تفکرات و تصورات واهی از شغل معاملهگری
متاسفانه خیلی از افراد تصورات واهی از شغل معاملهگری دارند. خیلیها فکر میکنند چون که معاملهگری با پول و سرمایه سر و کار دارد، پس حتما در مدت کوتاهی به چنان ثروت و مکنتی دست خواهند یافت که قارون با آن همه ثروتاش باید بیاید و لنگ پهن کند. یکسری صحبتهای واهی که افرادی کت و شلوار پوش در این گروه و آن کانال و فلان سایت و بهمان کارگزاری و … برای این دوستان تعریف کردهاند و از بد روزگار و نداشتن تجربه، این عزیزان هم باورشان شده!
نمیدانیم که به کدام مقدسات قسم بخوریم که چنین چیزهایی حقیقت ندارد. حتی در مواردی هم که موضوع حقیقت داشته و آن فرد به ثروتی افسانهای دست پیدا کرده، سالها و دههها مطالعه کرده و زحمت کشیدهاند و تجربه کسب کردهاند تا توانستند به درک عمیقی از بازار دست پیدا کند. نمونههایی از این افراد مثل جورج سوروس، وارن بافت، پائول تئودر جونز، جان پالسون، بیل لیپشاتز، اد سیکوتا و … . همه این افراد میلیونرها و میلیاردرهای خود ساخته این بازارها هستند، البته با تلاش و زحمت و ممارست.
چرا راه دور برویم؟ در همین تلگرام و قسمت چت آنلاین سایت طلاچارت، بعضا با سوالاتی روبرو میشویم که اگر دست روی سرمان نگذاریم، ممکن است شاخی که از سرمان بیرون میزند سقف را سوراخ کند!
مثلا یکی از دوستان پرسیده بود که آیا امکان دارد در بازار ماهی ۱۰۰ میلیون تومان سود کنم؟!
خب مسلما این سوال خیلی کلی بود و ما هم یکسری توضیحات به ایشان دادیم که برای بدست آوردن چنین سودی باید یک سرمایه بزرگ داشته باشید تا با ترید از راه درست و بر اساس قانون و قاعده نه قمار(!) بتوانید به سود این چنینی برسید. بعد از صحبتهای فراوان با ایشان معامله گری واقعی فهمیدم که این دوست بزرگوار با یک حساب ۱۰۰۰ دلاری قصد داشته به چنین سود هنگفتی در یک ماه دست پیدا کند.
خب حالا فرض بگیریم که شارژ یک حساب ۱۰۰۰ دلاری با تمام کارمزدها بشود ۷ میلیون تومان. حالا ما میخواهیم ۱۰۰ میلیون تومان در ماه سود کنیم. یعنی این حساب را ۱۴ برابر کنیم. بنده شک دارم که حتی بیل لیپشاتز که سلطان بازار ارز لقب گرفته یا آدم گردن کلفتی مثل جورج سوروس که بانک مرکزی انگلستان را در عرض یک روز سالتو بارانداز کرد هم بتوانند از یک حساب ۱۰۰۰ دلاری به میزان ۱۰۰ میلیون تومان در ماه سود بگیرند.
بنده به این دوست عزیز توضیح دادم که شما باید بر اساس میزان سرمایهای که دارید، درصد مشخصی را ریسک کنید. نه اینکه بخواهیم کل حساب را در یک معامله قمار کنیم تا اگر شد ناگهان سود خوبی بدست بیاید و اگر هم نشد کل حسابمان سرازیر شود به جیب بانکهای آمریکایی و شرکای اروپایی.
پس میبینید که مشکل اصلی از تفکرات واهی و نادرستی است که خیلیها معامله گری واقعی از شغل معاملهگری دارند. اینکه بازار مدام در حرکت است و ۵۰۰ پیپ از این طرف نوسان میدهد و ۱۰۰۰ پیپ از طرف دیگر، دلیل بر این نمیشود که ما بتوانیم کل حرکات را شکار کنیم. خیر، اصلا از این خبرها نیست.
اینکه فکر کنید الان که وارد بازار میشوید فوق فوقاش یک سال دیگر پشت لامبورگینی هوراکان نشستهاید و به دوران بی بضاعتی خود میخندید بیشتر به فیلمهای هالیوودی (یا شاید هم بالیوودی با آن حجم از تخیل) شباهت دارد تا به واقعیت.
معاملهگری هم مثل سایر شغلهاست که اتفاقا سختیهای بیشتر و نیاز به تلاش بسیار زیاد برای یادگیری و کسب تجربه دارد. خیلیها از معاملهگری فقط پشت کامپیوتر نشستناش را دیدهاند. ولی فشارهای روحی و روانی، نیاز به سرعت در تصمیم گیری و غیره را اصلا و ابدا نمیبینند و در مقام مقایسه برمیآیند و میگویند معاملهگری شغل راحتی است.
اگر هنوز وارد بازار نشدهاید چند توصیه سادهای که میکنیم را جدی بگیرید و مطمئن باشید که به دردتان خواهند خورد.
اول – بازار جایی نیست که یک شبه ره صد ساله را بروید. مطمئن باشید مدت زمان بسیار زیادی (حداقل ۴ الی ۵ سال) باید در بازار باشید و حرکات را ببینید و مطالعه کنید تا به یک درک نسبی از شرایط بازار برسید. پس اگر حوصله و صبر ندارید، معامله گری واقعی اصلا و ابدا وارد بازار نشوید چون مسلما روزهای سخت و تیرهای در انتظارتان خواهند بود.
دوم – با خواندن یکی دو کتاب، دیدن یک دوره آموزشی یا شرکت در یک کلاس هیچکس تریدر نشده است که شما نفر دوم باشید. متاسفانه تفکر غلطی که خیلیها دچارش هستند این است که فکر میکنند اگر یک کتاب بخوانند یا یک کلاس آموزشی بروند، از فردا به جان بازار افتاده و پدرش را در میآورند. این را بدانید که یک دکتر جراح با خواندن چند کتاب و شرکت در کلاسهای دانشگاه نتوانسته مستقیما وارد اتاق عمل شده و سیستم مغز و اعصاب یک بیمار را پیاده و دوباره سوار کند! پس مطالعه و شرکت در کلاسهای آموزشی تنها بخش کوچکی از مسیر است. بعد از آن باید خودتان پیگیر ماجرا باشید.
سوم – به اندازهای که سرمایه دارید و به شکل معقول به دنبال کسب سود باشید. نه اینکه توقع کسب سود چند ده برابر میزان سرمایهتان را داشته باشید. چون در این حالت باید ریسکهای فوق تصوری را انجام دهید و معامله گری واقعی ریسک بالا اسمش معاملهگری نیست، بلکه قمار است.
چهارم – دنبال سیگنال گرفتن از این و آن نباشید. اگر واقعا معاملهگری را به عنوان یک شغل قبول کردهاید خودتان پیگیر کار باشید نه اینکه با پول دادن به این و آن و منت کشی دنبال سگینال گرفتن باشید. هرچند تجربه نشان داده هیچکس از این راه به موفقیت نرسیده و بالاخره یک روزی کل حساباش را به باد داده است.
پنجم – اگر درآمد خوبی دارید و دخل و خرج زندگیتان جور است، واقعا در این بازارها چیز جدیدی وجود ندارد. بعضیها فکر میکنند چون اینجا پول هست باید یک ناخنکی هم اینجا بزنند. غاقل از اینکه بدون اطلاعات و دانش کافی وارد بازار میشوند و مقداری از سرمایهشان را از دست میدهند و برای جبران سرمایه از دست رفته دوباره تریدهای اشتباه انجام میدهند تا جایی که میبینند بدجوری در باتلاق بازار فرو رفتهاند. مثل دوستی که پیام داد و گفت ۸۲۰ میلیون تومان وارد سکه آتی کرده و الان ۱۰۰ میلیون بیشتر ندارد و به دنبال راه چاره بود. واقعا چه راه چارهای؟
ششم – در ابتدای ورودتان به دنیای معاملهگری اصلا و ابدا به فکر خروج از شغل اولتان نباشید. چونکه تا زمانی که چم و خم بازار دستتان بیاید متحمل زیانهایی مختلفی خواهید شد و اگر منبع درآمد اصلیتان (شغل اول) وجود نداشته باشد، دچار فشارهای روانی بسیار زیادی میشوید که همین فشارهای روانی باعث بروز تصمیم گیریهای اشتباه در زمان انجام معاملات میشوند. پس فعلا صبور باشید و همزمان که کار اصلیتان را ادامه میدهید، معاملات خود را نیز آغاز کنید.
حتی زمانی که حرفهای شدید هم باز هم نیازی نیست منبع درآمد ثابتی که دارید را قطع کنید. بالاخره داشتن دو منبع درآمد بهتر از یکی است.
اینها یکسری توصیه ساده بود. اگر باور ندارید و فکر میکنید این موارد بیهوده هستند مشکلی ندارد. خودتان وارد بازی شوید تا عمیقا با گوشت و پوست و استخوانتان درکشان کنید.
تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری
اینترنت موجب تسهیل معامله گری شده و در نتیجه این کار محبوبیت زیادی را بین مردم به دست آورده است. بیشتر معامله گران بازارهای مالی، تازه کار یا غیر حرفه ای هستند که به منظور کسب سریع ثروت جذب این بازار شده اند.
بنابراین میتوان حدس زد که دارای تصورات و باورهای ذهنی اشتباهی هستند که در هنگام ترید به آنها آسیب بسیار زیادی میرساند. در ادامه به بررسی و تحلیل هر یک از این موانع ذهنی خواهیم پرداخت.
انتظارات غلط
بسیاری از تریدرهای تازه کار فکر می کنند که پول درآوردن کار بسیار راحتی است، به ویژه وقتی که با حسابهای مجازی کارگزاری ها معامله می کنند. حالا اگر در این معاملات مجازی به صورت اتفاقی سود قابل توجهی کسب کنند، نتیجه می گیرند که معامله گری کار بسیار راحتی بوده و با آن می توانند با تلاش خیلی کمی سود بالایی کسب کنند. این کسب سود باعث می شود که معامله گر بی تجربه نتیجه بگیرد که انجام ترید در بازار بهترین راه برای موفقیت و کسب ثروت است.
متاسفانه وقتی که این تریدرهای بی تجربه یک حساب معاملاتی واقعی باز کرده و با پول واقعی خود شروع به معامله می کنند، شرایط پیچیده تر می شود. بازار واقعی که حالا دیگر به هیچ وقت شبیه معاملات مجازی نیست و کاملا بی رحم هم می باشد.
معامله گری واقعی/ معامله گری مجازی
وقتی که تریدرهای تازه کار وارد معاملات واقعی می شوند، قدم در سخت ترین مرحله معامله گری، یعنی روانشناسی معامله گری ، می گذارند. به عبارت دیگر در حالی که در معاملات مجازی هیچ ریسک قابل درکی وجود ندارد، در معاملات واقعی وقتی که پول واقعی شما وارد معادله می شود، تمام تمرکز خود را بر معامله و روند قیمت معامله گری واقعی از دست خواهید داد.
معمولا در معاملات مجازی در صورت ضرر، شما هیچ حس ناخوشایند قابل توجهی نخواهید داشت. این یعنی در معاملات مجازی تمام تمرکز شما بر قیمت و الگوها بوده و همیشه منتظر جهت درست قیمت خواهید ماند. چون با معاملات مجازی چیز خاصی را از دست نمی دهید، بنابراین احساسات شما هیچ تداخلی در معاملات ایجاد نخواهد کرد. متاسفانه وقتی که بخواهید با پول واقعی خود معامله کنید، سود و ضرر شما تاثیر زیادی بر رفتار شما خواهد داشت، در نتیجه عملکرد شما روال طبیعی و علمی خود را از دست خواهد داد.
احساسات می توانند بر معاملات شما حکمرانی کنند
احساسات را می توان به عنوان بدترین دشمن یک معامله گر تعریف کرد؛ چون این احساسات معمولا منجر به قضاوت غلط و نهایتا ضرر می شوند. احساسات موجب خلق چیزی می شوند که رولاند باراک در کتاب خود به آن تله ذهنی (Mindtraps) می گوید. رولاند باراک در کتاب خود با عنوان “تله های ذهنی: کلید موفقیت در معامله گری، طی 88 درس به توضیح نقص هایی مانند ترس و حرص که مانع پیشرفت معامله گران می شود، می پردازد.
حرص
حرص موجب می شود که یک معامله گر به امید سود بیشتر معامله خود را مدت زمان بیشتری نگه دارد، حتی اگر قیمت نزولی شود. این احساس عامل اصلی معاملاتی است که در آنها یک معامله با سود احتمالی بزرگ، به ضرر سنگینی تبدیل می شود.
برای خنثی کردن عامل این حس، سعی کنید با دید کاملا بی طرفانه ای به شرایط معاملات خود نگاه کنید. وقتی که یکی از معاملات شما سود قابل توجهی کرده، از خود بپرسید که آیا دلایل اولیه ای که با آن این معامله را باز کرده اید هنوز حضور دارند یا خیر. اگر این دلایل از بین رفته اند پس زمان آن رسیده که معامله خود را ببندید یا حجم آن را کاهش دهید.
ترس
ترس می تواند مانع انجام معامله شده یا اینکه موجب می شود که یک معامله در سود را زودتر از موعد مقرر ببندید. اگر یک معامله گر از ضررهای احتمالی بیش از اندازه واهمه داشته باشد، معمولا فرصت های معاملاتی بسیار مناسبی را از دست خواهد داد. همچنین ممکن است که با ترس از دست دادن سود اولیه و ناچیز خود، معامله خود را خیلی زودتر از موعد ببندد. در هر صورت ترس مانع کسب سودهای احتمالی می شود.
فلج تحلیلی
فلج تحلیلی پدیده جالبی است که در آن معامله گران چنان درگیر تحلیل های زیاد می شوند که نمی توانند هیچ تصمیم معاملاتی بگیرند. چیزی که اغلب اینجا رخ می دهد این است که معامله گران در تلاش برای یک تحلیل ایده آل، درگیر کوچکترین جزئیات معامله احتمالی خود می شوند. تحلیل ایده آل کاری تقریبا غیرممکن و نشدنی است، در نتیجه این کار مانع کسب سود احتمالی و یا تجربه انجام معامله می شود.
احساسات متنوع زیادی وجود دارند که می توانند بر معامله گری شما حکمرانی کنند، اما مهم این است که بتوانید این احساسات را شناسایی کنید.
احساسات خود را بپذیرید
همه معامله گران در حداقل یکی از این تله های ذهنی گرفتار می شوند، اما یک تریدر حرفه ای یاد گرفته که این تله ها را شناسایی و درک کرده و اثر آن ها را خنثی کند. این کار، پایه و اساس تمرینات معامله گران می باشد. بنابراین اگر قصد شما معامله گری حرفه ای و موفق است، ابتدا باید خود را شناخته و بدانید که در چه تله های ذهنی گرفتار می شوید. یک معامله گر ماهر تلاش می کند تا بر احساسات خود مسلط شده و اجازه ندهد تا این احساسات بر عملکرد وی تاثیر منفی بگذارد.
معامله گران انسان بوده و بنابراین کمال گرایی در معامله گری وجود خارجی ندارد. با این وجود می توان با تسلط بر احساسات خود معامله گری موفقی داشت. انجام این کار برای برخی راحت تر از دیگران است، ولی کسب چنین مهارتی تنها با انجام معامله حاصل می شود. بنابراین قبل اینکه یاد بگیرید چطور سود کنید، باید وارد بازار شده و با انجام معاملات واقعی سعی کنید تا بر احساسات خود مسلط شوید.
نشانه های آمادگی برای معامله گر تمام وقت شدن
نشانه های آمادگی برای معامله گر تمام وقت شدن
چهار نشانه آماده بودن شما برای معامله گر تمام وقت شدن
برای معامله گران، معامله گر تمام وقت شدن بهترین نمود آزادی است.
خب بالاخره یک معامله گر تمام وقت، مجبور نیست کار کند، وقتش آزاد است و می تواند انتخاب کند که چه معامله ای انجام دهد.
متاسفانه این نوع از آزادی و استقلال برای همه نیست. درست همانطور که ضرر آزادی زیاد برای برخی اقتصادها بیشتر از سود آن است،
هر معامله گری نیز آماده تمام وقت شدن نیست و این آزادی می توانند منجر به ضرر بیشتر آنها شود.
خوب چطور بدانیم که آماده هستیم که یک معامله تمام وقت شویم؟
بر اساس چیزهایی که در گروهای معامله گری آنلاین دیده ایم این نشانه ها را در چهار مورد خلاصه می کنیم:
۱٫ به اندازه کافی سرمایه دارید
معامله گر تمام وقت شدن یعنی اینکه باید شغل فعلی خود را که منبع درآمدتان هست ترک کنید.
و چون واقع گرا هستید می دانید که احتمالا برای چندین ماه ابتدایی هیچ سودی نخواهید داشت.
حالا فرض کنید که برای چندین ماه هیچ حقوقی ندارید و سودی هم نمی کنید
در حالی که باید هزینه های زندگی مانند خورد و خوراک، مسکن، خرید وسایل زندگی، تماشای نتفلیکس، خرید های اینترنتی آمازون و اشتراک دیزنی را بپردازید.
آیا هنوز بدون حقوق خود نمی توانید زندگی کنید؟
نمی توانید با وجود دراداون ها و ضررهای سنگین به زندگی خود ادامه دهید؟ تمام وقت نشوید.
۲٫ استراتژی ها و روش های دیگر را امتحان کرده اید
معامله گران می گویند که معامله گر تمام وقت یعنی به صورت پاره وقت معامله می کنید و به صورت تمام وقت بک تست می کنید.
این حرف از یک نظر درست است.
معامله گران تمام وقت می دانند که شما نمی توانید تنها با اتکا بر یک استراتژی زندگی خود را بگذرانید.
نه تنها باید یک استراتژی سودآور داشته باشید، بلکه باید حتما روش های ثابت شده ی دیگری داشته باشید که در شرایط معاملاتی دیگر جوابگو باشد.
بالاخره شما هیچ وقت نخواهید دانست که روند بازار کی عوض خواهد شد.
۳٫ زمان قابل توجهی را به صورت واقعی معامله کرده اید
درست همانطور که پزشکان، وکلا و خلبان ها قبل از شروع کار اصلی خود برنامه تمرینی و شبیه سازی دارند، معامله گران نیز باید قبل از شروع به معامله تمام وقت زمان قابل توجهی را به صورت واقعی معامله کنند.
معامله به صورت واقعی موانع روانشناختی معامله گری را مطرح می کند که با معامله مجازی نمی توانید به آنها برسید.
علاوه بر این شما باید درک خوبی از نقاط قوت و ضعف معامله گری خود داشته باشید
و مهمتر از آن باید قبل از معامله گر تمام وقت شدن به یک برنامه معاملاتی پایبند باشید.
قبل از معامله گر تمام وقت شدن مطمئن شوید که به لحاظ ذهنی توان تحمل ریسک پول واقعی را دارید و توان معاملاتی خود را از دست نمی دهید.
۴٫ عاشق معامله گری هستید
صبح ها فقط به عشق معامله کردن از خواب بیدار می شوید.
اگر به جای تماشای مسابقه فینال بسکتبال ترجیح می دهید که بر اساس اظهارات RBA (بانک استرالیا) معامله کنید
و یا به جای تماشای دیوار بزرگ چین ترجیح می دهید که تقویم اقتصادی بانک ملی چین را بررسی کنید
یعنی شما آماده معامله گر تمام وقت شدن هستید. چرا نباید کاری را که عاشق آن هستید انجام دهید؟
یادتان باشد که درست است که معامله گر تمام وقت شدن فرصت های معاملاتی بیشتری را برای شما فراهم می کند
اما برای کسب سود مداوم حتما نیاز نیست که معامله گر تمام وقت باشید.
در واقع معامله گران پاره وقتی وجود دارند که نسبت به برخی معامله گران تمام وقت عملکرد بهتری دارند.
در نهایت تمام این موارد به این بستگی دارد که چه مقدار زمان، پول و کار و تلاش را در بازار سرمایه گذاری می کنید.
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
مطمئناً برای همه افراد فعال در بازار سرمایه یک معامله گر موفق شدن، آرزویی همیشگی و آرمانی است. اینکه پول شما از طریق سرمایه گذاری هایی که انجام میدهید برای شما کسب درآمد کند، بسیار جذاب است؛ اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه گذاری دیگر همانطور که از ظرفیتهایی برای رشد برخوردار است، امکان شکست هم دارد. بهاینترتیب با توجه به شرایط حاکم بر بازار سرمایه، معامله گران آن را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند؛ معامله گر خوب و معامله گر بد.
در این مقاله به ارائه راهکارهایی برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب میپردازیم و در خلال آن به تفاوتهای میان این دو معاملهگر اشاره میکنیم.
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
اگر نمودار یک سهم را به دو معاملهگر نشان دهیم، ممکن است یکی پتانسیل زیادی را برای خرید ببیند و دیگری به همان اندازه پتانسیل بالقوه فروش را پیشبینی کند. حتی اگر هر دو معامله گر در یک خانواده بزرگ شده باشند، آموزشهای کاملاً یکسانی دیده باشند، سیستم معاملاتی و قوانین یکسانی را در سرمایهگذاریهای خود به کار ببرند، درنهایت نتیجه متفاوتی کسب خواهند کرد!
دلیل اصلی این امر، ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی معاملاتی متفاوت هر فرد است که موجب میشود هر معامله گر به شیوه متفاوتی فکر کند و تصمیم بگیرد. یکی از این دو فرد ممکن است بیشازاندازه حریص یا ترسو باشد و سود بهدستآمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند. این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری ببرد. اینکه یک شخص چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی وی و نتیجه حاصل از آن دارد. بر این اساس میتوان دو مدل از معامله گران را از یکدیگر تفکیک کرده و به تعریف هر یک پرداخت:
-
معامله گری واقعی
- معامله گر خوب: کسی است که بهروشهای آموختهشده و مورداستفاده قبل احترام گذاشته و به آن پایبند باشد.
- معامله گر بد: کسی است که قدرت کنترل احساسات خود را نداشته و به خود اجازه خرید و فروش بیپروا میدهد.
ویژگی های یک معامله گر خوب
در این بخش به ۵ ویژگی که یک معامله گر خوب و موفق باید داشته باشد می پردازیم:
استراتژی معاملاتی شخصی
استراتژی معاملاتی، یک سری قوانین نوشته شده است که ورود به سرمایه گذاری، خروج از آن و معیارهای مدیریت سرمایه را مشخص کرده؛ بنابراین آموزش حرف اول را میزند. فراگیری مهارتهای مختلف ازجمله تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، مهارتهای فردی و بررسی دیدگاههای فعالان تجربی بازار، به کسب نتیجه خوب از بازار بورس کمک بسزایی میکند. یک معاملهگر خوب علاوه بر فراگیری مهارتهای موردنیاز، بهروزرسانی اطلاعات را اولویت قرار داده و آموزش را بهطور مستمر دنبال میکند. به طورکلی استراتژی معاملاتی باید شخصی باشد چراکه بازار گاهی بیثبات میشود و برخی از معامله گران استراتژیهای پرخطری پیادهسازی میکنند که میتواند برای شما گزینه مناسبی نباشد؛ بنابراین هنگام کپیبرداری از استراتژی معاملاتی معامله گران دیگر، لازم است پایه و اساس آن سنجیده شود و از جنبه مدیرت ریسک هم موردبررسی قرار گیرد. همچنین، تغییر دائم استراتژی معاملاتی و عدم ثبات در آن بسیار اشتباه است. معامله گر خوب یک روال معامله گری واقعی و طرز فکر خاص را دنبال میکند.
مدیریت سرمایه
عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه، مشکل بسیاری از معامله گران است و همواره باید به این نکته توجه کرد که بهاندازه توان، ریسک کرد. مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک معاملهگر خوب و طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت است. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و بهکارگیری حد زیان، توجه به این سه نکته اساسی ضروری است: کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده.
برای مثال، افرادی هستند كه در يك معامله خاص وارد سود بسيار بالايي شدهاند؛ اما درنهایت علیرغم قرار داشتن در یک سود بالا، معامله خود را باتحمل زیان بستهاند. درواقع به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» گفته میشود.
روانشناسی معامله گری
توانایی روانشناختی، بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار، عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگبینی و امیدواری را در برمیگیرند. اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید. افراد زیادی هستند که علیرغم کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری در بازار سرمایه، نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی است، درحالیکه این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معاملاتی افراد ایفاء میکند. بدون شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی بین معامله گران موفق و اخراجی باشد.
نظم و صبر
دو مهارت نظم و صبر در فرآیند تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و داشتن معاملات مستمر و موفق اهمیت بسزایی دارند. نظم باید خودساخته و خودخواسته باشد و اعتمادبهنفس را از معامله گر طلب کند. به این منظور برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیم گیر خود را تا جایی که به یک ویژگی درونی تبدیل گردد پرورش داد. معاملهگر منظم و صبور کار خود را با رغبت انجام میدهد و مسئولیت کارهای خود را میپذیرد. به تمام جزئیات دقت کرده و از هر فرصتی برای بهتر شدن بهره میگیرد. او با شکست دلسرد نشده و آن را جزئی از زندگی میداند. برنده شدن در دنیای معاملات بهرهمندی از بهترین فرصتهای معاملاتی نیست، بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارتهایی دارد که اکنون در اختیار دارید.
معامله گری؛ یک کسب و کار
چنانچه به معاملهگری بهعنوان یک تفریح نگاه کنید، درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود. حرفه معامله گری چه پارهوقت و چه تماموقت، یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد. معامله گران موفق همواره معاملهگری را یک شغل و کسبوکار میدانند، استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه دارند و درعینحال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند. این یک واقعیت است که معامله گر میتواند بدون داشتن رئیس و همکار، هر طور که دوست دارد، زمان کاری خود را تعریف کند، اما بایستی ساعات کاری منظم و از قبل تعریفشدهای داشته باشد. زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد، اخراج شدن از حرفه معامله گری هم قابلدرک نخواهد بود. کسب مهارت، تجربه و ثبات از پیشنیازهای اساسی برای معامله گر تماموقت است.
سخن آخر
بنابر موارد ذکرشده، معاملهگر خوب شدن و داشتن معاملات موفق و مستمر در هر بازاری نیاز به تلاش فراوان دارد. قدم اول در این زمینه آموزش و کسب مهارت است. داشتن یک استراتژی مشخص و پایبند بودن به آن از ضروریات معاملهگری است و از این شاخه به آن شاخه شدن نتیجهای جز ضرر به همراه نخواهد داشت. در بازار سرمایه، داشتن نظم و صبر در کنار مدیریت سرمایه و ریسک، برای معامله گر خوب شدن و طول عمر یک معاملهگر بسیار حائز اهمیت است. عواطف و احساسات در معاملهگری نقش بسیار حساسی را بر عهده دارد؛ بنابراین توانایی کنترل احساسات و تسلط بر ذهن مهمترین شاخص یک معامله گر خوب است.
معامله گری واقعی
معامله گری راهبردی (استراتژیک تریدر)
این دوره بالاترین سطح معامله گری است که بیشترین خواستگاه یک معامله گر را برآورده میسازد. در دوره معامله گری راهبردی تمام آموزشها مبتنی بر معاملات واقعی انجام میشود. مناسب است برای عزیزانی که تصمیم دارند از رفتارشناسی در معاملات بازارهای مالی، کار، ارتباطات، مدیریت اجرایی و متن زندگی استفاده کنند. در این دوره تمام سرفصلها با روانشناسی رفتاری تدریس خواهد شد. این دوره مبحث روانشناسی معامله گر را به عنوان اصلی ترین پایه آموزش ها دنبال خواهیم کرد. به زبان ساده در این دوره آنقدر میمانی تا یک معامله گر شوی و تمام
سرفصلهای دوره معامله گری راهبردی
- چگونگی شکل گیری رفتار قیمت و رفتارشناسی قیمت بر مبنای رفتار اقتصادی جاری در محیط زندگی
- تکنیک شناخت جریان قیمت
- شناخت و عملکرد دوره های زمانی و کاربرد آن در معاملات
- مدیریت سرمایه
- کارگاه معاملات واقعی
- شناخت اصلاح و کاربرد در معاملات
- شناخت انتظار قیمت و کاربرد در شناخت حدضرر عملیاتی
- تفکیک انتظار از اصلاح و کاربرد در معاملات
- کارگاه معاملات واقعی
- شناخت هیجان خرید و هیجان فروش و همراهی
- دریافت خروجی از ابزارها و کاربرد در تحلیل تکنیکال
- شناسایی حباب و تورم انتظاری و کاربرد در در معاملات
- کارگاه معاملات واقعی
- توزیع خطر در معاملات
- امواج الیوت و کاربرد عملیاتی در معاملات
- کارگاه معاملات واقعی
- معاملات مرکب و تثبیت خطر معامله
- کارگاه معاملات واقعی
- امتحان
- شروع معاملات گروهی تا حصول نتیجه مطلوب که همان درآمد پایدار است.
مدت زمان دوره: نامحدود
امتحان: ایجاد درآمد پایدار در یک ماه
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
چرا تکنیکال شاخص سوم
هر تحلیل و بررسی در زندگی نیاز به اطلاعات لازم و کافی دارد که در این تحلیل اطلاعات مورد نیاز از تکنیکهای مختلف استخراج می شوند. به همین دلیل به این تحلیل، تکنیکال میگوییم. اما نکته بسیار مهم در این تحلیل که بنده بعد از سالها فرایند مطالعاتی متوجه شدم زیبایی آن را برایم دوچندان کرد. تحلیل تکنیکال همان تحلیل رفتار خریدار و فروشنده معامله گری واقعی است و خروجی تکنیکها میبایستی رفتارهای اقتصادی یک جامعه را به ما معرفی کنند که به عنوان مثال میتوان تورم و تورم انتظاری، رکود، رفتارهای انتظاری، حباب ناشی از رکود، حباب ناشی از تورم، هیجان در خرید و هیجان در فروش را مثال زد.
دیدگاه شما