضعیت روز مسکن در ایران، به منظور خرید آپارتمانی کوچک در فلان نقطه فلان استان کشور است یا قصد اخذ وام کم بهره برای انبوه سازی در فلان منطقه دارید؟
  • آیا آنالیز چارتی شما از رفتار سینوسی نرخ ارز در ایران، پیش بینی نرخ روند در بلند مدت به منظور خرید دلار در سال ۹۸ و به بعد است یا این‌که تسعیر نرخ ارز در سودآوری شرکت های سهامی عام را مد نظر دارید؟

همان طور که در پرسش های بالا مشاهده می کنید، تحلیل گر اقتصادی، اول باید تکلیف خود را از علت و دلایل تحلیل مشخص کند. اصطلاحا، باید استراتژی مشخص داشته باشد. استراتژی داشتن برای تحلیل هر بازاری، فوق العاده مهم است. استراتژیست ها، نگاه صفر و یک به تحلیل هیچ بازاری ندارند. برای آن ها، رفتارهای کوتاه مدت و سینوسی موقتی، اهمیت ندارد. استراتژیست های اقتصادی، هم اقتصاد را می فهمند، هم جامعه را و هم روانشناسی رفتارهای اقتصادی مردم را. این موضوعی است که برترین بورس بازهای جهان نیز به آن اشاره دارند (مثل وران بافت).

انواع روش های تحلیل اقتصادی

برای این که تحلیل گر خوب یک بازار باشید، استراتژی های کسب و کار (BUSINESS STRATEGY) را باید بفهمید تا ساختار بازار رقبا را تشخیص دهید. برای این که تحقیقات بازار کنید، باید استراتژی های بازاریابی (MARKETING STRATEGY) را فهمیده و آنالیز درستی از رفتار مشتریان و رقبا را در دستور کارقرار دهید.

آنالیز درست بازاری که قصد تحلیل مولفه های آن را دارید (مثل بازار ارز، بازار خودرو، بازار طلا، بازار سهام و غیره)، به شما داده های ارزشمند میدهد که تفسیر واقع بینانه و غیر متعصبانه آن، فرصت آفرین است.

پالایشگاه نفت تهران با نماد شتران را خیلی از بورس بازها، به عنوان یک مثال تاریخی برای تحلیل درست اقتصادی در قالب فهم یک صنعت و بازار در بورس معرفی می کنند. شتران در سال ۱۳۹۱ با قیمت ۷۵۰۰ تومان در فرابورس ایران، کشف قیمت شد. خیلی ها فکر می کردند که این قیمت، در مقایسه با سهام دیگر شرکت های پالایشی، خیلی گران است و احتمال افت قیمت زیاد است.

سهم شتران پس از بارها افزایش سرمایه

(سهم شتران پس از بارها افزایش سرمایه (۲۴ میلیارد سهم) قیمتش به ۵۰۰ تومان رسید. یعنی سود رویایی برای کسانی که درست خریدند و زمان درست فروختند یا سهامداری کردند)

خیلی ها روی این قیمت فروشنده شدند. اما، ورق برگشت، ظرف کم تر از ۱۲ ماه، قیمت هر سهم از ۷۵۰۰ تومان به ۱۲۴ هزار تومان رسید. یعنی ۱۶۰۰ درصد سود ظرف ۱۲ ماه! سودی معادل ۸۰ سال سود سپرده در نظام بانکی کشور (سالی ۲۰ درصد). یا نماد انرژی ۳ در بورس سال ۹۷ که ظرف ۸ ماه از ۱ هزار تومان به بیش از ۸ هزار تومان رسید. ۷۰۰ درصد سود ظرف ۸ ماه!

سودهای رویایی در اقتصاد امروز ایران

چه کسی برنده این سودهای رویایی در اقتصاد امروز ایران است؟ کسی که تحلیل اقتصادی او، صرفا مبتی بر رفتار سینوسی قیمت ها، تحلیل دم دستی صورت های مالی نباشد و کل اقتصاد و بازاری که در آن قرار دارد را به خوب بفهمد و در کنار شم اقتصادی، شم روانشناسی و شم جامعه شناسی هم داشته باشد. چگونه حاصل می شود؟ با صبوری، پشتکار و مطالعه و نگاه فازی.

۴۰ کتاب خوب برای تحلیل گران اقتصادی

نکته طلایی: اگر می خواهید تحلیل گر خوبی در اقتصاد آینده ایران و جهان باشید، تحلیل گری فازی را در دستور کار خود قرار دهید.

منطق فازی و ارزیابی سلسله مراتبی را یاد بگیرید تا همه چیز را به صورت خوب یا بد، زشت و زیبا، مناسب یا غیر مناسب، صفر یا یک نبینید. منطق فازی، امروزه در تحلیل ها موثر است. از ترمودینامیک و مکانیک سیالات گرفته تا هوش مصنوعی و ساخت ربات های خرید و فروش سهام و تحلیل صورت های مالی و غیره.

تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست

سرمایه گذاری در بورس یکی از راه های مناسب برای کسب سود است. ورود به بورس از دو روش (سرمایه گذاری مستقیم و غیرمستقیم) امکان پذیر است. در روش اول یا سرمایه گذاری مستقیم، شخص سرمایه گذار باید اقدام به خرید و فروش سهام کند. روش دوم یا سرمایه گذاری غیرمستقیم به دو شکل صندوق های سرمایه گذاری و سبدگردانی اختصاصی انجام می شود و برای افرادی مناسب است که وقت و دانش کافی برای انجام معاملات مستقیم در بازار بورس ندارند.

همان طور که گفته شد ورود به بازار بورس مستلزم داشتن اطلاعات کافی در حوزه‌های مرتبط با بورس و سرمایه‌گذاری است. این اطلاعات در کنار دانش بورسی می تواند موفقیت در بورس را ممکن کند. اطلاعات کافی باید به همراه استفاده از تحلیل‌های مورد نیاز برای بررسی وضعیت بازار سهام و همچنین پیگیری اخبار مرتبط باشد تا سرمایه‌گذاری به صورت هوشمندانه انجام شود و ریسک‌های موجود را کاهش دهد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مهم‌ترین روش‌های مورد استفاده فعالان بازار بورس برای شناخت و انتخاب بهتر گزینه‌های سرمایه‌گذاری در بورس هستند. در این مطلب قصد داریم به بررسی تحلیل تکنیکال بپردازیم.

برای رسیدن به این هدف ابتدا باید بتوان به دو سؤال مهم پاسخ داد!

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال

به طور کلی می توان گفت تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیک‌ها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف می‌پردازد. در ادامه به تعریف کاملی از تحلیل تکنیکال در بورس می‌پردازیم.

تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و تعیین فرصت‌های معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیت‌های معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده می‌کند.

تجزیه و تحلیل تکنیکال می‌تواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد می‌توانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما ابزار تحلیل تکنیکال بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده می‌شود.

  • تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایه‌گذاری‌ها را ارزیابی و فرصت‌های معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص می‌کند.
  • تجزیه و تحلیل تکنیکال بیان می‌کند که فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمتی یک سهم می‌تواند نشانه‌های ارزشمندی از تحرکات آتی قیمت سهم باشد.

طی سالیان متمادی از زمان پیدایش تحلیل تکنیکال تا امروزه هزاران الگو و تکنیک مورد استفاده در تحلیل تکنیکال گسترش یافته است. تحلیلگران تکنیکال بسیاری از این الگوها و تکنیک‌ها را باهم ترکیب می‌کنند تا به استراتژی بهینه معاملاتی خود دست یابند و با استفاده از استرانژی خود به خرید و فروش سهام بپردازند.

فرضیات اصلی تحلیل تکنیکال چیست؟

همان طور که چارلز داو هم عنوان کرده است، اولین و مهم‌ترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را نشان می‌دهد. در حقیقت تحلیل تکنیکال بر تحلیل آماری نوسانات قیمت تکیه می‌کند و تلاش می‌کند تا با دیدن الگوها و روندهای قیمتی گذشته و حال، روند قیمت آینده را پیش‌بینی کند. داو همچنین معتقد است که در بازارهای کارا عواملی که بر قیمت سهام تاثیرگذارند مشخص است و در هر نقطه از زمان قیمت همه اطلاعات مورد نیاز معامله‌گران را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. با این که ممکن است این فرضیه در حالت کلی درست باشد اما امکان نوسان قیمت سهم در کوتاه‌مدت یا بلندمدت توسط اخبار یا اطلاعیه‌ها وجود دارد. در حالتی که کارایی بازار تا حد کمی وجود داشته باشد تحلیل تکنیکال به خوبی قابل استفاده است.

یکی دیگر از فرضیات تحلیل تکنیکال که توسط داو بیان شده است این است که نوسانات قیمتی بازار تصادفی نیستند و الگوها و روندها طی زمان تکرار می‌شوند. این فرضیه نشان می‌دهد که روندها در کوتاه‌مدت و بلندمدت به وجود می‌آیند و معامله‌گران را قادر می‌سازند تا با استفاده از تحلیل این روندها کسب سود کنند.

امروزه تحلیل تکنیکال در بورس بر ۳ اصل استوار است:

۱.قیمت همه چیز را نشان می دهد:

بسیاری از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای پیش‌بینی رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمی‌گیرند را روش های تحلیل بازار چیست؟ قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نشان می‌دهد.

۲.قیمت در روند نمودار حرکت می‌کند:

تحلیلگران تکنیکالی معتقدند که قیمت‌ها در روندهای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را تکرار می‌کنند.

۳.گذشته تمایل دارد تا تکرار شود:

طبیعت روند قیمت بدین گونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار می‌شود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل می‌کند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام می‌پردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار می‌کنند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چگونه مورد استفاده قرار می‌گیرد؟

تحلیلگر تکنیکال تلاش می‌کند تا برای هر نوع اوراق بهادار تحرکات قیمتی را پیش‌بینی کند. او می‌تواند در کنار استفاده از قیمت سهم، حجم معاملات سهم را نیز برای تحلیل خود به کار برد. در هر صنعتی از بازار، هزاران الگو و سیگنال وجود دارد که در تحلیل تکنیکال به کار می‌رود. برخی از ابزارها و اندیکاتورها بر تعیین وضعیت فعلی بازار تمرکز می‌کنند و روش های تحلیل بازار چیست؟ برخی دیگر بر وضعیت آینده بازار. برای مثال حدود حمایت و مقاومت بر تعیین قدرت یک روند و جهت احتمالی حرکت آن استفاده می‌شود.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

با توجه به اینکه فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال در بورس است، یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد. طبق این فرضیه قیمت‌های بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس می‌کند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روندهای بازار نیست مگر اینکه بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار می‌تواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت‌ها تصادفی حرکت می‌کنند.

دومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معامله‌گران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهامداران شروع به فروش می‌کنند و این موضوع سبب می‌شود که قیمت سهم پایین بیاید و پیش‌بینی‌ها را تایید کند و اینگونه برداشت شود که روند پیش‌بینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.

مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرکاربردترین روش‌های معاملاتی هستند. هر دوی این روش‌ها برای جستجو، تحلیل، پیش‌بینی و انتخاب اوراق بهادار و سهام هستند و مانند هر روش سرمایه‌گذاری دیگری حامیان و منتقدان خود را دارند.

تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی می‌کند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.

تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودی‌های این روش می‌توان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمی‌شود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده می‌شود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.

سخن آخر:

با توجه به مطالب عنوان شده در این مطلب می‌توان نتیجه‌گیری کرد تحلیل تکنیکال می‌تواند یکی از کاربردی‌ترین روش‌های مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار و سهام باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیک‌های مختلف موجود در این روش همه افراد می‌توانند برای انتخاب گزینه‌های سرمایه‌گذاری خود از آن استفاده کنند و به پیش‌بینی روند قیمت‌ها بپردازند. این نوع تحلیل قابلیت دارد تا در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه و … به کار رود. همچنین با توجه به اینکه برای یادگیری تحلیل تکنیکال، می بایست از مطالب آموزشی و کلاس های آموزشی استفاده کرد؛ به منظور دستیابی به مطالب و کلاس های آموزشی برای افزایش دانش بورسی خود، می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.

تحلیل رقبا در طرح کسب و کار | چگونه رقبا را تحلیل کنیم

تحلیل رقبا در طرح کسب و کار

تحلیل رقبا، بخشی کاربردی در اسناد استراتژیک مثل طرح کسب و کار و برنامه بازاریابی است. اگر شخصی به دنبال راه‌اندازی کسب و کاری جدید است، بدیهی است که قبل از آن به تحلیل رقبا و تحلیل بازار نیاز داشته باشد. شخصی در حال تدوین استراتژی بازاریابی نیز مجدد نیازمند تحلیل رقیب است.

هدف از تحلیل رقبا چیست؟

اجازه بدهید همینجا بگوییم هدف از تحلیل رقبا چیست. ما می‌خواهیم با تحلیل رقبا به مزیت رقابتی و استراتژی رقابتی برسیم. می‌خواهیم بدانیم با که رقابت می‌‎کنیم و چگونه رقابت می‌کنیم. همچنین با تحلیل رقیب متوجه می‌شویم که سر چه چیزی نمی‌توانیم در بازار رقابت کنیم(در مورد جایگاه یابی برند بیشتر بخوانید).

هدف از تحلیل رقبا چیست؟

آنچه با مطالعه تحلیل رقبا در طرح کسب و کار فرامی‌گیرید:

  • علت و اهمیت تحلیل رقبا
  • سوالات اساسی برای تحلیل رقبا
  • آشنایی با ماتریس CPM برای مقایسه رقبا
  • تکمیل بخش تحلیل رقبا به کمک شما

فرض کنید مدیرعامل شرکت یا یک سرمایه‌گذار بخواهد طرح شما (طرح کسب و کار، برنامه فروش، برنامه بازاریابی و … ) را بخواند. بخش تحلیل رقبا یکی از بخش‌های کلیدی و جالب توجه طرح است. به دو دلیل کلی این بخش برای مطالعه‌کنندگان جالب توجه است:

  1. اگر این بخش به خوبی کار شده باشد، نشان می‌دهد که شما با آگاهی از بازار، وارد بازار می‌شوید.
  2. نشان دهنده تفاوت شما نسبت به رقبا است. در نتیجه تمام نوآوری‌ها و مزیت‌های رقابتی در این بخش به سرمایه‌گذار چشمک می‌زند.

این بخش یک چالش هم دارد:

نظارت بر بازار بررسی فرایند و سیر تحولی کسب و کار رقبا است، نه صرفه وضعیت کنونی آنها

موضوع بازار و رقبا بسیار غیر قابل پیش بینی است. همچنین این عوامل از عوامل محیطی هستند که بر کسب و کار تاثیرگذار هستند. اما این عوامل الزاما تاثیرپذیر از کسب و کار شما نیست.

تاکید می‌کنیم که تحلیل رقبا می‌تواند بسیار پر جزئیات و زمان‌بر باشد. اما تلاش کنید در حد کفاف اطلاعات جمع کنید. در این بخش به شما ابزاری می‌دهیم تا تحلیل رقبا را ساده و بدون صرف زمان اضافی پیش ببرید.

تحلیل رقبا چیست؟

رفع یک ابهام: رقیب کیست؟

این سوال اگر صحیح پاسخ داده نشود، بهترین تحلیل‌ها هم کارساز نیست. نیاز است بتوانیم تعریف دقیق و مشخصی از رقیب ارائه کنیم. می‌توانیم بر اساس مدل کسب و کار جلو برویم. اگر مخاطبان، ارزش پیشنهادی و جریان‌های درآمدی دو سازمان (یا دو برند) مشابه باشند، این دو سازمان رقیب شناسایی می‌شوند.

فرض کنید که یک شرکت به دنبال ارائه راهکاری برای مدیریت اطلاعات و ارتباطات مشتریان است. مشتریان این شرکت، شرکت‌ها هستند. ارزش پیشنهادی نیز در قالب نرم‌افزاری برای مدیریت ارتباطات مشتریان ارائه می‌شود. جریان درآمدی شرکت نیز از طریق فروش لایسنس نرم‌افزار و خدمات پس از فروش آن کسب می‌شود. بنابراین این دو شرکت رقیب هستند.

حال اجازه دهید موضوع را کمی پیچیده کنیم. فرض کنید فروشگاه آنلاینی به اسم دیجیکالا مشتریان لپتاپ را از جست‌وجوی کاربران در گوگل بدست می‌آورد. یک وبسایت خبری هم از طریق جذب مخاطبان مخاطب و مقالات تحلیلی در مورد لپتاپ می‌تواند درآمد داشته باشد. دیجیکالا و وبسایت خبری هر دو سر کاربرانی که در گوگل در مورد لپتاپ جست و جو می‌کنند، در حال رقابت هستند. اینجا مشاهده می‌کنیم که مخاطبان یکسان هستند اما ارزش پیشنهادی دیجیکالا و وبسایت یکسان نبوده است. جریان درآمدی هم یکسان نبوده است. یکی فروشنده لپتاپ است و دیگری از طریق فروش فضای تبلیغاتی در وبسایتش درآمد دارد.

اجازه دهید یک مثال دیگر بزنیم. فرض کنید شما تولیدکننده نرم‌افزار حسابداری هستید. مشتریان شما شرکت‌ها هستند. شرکت دیگری است که در حوزه نرم‌افزار مدیریت ارتباط با مشتری فعالیت می‌کند. هر دو شرکت مشتریان مشابه دارند. آیا این دو شرکت با یکدیگر رقیب هستند؟ به صورت بالفعل خیر اما به صورت بالقوه چطور؟

پیچیده شدن موضوع ممکن است در تحلیل بهتر به شما کمک کند. اما باید تشخیص دهید که چقدر پیچیدگی برای شما کاربردی است. به هر حال کار را باید با رقبای بالفعل که مدل کسب کارشان در سه بخش بازار هدف، ارزش پیشنهادی و جریان درآمدی به شما تشابه دارد، آغاز کنید. اگر نیاز بود به سراغ رقبای بالقوه بروید.

تحلیل گام به گام رقبا

تحلیل رقیب با اقدامات سیستماتیک و منظمی شروع می‌شود و چندان کار مبهمی نیست. سعی کنید به اطللاعات معتبر دست پیدا کنید. معمولا با جستجوی ساده حجم قابل توجهی از اطلاعات به دست می‌آید. حداقل سه تا پنج رقیب را انتخاب کنید.

این نکته را فراموش نکنید که اگر در یک شهر فعالیت دارید، رقیب شما نمی‌تواند شرکت چندملیتی یا بین‌المللی باشد. رقبای همان شهر مدنظرمان است. مثلا رقیب ایران خودرو سایپا و مدیران خودرو است. تویوتا و بنز رقبای ایران خودرو نیستند. شاید فکر کنید که این موضوع بدیهی و ساده است. متاسفانه همین موضوع هم بسیاری از تولیدکنندگان درک نکردند.

گام اول تحلیل رقبا: مشخص کنید رقیب شما کیست؟

اولین مرحله تحلیل رقبا شناسایی کسب و کارهای فعال بازار مورد نظر شماست. نگران نباشید کار سختی پیش رو ندارید. شاید ساده‌ترین کار جستجو در گوگل باشد. اگر فرصت دارید بد نیست به نمایشگاه‌های تخصصی صنعت خود هم سر بزنید و از نزدیک با رقبای بالقوه آشنا بشوید. بازدید از شهرک‌های صنعتی هم در صورت امکان می‌تواند راهکار مناسبی باشد. سعی کنید به عنوان مشتری، با رقبا تماس بگیرید و ببینید چکونه با شما برخورد می‌کنند. آنها را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید. وبسایتشان را بررسی کنید. حتی بهتر است با مشتریان آنها هم در ارتباط باشید و از نقاط ضعف‌شان از دید مشتری آگاه شوید.

نکته مهم این است که رقبا را صحیح شناسایی کنید. بعضی رقبا شاید در محل فعالیت شما خودشان حضور متمرکز نداشته باشند. یا اینترنتی کار می‌کنند یا از طریق نمایندگان و همکاران فروششان در بازار مورد نظر شما فعال هستند. به هر حال باید ردپای هر نوع رقیبی را در بازار هدف خود بررسی کنید و برای هر کدام پروفایلی داشته باشید. چند راه ساده برای شناخت رقبا به شرح زیر است:

  • فروش کالا و خدمات مورد نظرتان را در گوگل جست و جو کنید تا فروشندگان را شناسایی کنید
  • سایت‌هایی مثل کتاب اول، برترین‌ها و … را بررسی کنید
  • نشریات تخصصی و وبسایت‌های تخصصی صنعت خود را بررسی کنید و ببینید چه شرکت‌هایی در آن تبلیغ می‌کنند
  • از مصرف‌کنندگان نهایی کسب و کارهای فعال این صنعت راجع به برندهای مطرح بپرسیم

گام دوم تحلیل رقبا: در مورد رقبا اطلاعات اولیه کسب کنید

حال که کسب و کارهای فعال و رقیب را شناختید، به اطلاعات اولیه‌ای نیاز دارید تا تحلیلشان کنید. دستیابی به اطلاعات صحیح و معتبر بخش چالشی این مرحله است(چرا که مبنای تحلیل شماست). متاسفانه در برخی از صنایع کشور ما چندان اطلاعات معتبر در دسترس نیست. حتی کسب و کارها خودشان هم از اطلاعات حیاتی مثل سهم بازارشان بی‌خبر هستند. به هر حال دلیل نمی‌شود از این موضوع دست بکشید چرا که بدون تحلیل رقبا طرح کسب و کار شما مفهومی ندارد. در موارد زیر شما نیازمند کسب اطلاعات است:

  • رقبای شما کدام بخش بازار را مورد هدف قرار دادند؟ (موضوعات جمعیت ‌شناختی که پیش‌تر بحث شد)
  • چرا مشتریان از آنها خرید می‌کنند؟ (کیفیت بالا، قیمت مناسب و سایر دلایل)
  • رقبای شما چگونه نظر مشتریان بالقوه بازار را ترغیب به خرید می‌کنند؟ آنها چیست؟

گام سوم: جمع‌آوری اطلاعات تکمیلی در مورد رقبا

هیچ چیز مثل بازدید حضوری رقیب تاثیرگذار نیست. اگر فروشگاه و شعبه‌ای دارد حتما به آنجا سر بزنید. با کارمندان صحبت کنید، کالاهایشان را از نزدیک ببینید. موضوعاتی مثل شیوه‌های تبلیغاتی، شیوه رفتار با مصرف‌کننده، تخفیفاتی که ارائه می‌کنند و امثال اینها در بازدید حضوری بسیار آموزنده است.

می‌گویند حقیقت سه بعد دارد: آنچه تعریف می‌کنند، آنچه شنیده می‌شود و آنچه واقعا هست.

پس از اینکه با رقبای کسب و کارتان ارتباط برقرار کردید و اطلاعاتی دریافت کردید، به سراغ مشتریانشان هم بروید. آنها بعد دوم حقیقت کسب و کار رقیبتان هستند. به طور مثال رقیبی که شعارش بر مبنای کیفیت است، باید بررسی شود که مشتریانش هم همین عقیده را دارند؟ رقیبی که تلاش می‌کند ارزان و مقرون به صرفه محصولاتش را عرضه کند چقدر موفق است؟ پاسخ دو سوال مطرح شده را کسی به جز مشتریان نمی‌توانند ارائه کنند. شکاف بین ادعای رقیب و خواسته مشتری نیازهای رفع نشده بازار و شاید منبع نوآوری شما باشد. پس از اینکه اطلاعات کافی در مورد رقبا کسب کردید، فرصت به تحلیل رقبا می‌رسد.

تحلیل رقبا در راستای تحقق اهداف و تصمیم‌گیری آگاهانه

احتمالا عبارت تحقیق برای تحقیق را شنیده باشید. پروژه‌های تحقیقاتی متنوعی انجام می‌شود و فقط اطلاعاتی بدون هدف جمع می‌شوند. شما که در روش های تحلیل بازار چیست؟ حال مکتوب سازی طرح کسب و کار هستید، با هدف ورود به بازار تحلیل رقبا انجام دادید.

در نتیجه رسیدن به نتیجه و به کارگیری آن در تصمیمات حائز اهمیت است. یک نکته را فراموش نکنید. شما تحقیق می‌کنید تا به نتایج جدید برسید و برنامه‌ را به روز رسانی کنید. تحقیق قبل از طراحی استراتژی است. بنابراین استراتژی شما بر مبنای تمایز بر اساس تحقیقات بازار مشخص می‌شود.

چگونه می‌خواهید با آنها رقابت کنید؟

اصولا رقبای شما هر کدام بخشی از بازار را بهتر می‌توانند متقاعد به خرید کنند. پس برای راحت‌تر پاسخ دادن سوال بالا باید بدانید آنها کدام بخش‌های بازار را ببیشتر هدف گرفته‌اند؟ فرض کنید شما کسب و کاری دارید که خدمات شبکه به شرکت‌ها ارائه می‌کند. خوب است بدانید رقبای شما چه پروژه‌هایی می‌گیرند و بیشتر به کدام نوع شرکت‌ها خدمات ارائه می‌کنند. چه خدماتی ارائه می‌کنند که مشتریان راضی هستند و در چه زمینه‌هایی مشتریان از آنها ناراضی هستند؟

در واقع به دنبال رسیدن به مزیت رقابتی هستیم. با علم بر موضوع بالا می‌توانیم مزیت رقابتی کسب و کار را شناسایی کنیم تا مقتدرانه رقابت کنیم.

گام چهارم: تدوین ماتریس مقایسه‌‌ای رقبا یا CPM

یکی از ابزارهای مفید برای تحلیل رقبا استفاده از ماتریس بررسی مقایسه‌ای رقبا (Competitive Profile Matrix) است. به کمک چنین ابزاری تمامی رقبا در یک نگاه کلی با یکدیگر مقایسه می‌شوند. همچنین تفاوت و تشابه‌های کسب و کار شما با آنها نیز مشخص می‌شود. ماتریس زیر نمونه ساده است. می‌توانید به عوامل بررسی وزن هم بدهید تا بر اساس اولویت‌ رقبا امتیاز بگیرند.

نمونه جدول آنالیز رقبا

رقیب 3رقیب 2رقیب 1شرکت من عوامل مقایسه
متوسطبالامتوسطبالاسطح قیمت
پایینمتوسطپایینبالاکیفیت کالا
پایینمتوسطمتوسطبالاکیفیت خدمات پس از فروش
متوسطمتوسطمتوسطمیزان وفاداری مشتریان
بلهبلهبلهبلهحضور در فضای آنلاین
نداردداردنداردبلهبازاریابی شبکه‌های اجتماعی
ویزیتوریتبلیغات ایمی،لیتبلیغات در شبکه‌های اجتماعیویزیتوریتبلیغات در فضای مجازیویزیتوریشیوه‌های تبلیغات
9 تا 179 تا 208 تا 188 تا 17ساعت کاری

پیشنهاد می‌کنیم از عناصر آمیخته بازاریابی و عوامل موفقیت در صنعت (مثل سهم بازار، سرعت رسیدگی به خدما، تعداد شرکای بیرونی و … ) استفاده کنید. به جای توضیح کیفی مثل قیمت بالا یا میزان وفاداری مشتریان متوسط، می‌توانید از طیف‌های عددی استفاده کنید. به طور مثال در طیف 1 تا 5 نمره بدهید. 1 نشان‌دهنده کمترین و 5 نشان‌دهنده بیشترین امتیاز است.

سوالات پیشنهادی که در مورد هر رقیب باید پاسخ داده شود:

ماتریس CPM ابزاری است که مقایسه بین رقبا را ساده‌ می‌کند. اما مواد اولیه این ماتریس اطلاعات و سوالاتی هست که در مورد هر رقیب وجود دارد. پیشنهاد می‌شود تمام عوامل 7P را در این ماتریس لحاظ کنید. هم از مدلی اثبات شده جهت تحلیل کسب و کارشان استفاده کردید و هم اطلاعات اساسی را در اختیار دارید. در اینجا زمانی که کسب و کارتان را با آنها مقایسه می‌کنید احتمالا خودتان کسب و کارتان را راه‌اندازی نکردید. آنچه قرار هست اجرا کنید و می‌خواهید به آن برسید را ثبت کنید:

  • نام شرکت و محصولاتش چیست؟
  • ویژگی‌های محصول و خدماتش چیست؟
  • رنج قیمتی محصولاتش چگونه است؟ سیاست‌های تخفیفی به چه شکل است؟
  • نقاط قوتش چیست؟
  • نقاط ضعفش چیست؟
  • اهداف اصلی‌اش چیست؟ (افزایش سهم بازار؟ تولید محصولات جدید؟ ارائه محصولات ارزان؟ ورود به بازارهای جدید؟)
  • از چه رسانه‌ها و شیوه‌های تبلیغات و بازاریابی استفاده می‌کنند؟
  • چگونه می‌توان مشتریانشان را متقاعد کرد تا از شما خرید کنند؟
  • چگونه با شما رقابت می‌کنند؟ نسبت به حضور شما در بازار چه واکنشی نشان می‌دهند؟
  • کانال‌های توزیع و فروشش به چه شکل است؟ (فروش مستقیم؟اینترنتی؟ فروش از طریق نمایندگان؟)
  • چند سال است که در بازار حضور دارد؟
  • در حال رشد و توسعه بازار خود هستند یا در حال عقب نشینی هستند؟
  • اگر از بازار خارج شوند چه فرصتی برای شما ایجاد می‌شود؟
  • منابع انسانی رقیب چه افرادی هستند؟ چه تخصص‌هایی دارند؟ مدیرانشان چه سابقه‌ای دارند؟ چه ارتباطات استراتژیکی دارند؟

سخن آخر

ما به دنبال رسیدن به مزیت رقابتی هستیم و بدون مزیت رقابتی، ماندن در بازار سخت است. از همین رو صنعت و رقبا را پایش می‌کنیم تا همواره مزیت رقابتی داشته باشیم و از مزیت رقابتی رقبا نیز آگاه باشیم. در این مقاله مسیر تحلیل رقبا به شکل ساده بررسی شد. از شما می‌خواهیم کمی در مورد صنعت خود واکاوی کنید و اطلاعات مورد نیاز را در یک فایل ذخیره کنید. احتمالا کنار هم گذاشتن بخش‌های مختلف اطلاعات تصویر جالبی از رقبا به شما ارائه کند. می‌توانید از مقالات زیر برای کسب اطلاعات بیشتر استفاده کنید:

از نظر شما چه مدل، الگو و اطلاعات مهم دیگری هست که در تحلیل رقبا می‌توانیم استفاده کنیم و از آن در تحلیل رقبا بهره ببریم؟

تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با Technical Analysis

تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با Technical Analysis

تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود. در این مقاله شما را با تحلیل تکنیکی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.

تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با Technical Analysis

تحلیل تکنیکال چیست؟

Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود.

تحلیل تکنیکی یا تحلیل فنی روشی برای پیش ‌بینی قیمت‌ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.

در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد.

این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گران‌بها کاربرد گسترده‌ای دارد.

متخصصان تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آتی سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند.

این نوع تحلیل با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت می‌پذیرد.

تغییرات قیمت سهم با استفاده از پیشینه تاریخی و نمودار توسط تحلیل گر تکنیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

این روش بیشتر مورد استفاده سفته‌بازان قرار می‌گیرد و بدین صورت قصد دارند تا بازده مورد نظر خود را در هنگام بالا رفتن قیمت سهم افزایش دهند.

در واقع سرمایه‌گذاران با دیدگاه کوتاه مدت از این روش بهره می‌جویند.

تحلیل تکنیکی (فنی)، با آزمون قیمت‌های گذشته و حجم مبادلات حرکت‌های آینده، قیمت را پیش‌بینی می‌کند.

تجزیه و روش های تحلیل بازار چیست؟ تحلیل کسب و کار چیست؟ با چه ابزار و تکنیک‌هایی انجام می‌شود؟

تجزیه‌وتحلیل کسب و کار را می‌توان به‌عنوان یک رشته تحقیقاتی در نظر گرفت که به شما در یافتن نیازهای تجاری و شناسایی راه‌حل برای مشکلات تجاری کمک می‌کند.
راه‌حل‌هایی که تحلیلگر کسب و کار میدهد، ممکن است شامل توسعه نرم افزار و اجزای سیستم‌ها، بهبود فرآیند، تغییرات سازمانی، یا برنامه‌ریزی‌ استراتژیک و حتی توسعه سیاست‌ها باشد.
در واقع هدف از تحلیل کسب و کار، شناسایی راه‌حل‌هایی است که سبب پیشرفت و توسعه کسب و کار می‌گردد. در این مقاله به اهمیت و ضرورت تجزیه و تحلیل کسب و کار پرداخته و سپس به معرفی شغل تحلیل‌گر کسب و کار می‌پردازیم و در نهایت مراحل انجام فرآیند تجزیه‌وتحلیل کسب و کار و تکنیک‌های رایج آن را معرفی می‌کنیم.

استراتژی اقیانوس

ضرورت و اهمیت استفاده از تجزیه و تحلیل کسب و کار

در زیر تعدادی از دلایل مهم استفاده از روش‌های تجزیه و تحلیل کسب و کار ذکر شده است:

  1. به شما کمک می‌کند که با ساختار و پویایی شرکت خود آشنا شوید.
  2. به شما این امکان را می‌دهد که مشکلات موجود در سازمان خود را بشناسید.
  3. به شما این امکان را می‌دهد که پتانسیل‌های بهبود دهنده را شناسایی کنید و راه‌حل‌هایی را جهت دستیابی به اهداف پیدا کنید.
  4. این مبحث به شما کمک می‌کند که نیاز به تغییرات را پیدا کرده و در مورد آن بحث کنید.
  5. در نهایت با استفاده از این روش‌ها می‌توانید ارزش ارائه‌شده توسط سازمان را برای سهامداران بالا ببرید.

تجزیه و تحلیل کسب و کار به این دلیل مهم است که سازمان بدین‌وسیله می‌تواند قدرت مالی خود را در بازار به دست آورد. در واقع با تجزیه و تحلیل تجارت، سازمان مهارت‌های کسب و کار و تکنیک‌های فنی را آموزش می‌بیند و آن‌ها را تقویت می‌کند.
این مهارت‌ها از روش‌های برنامه‌ریزی‌شده به دست می‌آیند که برای کارفرمایان بسیار جذاب هستند. به همین دلیل این تکنیک‌ها در همه سطوح کسب و کار الزامی هستند. در ادامه با مهمترین این استانداردها آشنا می‌شوید.

استاندارد BABOK

استاندارد BABOK مخفف مجموعه دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار است که توسط انستیتو تجزیه و تحلیل تجارت بین‌المللی یا IIBA آمریکا توسعه داده شده است. این استاندارد در واقع چهارچوبی است که تجزیه‌وتحلیل کسب و کار را توصیف کرده و وظایف آن را عنوان می‌کند.
در نسخه 2 BABOK، تجزیه و تحلیل تجارت، به‌عنوان مجموعه‌ای از وظایف و تکنیک‌های مورد استفاده برای کار، سیاست‌ها و عملکردهای سازمان و همچنین توصیه راه‌حل‌هایی که سازمان را قادر به دستیابی به اهداف خود می‌کند، تعریف شده است.

مدرک این انستیتو CBAP است و تحلیلگر با مطالعه در زمینه این استاندارد، می‌تواند در همه نوع سازمانی، به فعالیت تحلیل کسب و کار بپردازد. به‌طور خیلی ساده می‌توان گفت تجزیه‌وتحلیل کسب و کار به سازمان‌ها کمک می‌کند تا مشکلات و فرصت‌های خود را تعریف کنند، راه‌حل‌های بالقوه را ارزیابی کرده و اعتبارسنجی نمایند. همین‌طور بررسی نمایند که آیا راه‌حل‌های پیاده‌سازی شده، برای آن‌ها مزایایی را در بر دارد یا خیر.

شرکت دانش بنیان

تحلیلگر کسب و کار کیست؟

تحلیلگر کسب و کار؛ مسئولیت ایجاد مدل‌های جدید، برای پشتیبانی از تصمیمات تجاری را بر عهده دارد. این تصمیمات با همکاری تیم‌ مالی و فناوری اطلاعات سازمان انجام می‌پذیرد و شامل ابتکارات و استراتژی‌هایی برای بهبود اوضاع و بهینه‌سازی هزینه‌ها است.
بنابراین یک تحلیلگر کسب و کار باید دارای درک کافی از الزامات تجاری، تجربه کافی در پیش‌بینی و بودجه‌بندی، تجزیه و تحلیل کسب و کار مالی و آشنایی با شاخص‌های اصلی عملکردی باشد.

باب گریگوری، استاد و مدیر برنامه دانشگاهی در دانشگاه "بلو"، می‌گوید: «شناسایی و سپس اولویت‌بندی الزامات فنی و عملکردی، در لیست مسئولیت‌های یک تحلیلگر قرار دارد.»
در واقع آن‌ها باید این توانایی را داشته باشند که بدانند دقیقا چه کاری باید انجام دهند؟ چگونه این کار را انجام دهند؟ از چه کسانی باید ورودی بگیرند؟ و چگونه می‌توان در مورد تمام این‌ گزارشات و داده‌ها به توافق رسید؟

نقش تحلیلگر کسب و کار

تجزیه و تحلیل کسب و کار در واقع یک رویکرد منظم برای مدیریت تغییرات در سازمان‌ها بوده که تحلیلگر کسب و کار در واقع عامل این تغییرها است.
تحلیلگران معمولاً راه‌حل‌ها را شناسایی می‌کنند و جهت بالا بردن ارزش‌های سازمان آن‌ها را تعریف و اجرایی می‌کنند. تحلیلگران کسب و کار در تمام سطوح سازمان فعالیت دارند و خود را درگیر همه مسائل می‌کنند.
تعریف استراتژی‌ها، ایجاد معماری منابع انسانی، ایجاد معماری سازمانی، تعریف اهداف و الزامات برنامه‌ها و بهبود مستمر فناوری‌ها از جمله وظایف این افراد در سازمان است.

نتیجه کار تحلیلگر کسب و کار

تحیلگر کسب و کار با تجزیه و تحلیل مناسب، سبب تحقق منافع، اجتناب از هزینه‌ها، شناسایی فرصت‌های جدید، درک توانایی‌های موردنیاز و مدل‌سازی سازمانی می‌شود؛ بنابراین با استفاده از یک تجزیه و تحلیل مؤثر، می‌توان اطمینان حاصل کرد که سازمان مربوطه این مزایا را دریافت کرده و در نهایت نحوه تجارت خود را بهبود می‌بخشد.

وظایف و مهارت‌های تحلیلگر کسب و کار

مسئولیت‌های یک تحلیلگر کسب و کار به شرح زیر است:

سینرژی یا هم‌افزایی

  1. ایجاد دقیق تجزیه و تحلیل کسب و کار (طرح مشکلات، فرصت‌ها و راه‌حل‌های دستیابی به موفق در کسب و کار)
  2. بودجه‌بندی
  3. برنامه‌ریزی و مدیریت برنامه ریزی
  4. تحلیل مغایرت‌ها
  5. گزارش نویسی
  6. تعریف الزامات تجاری و گزارش‌دهی به ذینفعان

جدا از همه این‌ها یک تحلیلگر برای تحلیل کسب و کار باید دارای مهارت‌های زیر نیز باشد:

    (کتبی و شفاهی)
  • مهارت‌های فردی
  • مهارت‌های تسهیل سازی
  • دارا بودن دقت بالا و جزئی‌نگری
  • آشنایی با مهارت‌های مدیریتی بالا
  • توانایی تحلیل سهام
  • مهندسی نیازمندی‌ها
  • تجزیه و تحلیل هزینه‌ها
  • توانایی مدل‌سازی فرآیندها
  • آشنایی با انواع شبکه‌ها، پایگاه داده و سایر فناوری‌های روز

از این‌رو با توجه به موارد بالا، بهتر است قبل از هر چیز در استخدام تحلیلگر کسب و کار دقت بیشتری به خرج داد. کارلیب در این مسیر در فرآیند جذب و استخدام منابع انسانی در کنار صاحبان مشاغل و کارفرمایان است تا سازمانی کارآمد داشته باشند.

فرآیند تجزیه و تحلیل کسب و کار

چگونه می‌توان تجارت و نیازهای آن را تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ به این سؤال باید موارد زیر را عنوان کرد:

1. تجزیه و تحلیل سرمایه‌گذاری:

این بخش، مجموعه‌ای از فعالیت‌های قبل از پروژه را شامل می‌شود که منجر به انتخاب پروژه می‌گردد. این فعالیت‌ها به حفظ معماری تجارت شما کمک می‌کند و شما را برای تصمیم‌گیری آماده می‌کند. به همین دلیل در تجزیه و تحلیل کسب و کار بسیار مفید است.

2. برنامه‌ریزی و مدیریت نیازمندی‌ها:

در این مرحله شما باید وظایف و منابعی که با برنامه‌ریزی شما در ارتباط هستند را تعریف کنید. در واقع این مرحله به شما کمک می‌کند تا اطمینان حاصل کنید که فعالیت‌های انجام شده مناسب پروژه هستند یا خیر.

3. استخراج نیازمندی‌ها:

این مرحله شامل تحقیق و کشف نیازمندی‌ها از کاربران، مشتریان و سهامداران است.

4. تجزیه و تحلیل نیازمندی‌ها:

در این مرحله چگونگی نیاز سهامداران به تجزیه و تحلیل کسب و کار، ساختار و طراحی و اجرای راه‌حل‌ها شرح داده شده است. تجزیه و تحلیل نیازمندی‌ها به شما کمک می‌کند تا روش‌ها و ابزارهای مورداستفاده برای داده‌های خام را تعریف کنید.

5. ارتباطات موردنیاز:

این مرحله مجموعه‌ای از فعالیت‌ها جهت بیان خروجی تجزیه و تحلیل نیازمندی‌ها است. علاوه بر این قبل از اجرای یک راه‌حل، باید مورد ارزیابی و تأیید قرار گیرد.

6. تکامل و اعتبار سنجی راه‌حل‌ها:

در این مرحله مشخص می‌شود که راه‌حل شما می‌تواند اهداف را برآورده کند یا خیر.

تکنیک‌های رایج در تجزیه و تحلیل کسب و کار

1. تکنیک MOST؛

این تکنیک، یک فرم کوتاه از اهداف و استراتژی‌ها است که به مدیران اجازه می‌دهد تا یک تجزیه و تحلیل کاملی از هدف یک سازمان داشته باشند و نحوه دستیابی به این اهداف را مشخص می‌کند.
تکنیک MOST از بهترین روش‌های تجزیه و تحلیل کسب و کار است که با استفاده از آن تحلیلگر کسب و کار، آنچه را که باید سازمان انجام دهد را موردبررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد.

2. تکنیک PESTEL؛

همیشه یکسری عوامل محیطی وجود دارند که بر روی برنامه‌ریزی‌های استراتژیک کسب و کار تأثیر می‌گذارند. این مدل به تحلیلگران کمک می‌کند تا تمام عوامل خارجی را که ممکن است سازمان را تحت تأثیر قرار دهند، ارزیابی کنند و همچنین نحوه بررسی آن‌ها را مشخص می‌کند. شناسایی این محرک‌های کلیدی از جمله وظایف تحلیلگر کسب و کار است.

این روش دارای یک چارچوب ساده برای تجزیه‌وتحلیل کسب و کار است که شامل مهارت‌های کاربردی است. به‌وسیله این تکنیک، می‌توان تهدیدات بالقوه را شناسایی و کاهش داد.

3. تکنیک SWO

این متد فرم کاملی از نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها است. در واقع این متد به شما کمک می‌کند که بخش‌های دارای نقاط ضعف و قوت را پیدا کنید. همچنین امکان تخصیص منابع مناسب را فراهم می‌کند. این بخش مشخص می‌کند که زمینه‌های مشکل چیست و راه‌حل‌های پیشنهادی چگونه بر کسب و کار و افراد مرتبط با آن تأثیر می‌گذارند. این تکنیک، یک تکنیک رایج تجزیه و تحلیل کسب و کار است.

4. تکنیک MosCow؛

در این روش یک چارچوب ارائه می‌شود که نیازهای فردی در آن موردبررسی قرار می‌گیرد. در این متد همچنین اولویت‌بندی نیازها انجام می‌شود.

5. تکنیک CATWOE؛

این تکنیک به شما کمک می‌کند تا تمام فرآیندهایی که ممکن است کسب و کار شما را تحت تأثیر قرار دهد، بشناسید. این اصطلاح مخفف کلمات مشتریان، بازیگران، فرآیند تحول، نمای جهانی، مالک و محیط‌زیست است.
در واقع شناسایی می‌کند که مشتریان شما چه کسانی هستند، چه کسانی درگیر این وضعیت هستند، چه فرآیندهایی از این مسئله تأثیر می‌پذیرند، چه کسانی مالک این وضعیت بوده و اثرات گسترده این وضعیت چه چیزی است. از مهم‌ترین مزیت‌های این تکنیک، دریافت برداشت‌های متفاوت از ذینفعان در یک پلتفرم مشترک است. به همین جهت این تکنیک یک تکنیک تقریبا کامل برای تجزیه و تحلیل کسب و کار به نظر می‌رسد که البته می‌توان با دیگر تکنیک‌ها هم زمان از آن نیز استفاده کرد.

6. تکنیک The 5 Whys؛

این متد شامل سؤالات عمده‌ای است که به تحلیلگران کمک می‌کند تا علت و ریشه وضعیت موجود را پیدا کنند.

7. تکنیک Six Thinking Hats؛

این روش به شما کمک می‌کند که دیدگاه‌ها و ایده‌های متناوب را در نظر بگیرید. در این روش تعدادی سؤال‌های پیشگویی وجود دارد که به تحلیلگران کمک می‌کند که ریشه مشکلات را پیدا کنند.

تکنیک‌های بالا همه کارآمد و مفید هستند و وظیفه تحلیلگر کسب و کار این است که بهترین را انتخاب کند و با توجه به آن، تجزیه و تحلیل کسب و کار را تا حصول نتیجه به انجام برساند.

سخن پایانی

تجزیه و تحلیل کسب و کار ممکن است در هر زمینه‌ای اتفاق بیفتد و تحلیلگر باید با توجه به مسائل موجود در کسب و کار، به دنبال راه‌حل‌های مناسب باشد.
افراد گوناگون با تخصص‌های مختلف می‌توانند با مدرک تحصیلی مدیریت کسب و کار (MBA)، مهارتهای لازم برای تجزیه و تحلیل کسب و کار را کسب کرده و در راستای دستیابی به اهداف سازمانی کسب و کار مورد نظر خود گام بردارند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.