ارائه دهنده خدمات بازار فارکس، اونس طلا و نفت
ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام حسن عسکری(ع)، به اطلاع میرساند که دفتر ایرانبورسآنلاین روز چهارشنبه 13 مهر تعطیل است.
لطفا جهت برنامه ریزی واریز و برداشتها و دریافت خدمات پشتیبانی این تعطیلی را مد نظر قرار دهید.
کلیه خدمات از روز پنجشنبه ۱۴ مهر طبق روال عادی ارائه میگردد.
ثبت نام و افتتاح حساب فارکس
ایران بورس آنلاین به شما کمک می کند که بسیار سریع و آسان در بروکر فیبوگروپ یک حساب معاملاتی فارکس به نام خودتان افتتاح نموده و از خدمات واریز و برداشت ریالی ما بهره مند شوید.
برای افتتاح حساب ما صرفا راهنما های لازم را ارائه می کنیم و افتتاح حساب معاملاتی شخصا توسط شما انجام می شود و به نام شما خواهد بود. هیچ شخص ثالثی به مشخصات حساب معاملاتی شما دسترسی نخواهد داشت.
کارگزاری فیبوگروپ از معتبر ترین و بهترین بروکر های فارکس و بازار اونس طلا است و تحت نظر نهاد های نظارتی فعالیت می کنند.
با استفاده از خدمات ریالی واریز و برداشت فارکس در ایران بورس آنلاین بسیار ساده، سریع و با نرخ بسیار مناسب می توانید به صورت ریالی، وجه به حساب فارکس خود واریز یا از آن برداشت نمایید.
در کمتر از یک ساعت ثبت نام و حساب معاملاتی واقعی خودتان را افتتاح نموده و شروع به انجام معامله کنید. معاملات فارکس، اونس طلا و نقت خام را با بهترین بروکر فارکس و در کنار ایران بورس آنلاین تجربه کنید.
اگر هنوز تجربه کافی را برای معاملات واقعی ندارید، یک حساب معاملاتی دمو (آزمایشی) افتتاح کنید و با سرمایه مجازی در شرایط واقعی بازار مهارت های معاملاتی خودتان را ارزیابی نمایید.
حساب های مختلفی برای شرایط متفاوت مشتریان طراحی شده است. با مطالعه و مقایسه مشخصات حساب های معاملاتی مختلف، حسابی را انتخاب کنید که مناسب و برای شما بهترین حساب فارکس است.
بروکر فارکس: فیبوگروپ
۲۰ سال تجربه همکاری با مشتریان ایرانی
تحت نظارت رگولاتورهای بسیار معتبر کیفیت بالای خدمات معاملاتی و پشتیبانی اسپردهای بسیار پایین فارکس واریز و برداشت ریالی با نرخ بسیار مناسب سرعت بالای انجام معاملات، بدون ریکوت بدون سواپ، حساب اسلامی سطح اول رضایتمندی مشتریان بهترین گزینه برای معاملهگران اونس طلا و فارکس در ایران
واریز و برداشت ریالی
ایران بورس آنلاین با بیش از یک دهه تجربه در زمینه واریز و برداشت ریالی مشتریان در بروکر فیبوگروپ امن ترین و با کیفیت ترین بستر را برای شما مشتریان گرامی فراهم نموده و با ارائه ارزان ترین و رقابتی ترین قیمت ها (نرخ های طلایی) این اطمینان را به شما می دهد که با استفاده از این امکانات در صرف هزینه و زمان صرفه جویی نموده و با خیالی آسوده تنها بر انجام معاملات خود متمرکز شوید.
ارزان ترین قیمت شارژ حساب را با ما تجربه کنید، بدون هیچ گونه کارمزد، کمیسیون و یا هزینه های پنهان دیگر. معاملات ارزان تر با پرداخت ریال کمتر در دسترس شماست.
واریز و برداشت ریالی فارکس در سریع ترین زمان ممکن انجام می شود. زمان لازم برای واریز چند ساعت و برای برداشت یک روز کاری می باشد.
برای واریز و برداشت نیازی به حساب بانکی خارجی یا پول های الکترونیکی و وبمانی ندارید. صرفا مبلغ ریالی را به حساب ما واریز کنید و مشخصات واریزی را به ما اطلاع دهید.
علاوه بر بروکر فیبوگروپ، خدمات پشتیبانی و واریز و برداشت ریالی ایران بورس آنلاین به مشتریان بروکرهای ویندزور بروکرز و آلپاری نیز ارائه می گردد.
تفاوت شاخص های نزدک، داوجونز و S&P500 و آنچه باید در مورد آنها بدانید
در ایالات متحده، فعالان بازار بیشترین توجه خود را به سه شاخص داوجونز (Dow Jones)، نزدک-۱۰۰ (Nasdaq 100) و S&P500 معطوف میکنند. شرکتهایی که جزء این شاخصها هستند همگی تحت تاثیر یک چرخه کسب و کار و عوامل اقتصاد کلانی قرار میگیرند به همین دلیل این شاخصها همبستگی بسیار زیادی با یکدیگر دارند.
همچنین، سهامهایی که در این سه شاخص گنجانده شدهاند، اشتراکاتی با یکدیگر دارند. به عنوان مثال غول فناوری یعنی شرکت اپل (AAPL) در هر سه شاخص گنجانده شده است با این وجود تفاوتهای زیادی مثل تعداد و نوع سهام موجود و نحوه محاسبه مقادیر شاخص، بین این ۳ شاخص وجود دارند.
این سه شاخص چگونه محاسبه میشوند؟
شاخص S&P 500 که در سال ۱۹۶۲ توسط Standard & Poor ایجاد شد، شاخصی است که وسیعترین معیار اقتصاد ایالات متحده را در میان این سه شاخص در بر میگیرد. مقدار این شاخص با وزندهی هر شرکت با توجه به ارزش بازار (Market Capitalization) محاسبه میشود تحلیل شاخص داوجونز (DOW) و سپس یک توزیعکننده (divisor) که توسط S&P تعیین میشود، برای به دست آمدن ارزش نهایی اعمال میشود. محاسبه ساده بدین صورت: مجموع کل ارزش بازار/ عامل توزیع کننده، انجام میگیرد.
میانگین صنعتی داوجونز (Dow Jones Industrial Average) که به اختصار «داو» (Dow) خوانده میشود، قدیمیترین شاخص است. این شاخص در سال ۱۸۹۶ ارائه شد و همچنین شناخته شدهترین شاخص جهانی است. داو نشان دهنده ۳۰ سهام بزرگی است که توسط وال استریت ژورنال تعیین شده است. برخلاف نزدک ۱۰۰ و S&P 500، وزن دهی برای هریک از مولفهها در داوجونز بر اساس قیمت سهام رتبه بندی میشود و سپس یک توزیع کننده ارزش نهایی را ایجاد میکند.
نزدک ۱۰۰ جوانترین شاخص از میان این سه شاخص است و از سال ۱۹۸۴ کار خود را آغاز کرده است. این شاخص بزرگترین شرکتهای غیرمالی فهرست شده در بورس نزدک را شامل میشود. البته با توجه به سنگینی وزن شرکتهای فناوری، این شاخص به عنوان شاخصی از شرکتهای فناوری در نظر گرفته میشود. شاخص نزدک بر اساس ارزش بازار هریک از اجزای آن محاسبه میشود.
تفاوتهای معاملهگری بین S&P 500، داوجونز و نزدک
علیرغم همبستگی قوی که بین شاخصهای اصلی ایالات متحده وجود دارد، اما هریک از آنها «شخصیت» خاص خود را در نحوه معاملهگری دارا هستند. این تفاوتها به دلیل تفاوت در نحوه محاسبه هر شاخص و اهیمت برخی از شرکتها و گروههای خاص به وجود آمده است. شاخص S&P 500 به دلیل این که از تعداد زیادی سهم تشکیل شده است، تاثیر کمی از تغییرات روزانه و تک تک سهام میپذیرد با این اوصاف، تعداد اندکی از بخشها بیشترین تاثیر را در این شاخص دارند.
در دورههای زمانی مختلف، بخشهای مختلفی بودهاند که عملکرد چشمگیری داشته و عملکرد کل شاخص را تحت تاثیر قرار دادهاند. به عنوان مثال در دهه ۱۹۷۰، بخش نفت بزرگترین بخش بود، شرکتهای فناوری در زمان حباب فناوری (حباب دات-کام Tech bubble) سال ۲۰۰۰ بزرگترین بخش بودند، و پیش از بحران سال ۲۰۰۸ شرکتهای مالی و در حال حاضر شرکتهای فناوری اطلاعات (IT) هستند که ۲۶ درصد وزن این شاخص را به خود اختصاص دادند.
در طرف دیگر داوجونز است که با داشتن تنها ۳۰ سهام تحت تاثیر عملکرد سهامهای خاص قرار میگیرد. در حال حاضر ۱۰ سهام برتر، ۵۰ درصد ارزش داو را تشکیل میدهند. پس به راحتی میتوان دریافت که این شاخص، تحت تاثیر نوسانات شدید قیمت تنها چند شرکت قرار دارد.
نزدک ۱۰۰ از عناصر سازنده بیشتری نسبت به داو تشکیل میشود اما تحت تاثیر گروه کوچکتری از سهام است. ۱۰ سهام برتر نزدک ۱۰۰ بیش از ۵۰ درصد از این شاخص را تشکیل میدهد. در حالی که ۹۰ درصد شاخص کمتر از نیمی از ارزش شاخص را تشکیل میدهد این باعث میشود که شاخص، بیشتر متمایل به چند سهام سنگین بوده و نسبت به نوسانات این چند سهم حساس باشد.
البته بهتر است بدانید، معمولا در زمان انتشار درآمدهای فصلی شرکتها بیشترین اختلاف بین وزن شاخصها به وجود میآید. زیرا شرکتها درآمدهای خود را گزارش داده و نوسانات شدیدی در قیمت انها رخ میدهد. نزدک و داو که تمرکز بیشتری بر روی چند سهام خاص دارند، در این دوره گپهای بزرگترین نسبت به S&P 500 تجربه میکنند.
تفاوت در نوسانپذیری
در مورد نوسانات، داوجونز به طور معمول کمترین نوسان را نسبت به سه شاخص اصلی دارا است چرا که مولفههای سازنده آن، حرکتهای بسیار کمی میکنند. شرکتهای مانند بوینگ (Boeing)، یونایتد هلثکر (United Healthcare) و کمپانی ۳M از جمله شرکتهایی هستند که این شاخص را تشکیل میدهند. از طرف دیگر نزدک ۱۰۰ با توجه به اینکه تمرکز بالایی در شرکتهای پرریسک دارد، نوسانات زیادی تجربه میکند. شرکتهایی مانند فیس بوک (Facebook)، آمازون (Amazon) و آلفابت (Google) از جمله سه مولفه سنگین و ناپایدار این شاخص هستند. نوسانات S&P 500 جایی میان این دو است.
ادغام اندیکاتورهای مختلف در یک استراتژی معاملاتی
شاخصها تفاوتی با سایر داراییهای دیگر ندارند، به همین خاطر فعالان بازار میتوانند برای تحلیل این شاخصها نیز از تحلیلهای فاندامنتال یا تکنیکال استفاده کند. سرمایهگذاران بلند مدت اغلب تاکید قابل توجهی بر تحلیل فاندامنتال دارند در حالی که معاملهگران کوتاه مدت یا میان مدت (از جمله معاملهگران روزانه) تمرکز زیادی بر تحلیل تکنیکال دارند.
البته یک ویژگی وجود دارد که منحصر به شاخصهای سهام است. اکثر قریب به اتفاق فعالان بازار با توجه به این که روند کلی بازار سهام صعودی است، همواره به دنبال خرید در بازار هستند. این امر باعث میشود که سقوط بازار بسیار سریعتر از صعود آن اتفاق بیفتد. فاکتور ترس دلیل این اتفاق است. ترس منجر به نوسانات بالا در زمانهای عدم اطمینان و نوسانات پایین در زمانهای اطمینان در بازار میشود. شاخصی وجود دارد که این نوسانات را ردیابی میکند که به آن شاخص نوسانات ( CBOE Volatility Index یا VIX) میگویند این شاخص به “شاخص ترس” نیز معروف است چرا که با افزایش ترس در بازار این شاخص افزایش یافته و با کاهش آن این شاخص کاهش مییابد. برای یک معاملهگر کوتاه مدت که به دنبال نوسانگیری از تحرکات بازار است، این شاخص میتواند فرصتهای معاملاتی را نشان دهد.
نوسانات اغلب با توجه به جهت بازار بالا و پایین میشوند.
برای معاملهگران روزانه (Day Trader) و سوئینگ تریدر (Swing Trader) که بر نوسانات کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، ویژگی دیگری وجود دارد که شاخصهای سهام را از بسیاری از کلاسهای دارایی دیگر متمایز میکند و آن ساعات معامله است. معاملات سهام برخلاف معاملات ارزها که ۲۴ ساعته هستند، تنها در ساعاتی که جلسه معاملاتی باز است انجام میشوند.
بازارهای سهام ایالات متحده از ساعت ۱۷ تا ۲۳:۳۰ به وقت ایران (۱۳:۳۰ تا ۲۰:۰۰ به وقت گرینویچ) باز هستند و معاملهگران در این زمان بیشتری حجم معاملات سهام و معاملاتی آتی شاخص (Index Futures) را انجام میدهند. این باعث میشود که در این دوره خاص بیشترین میزان نقدینگی به این بازار سرازیر شود که یک مزیت است. معاملات آتی شاخصهای سهام ایالات متحده به صورت شبانه روزی انجام میشود اما نقدینگی در خارج ساعات معامله بسیار ناچیز است.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً صد سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً اولین ابزاری است که اکثر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تاریخچه و مفاهیم اولیه تئوری داو
تئوری داو (Dow) یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در معاملات بازارهای مالی و همچنین بازار ارزهای دیجیتال به کار گرفته میشود. این تئوری اولین بار توسط چارلز داو (Charles H Dow) مطرح شد و بعدها در مجموعه مقالات ژورنال وال استریت منتشر گردید. ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) در طرح این نظریه با جونز همکاری داشتند. جونز در سال 1902 فوت کرد و فرصت نکرد نظریهاش را در مورد بازارهای سهام به صورت کامل بیان کند.
همانطور که اکنون میدانیم، تئوری داو (Dow) در طول عمر 110 سالهاش با کوشش افرادی همچون ویلیام همیلتون (William Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea) و ریچارد راسل (Richard Russel) تکامل یافته است. برخی جنبههای این تئوری مانند توجه به بخش حملونقل و راهآهن به مرور تحلیل شاخص داوجونز (DOW) زمان اهمیت خود را از دست داده است. علیرغم اینکه این تئوری در تحلیل تکنیکال داراییهای مالی به کار میرود، اما همچنان از منظر فاندامنتال نیز حائز اهمیت است.
تمام مباحثی که در تئوری Dow مطرح میشود، میتواند به نحو مؤثری در معاملات ارزهای دیجیتال و ابزار مشتقه آن به کار رود.
در این مقاله به جزئیات تئوری داو میپردازیم و فرض میکنیم که مخاطبان با مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال مثل خطوط حمایت و مقاومت و خطوط روند آشنایی کافی دارند.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند تحلیل شاخص داوجونز (DOW) بازار هنگامی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از از زمان پیدایشش در ابتدای دهه 90 میلادی، اولین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسبوکار باشد.
تئوری داو (Dow) از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات فراوانی شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان پس از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی ششگانه تئوری داو
تئوری تحلیل شاخص داوجونز (DOW) داو (Dow) از چند بخش تشکیل شده که به اصول اساسیِ ششگانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر اساس فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که تمامی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری دارایی منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر بخشی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف ریسک تأثیرگذارند) توسط افراد تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال تمامی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ زیرا از نظر برخی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور مثال نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر اساس مدتزمانشان به سه دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی (Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی (Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و اغلب خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. معمولاً بین سه هفته تا سه ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی (Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از سه هفته دوام دارند.
در تصویر بالا انواع سهگانه روندها در نمودار قیمت بیت کوین بر حسب دلار نمایش داده شده است. شناخت این سه روند به تریدر کمک میکند که با ورود و خروج به موقع خود به بازار حداکثر سود ممکن را از هر معامله به دست آورد.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از سه مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت (Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): پس از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کمارزش سرمایهگذاری میکنند، رفتهرفته تعداد بیشتری از تریدرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع (Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفتهبازی سود بیشتری کسب کنند اما تازهواردان متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و در نتیجه از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو (Dow) میگوید که روندهای اصلی، علیرغم بروز برخی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این بدان معنا است که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهدهشده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال سایر شاخصها همخوانی داشته باشد.
به عنوان مثال اگر میانگین صنعتی داو جونز (the Dow Jones Industrial Average) نشان دهد که روند اصلی صعودی جدیدی آغاز شده اما در عین حال شاخصی دیگر حکایت از روندی نزولی دارد، در این صورت تریدر نباید تصور کند که روند جدیدی آغاز شده است.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای اولین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. تمامی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند تریدرها را در شناخت و پیشبینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. طبق نظریه داو سه نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که اغلب بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی نیز سه مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.
تئوری داو (Dow Theory) چیست و چه اهمیتی در ارزهای دیجیتالی دارد؟
اساسا، تئوری داو (Dow Theory) چارچوبی برای تحلیل تکنیکال است و بر اساس نوشتههای مرتبط با تئوریهای بازار چارلز داو (Charles Henry Dow) نوشته شده است. چارلز داو کارآفرین و روزنامهنگار آمریکایی بود که در سال ۱۸۸۹، روزنامه وال استریت ژورنال را پایهگذاری و در ادامه، شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز را خلق کرد.
البته داو هرگز ایدههای خود را به عنوان یک تئوری ویژه و خاص بیان نکرد و چنین هدفی هم نداشت. با این حال، خیلیها از نوشتههای او در مجله وال استریت ژورنال چیزهای زیادی یاد گرفتند. بعد از مرگ او، دیگر نویسندههای این مجمله مانند ویلیام همیلتون، با تهذیب کردن ایدههای داو و استفاده از سرمقالههای او، تئوری داو را ایجاد کردند.
در ادامه این مطلب از کوین نیک با هم میخوانیم که تئوری داو چیست و چه کاربردی در دنیای ارزهای دیجیتال دارد.
اصولهای پایه تئوری داو
بازار، بازتاب همه چیز است
این اصول از تئوری داو، هم راستا با فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) است. داو بر این باور بود که قیمت و شرایط بازار است که همه چیز را تعیین میکند، به این معنی که این اطلاعات موجود حال حاضر هستند که قیمتها را بازتاب میدهند.
برای مثال، اگر یک شرکت به شکل گستردهای انتظار دارد تا در گزارش مالیاتی خود درآمد مثبتی دریافت کند، بازار قبل از این که این اتفاق رخ دهد، بازتابش را نشان خواهد داد. به همین دلیل قبل از انتشار گزارش، تقاضا برای سهام آنها افزایش پیدا خواهد کرد و سپس قیمتها ممکن است در حدی که انتظار میرفت، تغییر نداشته باشند.
حتی در برخی شرایط، داو مشاهده کرده است که یک شرکت حتی پس از شنیدن خبر ممکن است شاهد افت قیمت سهام خود باشد چرا که به آن اندازه که انتظار داشتند خوب نبوده است.
این مسئله یکی از اصولی است که همچنان بسیاری از مبادله کنندگان و سرمایهگذاران به آن اعتقاد دارند، بهخصوص آنهایی که به شکل گستردهای از تحلیل تکنیکی استفاده میکنند. اما برعکس، اشخاصی که از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند، به کلی با این اصول مخالف هستند و باور دارند که ارزش بازار، ارزش ذاتی و طبیعی یک سهام را بازتاب نمیدهد.
ترندهای بازار
برخی از مردم میگویند، کارهای داو بود که باعث تولد مفهوم «ترند بازار» شد. مسئلهای که به عنوان یکی از المانهای ضروری دنیای اقتصاد تلقی میشود. در تئوری داو گفته میشود که سه نوع اصلی از ترندهای بازار وجود دارد:
- ترندهای اولیه: این ترندها به مدت ماهها یا حتی سالها باقی میمانند و بخش بزرگی از حرکت بازار را تشکیل میدهند.
- ترند ثانویه: ترندهایی که به مدت چند هفته یا چند ماه باقی میمانند.
- ترندهای ثالث: ترندهایی که کمتر از یک هفته از بین میروند یا بیشتر از ۱۰ روز دوام ندارند. حتی در برخی موارد، این ترندها برای چند ساعت یا یک روز بیشتر زنده نمیمانند.
با بررسی این سه نوع ترند متفاوت، سرمایهگذاران موقعیتهای خود را پیدا میکنند. در حالی که ترند اولیه، کلید پیدا کردن موقعیت مناسب سرمایهگذاری محسوب میشود، اما موقعیتهای مطلوب هنگامی رخ میدهند که ترندهای ثانویه و ثالث نسبت به ترند اصلی مغایرت داشته باشند.
برای مثال، اگر بر این باور باشید که یک ارز دیجیتال دارای ترند اولیه مثبت است، اما ترند ثانویه منفی را تجربه میکند، ممکن است موقعیتی فراهم شود که به طور نسبی آن ارز را با قیمت پایین خریداری کنید و سپس هنگامی که ارزش آن افزایش پیدا کرد، آن را بفروشید.
مشکلی که وجود داشته و دارد این است که نمیتوان به خوبی تشخیص داد که دقیقا چه نوع ترندی را مشاهده میکنید. این دقیقا جایی است که تحلیلهای تکنیکی عمیقتر پای خود را به میدان میگذارند. امروزه، سرمایهگذاران و تبادل کنندگان از ابزارهای تحلیل تکنیکی متعددی استفاده میکنند تا به کمک آنها متوجه شوند به چه نوع یک از ترندهای بازار نگاه میکنند.
سه مرحله ترندهای اولیه
در تئوری داو بیان شده است که ترندهای اولیه سه مرحله یا سه فاز را طی میکنند. برای مثال، در یک بازار گاوی، این مراحل به صورت زیر هستند:
- انباشت: پس از گذشت یک بازار خرسی، ارزش اموال موجود در بازار همچنان به خاطر منفی بودن غالب تمایلات بازار، پایین است. تبادل کنندگان و تولید کنندگان بازار باهوش، شروع به ذخیره و انباشتن اموال در این دوره میکنند، قبل از این که ناگهان شاهد افزایش قیمت باشیم.
- مشارکت عمومی: حالا در این مرحله اکثر بازار متوجه موقعیتی میشوند که تبادل کنندگان باهوش پیش از این به آن پی برده بودند و آنها هم خرید مال و سهام را شروع میکنند و بازار کاملا فعال میشود. در این مرحله، قیمتها دائما رشد میکند.
- افراط و توزیع: در مرحله سوم، عموم مردم به حدس و گمان ادامه میدهند، اما ترند در حال پایان یافتن است. بازاریان شروع به توزیع ذخایر میکنند و دارایی خود را به آن دست از افرادی میفروشند که هنوز متوجه نشدهاند که این ترند رو به پایان است و به زودی معکوس میشود.
در بازار خرسی، این مراحل اساسا برعکس میشوند. ترند با توزیع اموال اشخاصی شروع میشود که متوجه شدهاند به زودی ترند اولیه بازار گاوی در حال تغییر است. در مرحله سوم، ناامیدی وارد فضای عمومی بازار میشود، اما آن دست از تبادل کنندگان باهوش، این مرحله را شناسایی میکنند و مرحله انباشت را آغاز میکنند.
البته هیچ تضمینی وجود ندارد که این اصول همیشه درست و به این ترتیب باقی بماند، اما هزاران هزار تبادل کننده و سرمایهگذار قبل از هر گونه عملی، این مراحل را در نظر میگیرند.
همبستگی شاخص متقابل در تئوری داو
داو بر این باور بود که ترندهای اولیه که در شاخص یک بازار دیده شدهاند، باید با ترندهایی که در شاخص بازاری دیگر دیده شده است، تایید شود. در زمان خود، این موضوع یکی از مسائل پر اهمیت شاخص ترابری داو جونز و میانگین صنعتی داو جوز (Dow Jones Industrial Average) بوده است.
در گذشته، بازار ترابری (که در آن زمان راه آهن اهمیت ویژهای داشت) به شدت مرتبط با فعالیتهای صنعتی بود. این مسئله دلیل بر این بود که برای تولید هر چه بیشتر سهام و تقاضا، افزایش فعالیتهای راه آهن نیاز به این دارد که ابتدا متریالهای خام ضروری تولید شوند.
این مطلب راهم مطالعه کنید: تحلیل تکنیکال چیست و به چه کار میآید؟
به همین دلیل اهمیت همبستگی بین شاخصهای متقابل شکل گرفت. به این معنی که اگر شاخص یک صنعت دیگر سالم و مثبت باشد، دیگر شاخص مرتبط با آن هم سالم و مثبت خواهد بود. اگر شاخص ترابری و راه آهن در آن زمان مثبت بود، تمامی بازارهای تولید متریالهای خام مرتبط با راه آهن هم شاخص مثبتی داشتند. البته مسئله همبسگی شاخص متقابل در صنایع امروز کمی قدرت خود را از دست داده است چرا که بسیاری از محمولهها، محصولات و سرویسها، دیجیتالی شدهاند و نیاز به توزیع فیزیکی ندارند.
اهمیت حجم در تئوری داو
همانند بسیاری از سرمایهگذاران امروزی، تئوری داو بر این باور است که حجم (Volume) نشانگر حیاتی مهم دیگری در بازار است. به این معنی که یک ترند قوی باید با حجم تبادلات بالا همراه شده باشد. هر چه که حجم بالاتر برود، ترند حقیقی بازار بیشتر و بهتر بازتاب پیدا میکند. هنگامی که حجم تبادلات پایین باشد، قیمتها ممکن است به شکل درستی ترند واقعی بازار را نمایان نکنند.
ترندها معتبر هستند مگر آن که خلاف آنها ثابت شود
در تئوری داو این عقیده وجود دارد که اگر بازار در مرحله تبادل است، به تبادل هم ادامه میدهد. برای مثال، اگر سهام یک کسب و کار پس از اعلام اخبار مثبت، به سمت بالا حرکت کرد، همچنان به روند رشد خود ادامه میدهد تا زمانی که خلاف یا واژگونی آن نمایان شود.
به این دلیل، عنصر واژگونی، خلاف یا نقض، باید به عنوان یک تردید در تبادلات دیده شود تا زمانی که با وقوع یک ترند اولیه جدید، این عنصر کاملا تایید شود. البته که تشخیص و تمایز بین ترند ثانویه و شروع یک ترند اولیه جدید کار آسانی نیست و به همین دلیل بسیاری از تبادل کنندگان، عناصر واژگونی را به عنوان یک ترند ثانویه میبینند و به اشتباه میافتند.
نتیجه گیری
برخی از منتقدین بر این باور هستند که تئوری داو دیگر تاریخ گذشته شده است، مخصوصا در بخش همبستگی شاخص متقابل، جایی که شاخصهای هر بازار با یکدیگر مرتبط هستند. اما با این حال، بسیاری از تبادل کنندگان، تئوری داو را با بازار امروز مرتبط میدانند. نه فقط به این دلیل که اجازه میدهد تا موقعیتهای مختلف بازار امروز را شناسایی کنند، بلکه به خاطر مفهوم ترند بازار که داو آن را خلق کرد.
امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد. اگر به دنبال خرید بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال بدون کمترین معطلی هستید، با ما در ارتباط باشید؛ زیرا این دقیقا همان کاری است که ما در «کوین نیک» برای شما انجام میدهیم. اینجا خرید و فروش انواع ارز دیجیتال، در سریعترین زمان ممکن انجام میشود و در اکثر ساعات شبانه روز، هوای شما را داریم!
چارت هفتگی داوجونز و نشانه های آن!
Risk Warning: Trading leveraged products such as Forex and CFDs may not be suitable for all investors as they carry a high degree of risk to your capital. Please ensure that you fully understand the risks involved, taking into account your investments objectives and level of experience, before trading, and if necessary seek independent advice. Please read the full Risk Disclosure. Please Check our PRIVACY policy.
دیدگاه شما