01. "اندیکاتور RSI" چیست و چه کاربردی دارد؟
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی، مخفف Relative Strength Index است. RSI اندیکاتوری بازگشتی است که برای تأیید و تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار بهکاربرده میشود. اندیکاتور RSI در دسته اسیلاتورها قرار میگیرد. اسیلاتورها دستهای از اندیکاتورها هستند که مانند یک دماسنج هیجانهای بازار را به ما نشان میدهند و حول یک خط مرکزی یا میان سطحهای مشخصی در نوسان هستند.
RSI مخفف عبارت Relative Strength Index به معنای شاخص قدرت نسبی است که توسط ولز وایلدر ابداع و در کتاب”مفاهیم جدید در سامانههای معاملاتی تکنیکال” معرفی شد.
اندیکاتور RSI چیست؟
اندیکاتور RSI یک اندیکاتور «مومنتوم» (Momentum) است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد. این اندیکاتور میزان تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی نواحی اشباع خرید یا اشباع فروش در بازار سهام یا سایر بازارهای مالی مثل ارز دیجیتال و فارکس به کار میگیرد. منظور از اندیکاتورهای واگرایی چه میگوید؟ مومنتوم اندیکاتورهایی هستند که برای تعیین قدرت یا ضعف روند قیمت استفاده میشوند. مومنتوم، شتاب افزایش یا کاهش قیمت را در بازار اندازهگیری میکند. از جمله اندیکاتورهای معروف مومنتوم اندیکاتور RSI و اندیکاتور MACD است.
اندیکاتور RSI به عنوان یک نوسانگرنما بین دو خط افقی نوسان میکند و مقادیری بین صفر تا صد را به خود میگیرد. این شاخص برای اولین بار توسط «J. Welles Wilder Jr» در سال 1978 و در کتاب « مفاهیم جدید در سیستم معاملاتی تکنیکال» معرفی شد.
به طور سنتی، تفسیر و کاربرد اندیکاتور RSI به این صورت است که اگر مقدار شاخص بالای 70 باشد در حالت اشباع خرید قرار داریم و شرایط برای تغییر روند از صعودی به نزولی محیا است. همچنین اگر مقدار شاخص زیر 30 باشد، در حالت اشباع فروش هستیم و احتمال تغییر روند به صعودی وجود دارد. در صورتی که مقدار اندیکاتور بین 30 و 70 باشد، بازار از نظر اشباع خرید یا فروش در وضعیت عادی قرار دارد. توجه کنید که استفاده از اندیکاتور RSI فقط با این قوانین اشتباه است.
کاربرد اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI شاخصی است که با نوسان بین دو عدد صفر و صد اطلاعات مفیدی را در مورد روند معاملات، محدودههای اشباع خرید و فروش و … به ما میدهد. زمانی که شاخص بر روی عدد ۷۰ یا بالاتر از آن قرار میگیرد ما به محدوده اشباع خرید رسیدهایم. در این حالت انتظار میرود که شاهد یک برگشت در روند قیمت و یا اصلاح باشیم. به همین صورت زمانی که شاخص به محدوده ۳۰ کاهش مییابد اشباع فروش اتفاق افتاده و انتظاراتی مثل حالت قبلی خواهیم داشت. این پایهای ترین و ابتداییترین کاربرد اندیکاتور RSI برای ما خواهد بود.
برای مثال در یک روند صعودی رفتن اندیکاتور RSI به بالاتر از سطح ۷۰ همیشه به معنای بازگشت روند نیست و در طی یک روند صعودی ممکن است بارها این اتفاق افتاده و روند تغییری نکند. حتی بعضی از تحلیلگران در روندهای صعودی به جای سطح ۳۰ سطح ۵۰ را سطح حمایت در نظر میگیرند و اگر در جریان یک روند صعودی اصلاحی اتفاق افتاده باشد انتظار دارند که در این سطح اصلاح تمام شود و قیمت به روند صعودی خود برگردد، این اتفاقات به همین صورت ممکن است برای روند نزولی هم پیش بیاید.
محاسبه اندیکاتور RSI
محاسبه اندیکاتور RSI همانند بیشتر اندیکاتورها در یک دوره انجام میشود. به طور کلی میتوان گفت اندیکاتورها از طریق توابع ریاضی عملیاتی مانند میانگینگیری انجام داده و نتایج حاصل را برای تحلیل استفاده میکنند. در اندیکاتور RSI دوره محاسباتی معمولا 14 است. به این معنی که برای محاسبه مقدار RSI برای یک کندل خاص، از اطلاعات 14 کندل قبل استفاده میشود. دقت کنید که این محاسبات ربطی به تایم فریم نمودار ندارد. یعنی اگر تایم فریم روزانه باشد، محاسبه با استفاده از 14 کندل روزانه و اگر تایم فریم 1 ساعتی باشد، محاسبه با استفاده از 14 کندل 1 ساعته انجام میشود.
برای محاسبه اندیکاتور RSI ابتدا باید مقدار قدرت نسبی محاسبه میشود. قدرت نسبی از تقسیم «متوسط سود» (Average Gain) به «متوسط زیان» (Average Loss) در طی دوره محاسبه اندیکاتور به دست میآید. دقت کنید که متوسط زیان نیز همانند متوسط سود به صورت مقدار مثبت استفاده میشود.
با فرض استفاده از دوره 14 روزه برای محاسبه قدرت نسبی، فرض کنید که در 5 کندل از 14 کندل قبلی قیمت پایانی، بالاتر از قیمت شروع بسته شده است و متوسط مقدار سود در آن 5 کندل برابر 1 درصد است. در 9 کندل باقیمانده، قیمت پایانی کمتر از شروع بوده و به طور متوسط مقدار ضرر در آنها برابر با 0/8 درصد است. در این حالت مقدار قدرت نسبی برابر با تقسیم 1 به 0/8 خواهد بود که مقدار آن واگرایی چه میگوید؟ 1/25 میشود.
حال برای محاسبه مقدار اندیکاتور RSI قدرت نسبی به دست آمده در رابطه زیر قرار داده میشود. این مقدار همواره بین صفر تا صد خواهد بود. برای مثال ذکر شده، این مقدار برابر با 55/55 خواهد بود.
تنظیمات اندیکاتور RSI
برای محاسبه اندیکاتور RSI مهمترین عنصر «طول دوره» (Length) است. در واقع طول دوره نشان میدهد که مقادیر اندیکاتور با استفاده از چه تعداد کندل محاسبه میشود. هر چه تعداد این کندلها بیشتر باشد، مقدار اندیکاتور به دادههای بیشتری وابسته میشود. بنابراین، سیگنالهای اندیکاتور بلند مدتیتر میشود. هر چقدر طول دوره کمتر باشد، در این حالت مقدار اندیکاتور بیشتر به دادههای جدید نزدیک خواهد بود. پس سیگنالهای اندیکاتور برای تحلیل کوتاه مدتی کارایی خواهد داشت.
عدد 14 که مقدار پیشفرض طول دوره اندیکاتور RSI است، برای تحلیلهای میان مدتی مناسب است. بسته به اینکه استراتژی معاملاتی شما کوتاهمدتی، میان مدتی و یا بلند مدتی است میتوانید طول دوره را تغییر دهید. علاوه بر طول دوره، قیمت مورد استفاده نیز در مقدار عددی اندیکاتور موثر است. معمولا برای تمام اندیکاتورها از قیمت پایانی کندل برای محاسبه استفاده میشود.
واگرایی در اندیکاتور RSI
تحلیلگران از «واگرایی» (Divergence) بین نمودار قیمت و نمودار اندیکاتورهای نوسانگرنما، در تحلیلهای خود از شرایط بازار بهره میگیرند. در حالت کلی چهار نوع واگرایی وجود دارد. «واگرایی معمولی» (Regular Divergence) و «واگرایی مخفی» (Hidden Divergence) دو نوع اصلی انواع واگراییها هستند که هر کدام به دو نوع مثبت و منفی تقسیم میشوند. وجود واگرایی ادامهدهنده بودن یا برگشت روند را تا حدودی مشخص میکند. در ادامه هر یک از انواع واگراییها را توضیح میدهیم.
واگرایی معمولی مثبت
واگرایی معمولی مثبت در روندهای نزولی اتفاق میافتد. مشاهده واگرایی معمولی مثبت به این معنی است که روند نزولی در حال اتمام است و به زودی روند صعودی شکل میگیرد. در این حالت از کفهای ایجاد شده در نمودار قیمت و اندیکاتور برای تشخیص واگرایی استفاده میشود. اگر دو کف تشکیل شده در نمودار قیمت نزولی باشد یعنی، کف دوم پایین تر از کف اول باشد و کفهای متناظر در اندیکاتور RSI به صورت صعودی باشند یعنی، کف دوم بالاتر از کف اول باشد، به این حالت واگرایی معمولی مثبت گفته میشود.
تصویر زیر نمودار قیمتی بیتکوین را در تایم فریم چهار ساعته نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید، در انتهای روند نزولی واگرایی معمولی مثبت مشاهده میشود (درهها در قیمت روند نزولی ولی در اندیکاتور روند صعودی دارند) و پس از آن قیمت با تغییر روند و رشد همراه است. دوباره در مرحله بعد روند نزولی شکل میگیرد. در انتهای روند دوباره شاهد تشکیل واگرایی معمولی مثبت و پس از آن، رشد قیمت هستیم.
واگرایی معمولی منفی
واگرایی معمولی منفی در انتهای روندهای صعودی شکل میگیرد. این واگرایی روند مثبت سهم را تبدیل به روند نزولی میکند و به همین دلیل واگرایی معمولی منفی نام دارد. برای ترسیم واگرایی در این حالت از قلهها استفاده میشود. به حالیت که در آن خط وصل کننده دو قله در نمودار قیمت صعودی، اما متناظر آنها در نوسانگرنما نزولی است، واگرایی معمولی منفی گفته میشود.
تصویر زیر نمودار قیمتی بیتکوین را در تایم فریم روزانه نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید در انتهای روند صعودی علیرغم صعود قلههای قیمتی، ارتفاع قلههای متناظر در اندیکاتور RSI کاهش مییابد. در نهایت میبینیم که قیمت با یک اصلاح عمیق روبهرو شده و نزول میکند.
واگرایی مخفی مثبت
برخلاف واگرایی معمولی، واگرایی مخفی نشاندهنده ادامه روند است. واگرایی مخفی مثبت در روند صعودی شکل میگیرد. برای تشخیص این روند از کفهای روند صعودی استفاده میشود. اگر در یک روند صعودی، کفهای تشکیل شده بالاتر از کفهای قبلی باشند اما متناظر آنها در اندیکاتور RSI روند نزولی داشته باشد، واگرایی مخفی مثبت شکل میگیرد. این واگرایی نشاندهنده ادامه دار بودن روند صعودی است.
تصویر زیر نمودار بیتکوین در تایم فریم یک ساعته را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید قیمت در یک روند صعودی در حال حرکت است. کفهای قیمتی روند صعودی دارند اما کفهای اندیکاتور RSI روند نزولی دارند. به همین دلیل قیمت روند صعودی خود را ادامه میدهد و رشد میکند.
واگرایی مخفی منفی
واگرایی مخفی منفی در روندهای نزولی قابل مشاهده است. این واگرایی نشاندهنده ادامه روند نزولی است. برای تشخیص واگرایی مخفی منفی از قلههای قیمتی در روند نزولی استفاده میشود. اگر قلههای قیمتی در روند نزولی به شکل نزولی ایجاد شوند اما قلههای متناظر در اندیکاتور RSI صعودی باشد، در این حالت واگرایی مخفی منفی ایجاد میشود.
تصویر زیر نمودار ارز دیجیتال سولانا را در تایم فریم یک ساعته نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید، در روند نزولی قله قیمت پایینتر از قله قبلی ایجاد شده اما در اندیکاتور RSI خلاف این روند اتفاق افتاده است. پس از به وجود آمدن واگرایی مخفی منفی، قیمت روند نزولی خود را ادامه داده و با کاهش همراه بوده است.
شکست در خطوط روند
یکی از روشهای دیگر تحلیل با اندیکاتور RSI رسم خطوط روند است. مانند رسم خطوط روند در چارتهای قیمت اینبار این خطوط را برای نوسانهای اندیکاتور RSI رسم میکنیم و با شکستن این خطهای روند میتوانیم با توجه به اینکه خط روند شکسته شده صعودی یا نزولی بوده، آنها را سیگنال خرید یا فروش در نظر بگیریم. RSI مانند تمامی اندیکاتورهایی که در تحلیل تکنیکال از آنها استفاده میشود به تنهایی نتایج قابل اطمینانی به ما نمیدهد و بارها ممکن است سیگنالهای خرید یا فروشی را صادر کند که اشتباه باشد. به همین دلیل در استفاده از RSI دو نکته را باید توجه کنیم:
راه های استفاده از واگرایی های صعودی و نزولی در بازار ارز دیجیتال
واگرایی یک نوع الگو است که در نمودارهای قیمت کریپتو مشاهده میشود و نشان دهنده در پیش بودن تغییر روند است. واگرایی معمولی یا کلاسیک در پایان یک روند مشاهده میشود و واگرایی مخفی در انتهای دوره تحکیم روند مشاهده میشود.
معمولاً هر دو مدل واگرایی زیاد در نمودارهای کریپتو مشاهده میشوند. تریدرهای هوشیاری که این واگراییها را تشخیص دهند، میتوانند فرصتهای سرمایه گذاری را پیدا کنند.
واگرایی چیست؟
واگرایی یک نوع الگوی تحلیل تکنیکال است که وقتی قیمت یک ارز دیجیتال در جهت مخالف یک اندیکاتور واگرایی چه میگوید؟ تکنیکال یا مخالف دادههای دیگر حرکت کند، روی نمودارهای قیمت مشاهده میشود. واگرایی هشداری است که نشان میدهد روند کنونی در حال تضعیف است و ممکن است تغییر کند.
واگرایی سیگنال میدهد که ممکن است به زودی شاهد حرکت منفی یا مثبت قیمت باشیم. واگرایی مثبت (گاوی) سیگنال میدهد که ممکن است به زودی قیمت افزایش پیدا کند. واگرایی منفی (خرسی) سیگنال میدهد که ممکن است به زودی قیمت کاهش پیدا کند.
زمانی که واگرایی مثبت روی نمودارهای معاملاتی مشاهده میشود، تریدرهایی که در حال حاضر در پوزیشن Short (فروش) هستند، تصمیم به خروج از پوزیشن و بستن آن میگیرند. تریدرهایی که در پوزیشن long هستند آماده میشوند که به پوزیشن خودشان اضافه کنند چون واگرایی مثبت سیگنالی است که نشان میدهد ممکن است به زودی شاهد اوج گیری قیمت باشیم.
دو نوع واگرایی وجود دارد که میتوانند نشان دهنده در پیش بودن حرکت صعودی باشند. واگرایی کلاسیک یا معمولی، متداول ترین نوع است. تشخیص واگرایی مخفی سخت تر است اما میتواند الگویی قدرتمند باشد که در پیش بودن تغییر روند را نشان میدهد.
واگرایی کلاسیک یا معمولی چیست؟
واگرایی کلاسیک زمانی رخ میدهد که قیمت یک ارز دیجیتال بالاتر رفته و قله بالاتری تشکیل میدهد اما اندیکاتور قله پایین تری را شکل میدهد.
در تصویر بالا، بیتکوین به ایجاد رکوردهای اوج جدید ادامه میدهد. اما اندیکاتور شاخص نسبی قدرت (RSI) یکسری قله پایین تر را تشکیل میدهد. این نشانهای نزولی از مومنتوم بازار است و نشان میدهد که ممکن است به زودی شاهد تغییر روند از صعودی به نزولی باشیم.
ممکن است همین اتفاق در جهت مخالف نیز رخ دهد.
در مثال بالا، بیتکوین در حال تجربه کردن یک اصلاح است و قیمت آن همچنان نزولی است. اما اندیکاتور MACD کفهای بالاتری ایجاد میکند که این موضوع نشان میدهد مومنتوم نزولی تضعیف شده و به زودی یک روند صعودی شروع خواهد شد. طی چند هفته بیتکوین حدود 20 درصد صعود پیدا میکند.
واگرایی مخفی چیست؟
واگرایی مخفی زمانی ایجاد میشود که قیمت یک ارز دیجیتال کف بالاتری ایجاد میکند و همزمان اندیکاتوری، یک کف پایین تر شکل میدهد. معمولاً واگرایی مخفی را میتواند جزء واگراییهای مخفی خرسی یا گاوی دسته بندی کرد.
مثلاً واگرایی مخفی گاوی در حین اصلاح روندی صعودی و زمانی که قیمت یک ارز کف بالاتری تشکیل میدهد، رخ میدهد. اما اوسیلاتور همچنان یک کف پایین تر شکل میدهد. این مسئله معمولاً یعنی تداوم روند صعودی به تریدرها نشان میدهد که باید سودشان را محقق کنند.
از طرفی واگرایی مخفی خرسی برعکس است. یعنی نرخ یک دارایی قله پایین تری تشکیل میدهد اما اوسیلاتورها قله بالاتری را نشان میدهند. این سیگنال معکوس شدگی روند است که در آن تریدر باید در اسرع وقت حد توقف را فعال کرده و موجودی را بفروشد.
در تصویر بالا اتریوم در حال تحکیم است و به تدریج حرکتی افقی را شروع میکند و کف بالاتری تشکیل میدهد. همزمان، اندیکاتور استوکستیک یک کف پایین تر تشکیل میدهد. این یک واگرایی مخفی گاوی است و نشان میدهد که به زودی شاهد شکل گیری یک افزایش قیمت هستیم. همانطور که مشخص است، اتریوم در چند هفته بعد حدود 90 درصد افزایش بها پیدا کرد.
واگرایی مخفی میتواند سیگنال اصلاحی عمیق تر هم باشد.
پس از یک صعود ضعیف بعد از اصلاح می 2021، اتریوم یک الگوی واگرایی مخفی خرسی ایجاد میکند. اتریوم یک قله پایین تر روی نمودار تشکیل میدهد و همزمان اندیکاتور MACD یک قله بالاتر تشکیل میدهد. این شرایط نشان میدهد که ممکن است به زودی شاهد تداوم روند نزولی باشیم. مدتی بعد، اتریوم 35 درصد ریزش میکند.
چه زمانی از واگرایی مخفی یا معمولی استفاده کنیم
تفاوت بین واگرایی مخفی و معمولی بسیار ظریف است.
معمولاً واگرایی معمولی در پایان یک روند طولانی مدت ایجاد شده و نشان دهنده فاز اصلاحی جدید است. واگرایی مخفی معمولاً در انتهای دوره تحکیم رخ داده و سیگنال میدهد که به پایان تحکیم نزدیک هستیم و روند اصلی تداوم خواهد یافت.
واگرایی معمولی در انتهای یک روند طولانی استفاده میشود و واگرایی مخفی در انتهای تحکیم.
واگرایی مخفی با مدل معمولی چه تفاوتی دارد؟
واگرایی مخفی از نظر محل الگو، با واگرایی معمولی تفاوت دارد. واگرایی مخفی در روند جاری رخ میدهد و نشان دهنده پایان مرحله تحکیم در روند بزرگتر است. به این دلیل این واگرایی را مخفی مینامیم که افراد آموزش ندیده و غیرماهر قادر به تشخیص آن نیستند.
در تصویر بالا، یک روند صعودی قوی در نمودار بیتکوین مشاهده میکنیم. دو نمونه واگرایی مخفی صعودی در میانه این روند صعودی مشاهده میشود. اولی چهارم فوریه 2021 رخ داده است. اندیکاتور RSI یک کف پایین تر تشکیل داده و قیمت بیتکوین یک کف بالاتر تشکیل میدهد. این مسئله نشان دهنده خاتمه دوره تحکیم کوچک است چون بیتکوین باز هم صعود میکند.
سپس، بین دهم و چهاردهم فوریه یک تحکیم دیگر رخ میدهد. باز هم RSI یک کف پایین تر تشکیل میدهد و قیمت بیتکوین یک کف بالاتر. این واگرایی مخفی نشان دهنده خاتمه دوره اصلاح کوچک و بالاتر رفتن قیمت بیتکوین است.
با خسته شدن روند کنونی، واگرایی نزولی شکل میگیرد که نشان میدهد ممکن واگرایی چه میگوید؟ است به زودی خط روند پایین تر برود. از 19 تا 21 فوریه، قیمت بیتکوین یکسری قله بالاتر شکل میدهد اما RSI همزمان به قلههای پایین تر اشاره دارد که این مسئله نشان دهنده تضعیف مومنتوم و نزدیک بودن معکوس شدن روند است. پس از آن، بیتکوین 25 درصد دیگر اصلاح میشود.
واگرایی مخفی در هر دو جهت خرسی و گاوی رخ میدهد. مثال بالا با استفاده از بیتکوین نمونه خیلی خوبی از واگرایی مخفی گاوی است.
یک تریدر خبره میتواند از واگرایی خرسی مخفی هم برای تشخیص اینکه چه موقع ممکن خط روند حرکت نزولی را ادامه دهد، استفاده کند. این مسئله زمانی که بازارهای کریپتو اصلاح را تجربه میکنند مفید است هر چند تریدرهای معمولی مطمئن نیستند که آیا اصلاح عمیق تر خواهد بود یا خیر.
در تصویر بالا، وقتی بیتکوین در اواخر مارس 2021، اصلاح بیشتری را تجربه میکند، واگرایی مخفی خرسی شکل میگیرد. روی نمودار یک قله بالاتر توسط RSI شکل گرفته و همزمان نمودار قیمت بیتکوین قله پایین تری تشکیل داده است. این یک سرنخ است که نشان میدهد ریزش بیشتری در راه است. مدتی بعد قیمت بیتکوین ظرف دو روز حدود 12 درصد ریزش میکند.
چگونه واگراییهای مخفی را تشخیص دهیم؟
ممکن است تشخیص واگرایی مخفی برای افراد آموزش ندیده سخت باشد اما با کمی تمرین میتوانید واگرایی را تشخیص داده و از آن برای اجرای معامله به نفع خودتان استفاده کنید. همچنین امکان تشخیص واگرایی معمولی و مخفی روی همه بازههای زمانی نمودارهای کریپتو وجود دارد بنابراین فرصتهای زیادی برای تمرین تشخیص این واگرایی روی نمودارهای کریپتو وجود دارد.
یکی از نکات کلیدی برای دیدن واگرایی، استفاده از یک اندیکاتور تکنیکال است. اکثر اوسیلاتورها برای انجام این کار قابل استفاده هستند اما دقت داشته باشید که افزودن اوسیلاتورهای بیشتر روی نمودار معادل با مطمئن تر شدن سیگنال نیست. اوسیلاتور یا ابزاری را انتخاب کنید که با آن راحت تر هستید. صرف نظر از اندیکاتور انتخابی، همان اندیکاتور میتوان به شما برای تشخیص واگراییهای مخفی و معمولی کمک کند.
ما در چند مثال بالا از RSI استفاده کردیم. در مثالهای بعدی استفاده از MACD و استوکستیکها را نمایش میدهیم که دو مورد از پرکاربردترین ابزارها برای تشخیص واگرایی هستند.
واگرایی مخفی با استفاده از MACD
توضیحات را با اندیکاتور MACD شروع میکنیم که همانطور که اشاره شد سه بخش دارد:
هنگام استفاده از MACD برای تشخیص واگراییها، میتوانید از هر یک از این سه بخش استفاده کنید. برای تشخیص واگرایی نیازی به هر سه بخش ندارید. ما در اینجا متمرکز بر خط MACD خواهیم شد. توصیه میکنیم که خط MACD را روی نمودار پررنگ تر کنید تا راحت تر آن را تشخیص دهید.
در مرحله بعد، جهت روند را مشخص کنید. اگر روند صعودی است، در این صورت باید به دنبال واگرایی گاوی مخفی باشیم یعنی خط MACD یک کف پایین تر تشکیل میدهد و نمودار قیمت یک کف بالاتر. اگر روند نزولی باشد، در این صورت به دنبال واگرایی مخفی خرسی هستیم که در آن خط MACD یک قله بالاتر تشکیل میدهد و خط قیمت یک قله پایین تر.
در این تصویر مثالی از نمودار قیمت یک ساعته از مارس 2021 را داریم. پس از شکل گیری کف قیمت در 25 مارس، بیتکوین شروع به صعود میکند. تحکیم بین 27 تا 28 مارس رخ میدهد. 28 مارس خط MACD کفهای پایین تری نسبت به 27 مارس شکل میدهد - و با این حال قیمت بیتکوین بالاتر است. این شرایط نشان دهنده در پیش بودن یک اوج قیمت دیگر است. وقتی تحکیم خاتمه پیدا کند، بیتکوین در دو روز بعد 9 درصد افزایش بها پیدا میکند.
تشخیص واگراییهای مخفی با استفاده از استوکستیکها
اوسیلاتور استوکستیک (که در بعضی پکیجها به آن استوکستیک کند گفته میشود) یک اوسیلاتور سه ورودی است که دو خط چاپ میکند. معمولاً مقادیر ورودی این اندیکاتور 15-5-5 است اما 14-3-3 هم مفید است.
با افزایش ضخامت خط %K میتوان آن را راحت تر تشخیص داد.
در قسمت بالا مشاهده میکنید که اتریوم در نمودار 1 ساعته ژوئن 2021 روی روند نزولی قفل شده است. از 15-7 ژوئن یک واگرایی مخفی خرسی روی نمودار دیده میشود چون اوسیلاتور استوکستیک قله بالاتری تشکیل میدهد و اتریوم قلهای پایین تر.
این الگو نشان میدهد که تحکیم روند نزولی به پایان رسیده و ممکن است اتریوم همچنان ریزش کند. همانطور که مشاهده میشود، اصلاح قیمت اتریوم شدت گرفته و در دو روز بعد، این ارز دیجیتال حدود 20 درصد ارزش خود را از دست داده است.
به کار بستن واگرایی مخفی برای تحلیل تکنیکال کریپتو
یادگیری تشخیص الگوهای واگرایی مخفی کار سختی نیست - به خصوص وقتی میزان رخ دادن واگرایی مخفی روی نمودارهای کریپتو را در نظر بگیریم. در ادامه مطلب راهنمای گام به گام اجرای معامله را خواهیم داشت.
مرحله اول: فیلتر کردن معاملات
واگرایی مخفی الگویی است که پایان دوره تحکیم قیمت را نشان میدهد. برای بیتکوین، این واگرایی نشان دهنده تداوم روند قبلی است. برای اینکه حداکثر بهره را از معامله ببرید، به دنبال الگوی واگرایی مخفی در روند بزرگتر باشید.
مثلاً اگر روند بزرگتر صعودی است، به دنبال واگرایی مخفی گاوی (صعودی) باشید. وقتی الگوی واگرایی مخفی گاوی را شناسایی کردید، از آن به عنوان سیگنال خرید استفاده کنید. در روند صعودی، الگوهای واگرایی مخفی خرسی را نادیده بگیرید.
در یک روند نزولی عکس این کار را انجام دهید: به دنبال واگرایی مخفی خرسی باشید و الگوهای گاوی را نادیده بگیرید. وقتی الگوی واگرایی مخفی خرسی را پیدا کردید، به دنبال فروش باشید.
زمانی که الگوی واگرایی مخفی با جهت روند بزرگتر بازار تطبیق داشته باشد، سیگنال مطمئن تری دارید.
مرحله دوم: مشخص کردن حد ضرر
پس از تشخیص یک واگرایی مخفی که با روند بزرگتر بازار تطبیق دارد، وقت تنظیم پارامترهای معامله است. الگوهای واگرایی برای تشخیص تغییر روند پیش رو بسیار مفید هستند اما برای تشخیص زمان تغییر روند، چندان مطمئن نیستند. بنابراین باید کمی صبر کنید. نباید اجازه دهید که حرکات معمولی بازار معامله شما را برهم بزنند.
پس از تشخیص واگرایی مخفی، حد ضرر را درست در مرز نوسان قیمت شدید اخیر قرار دهید. در رابطه با واگرایی مخفی خرسی، حد ضرر را پایین کف سوئینگ قرار دهید جایی که سیگنال خرید مشخص شده است. در واگرایی مخفی خرسی، حد ضرر را بالای قله سوئینگ قرار دهید، جایی که سیگنال فروش شکل گرفته است.
مرحله سوم: مشخص کردن هدف
همانطور که در جریان هستید، ممکن است بازار با نرخ سرسام آوری حرکت کند. تریدرهایی که به دنبال سود بی انتها هستند، معاملاتی با پایان باز و بدون برنامه خروج اجرا میکنند اما توصیه ما این است که متفاوت فکر کنید.
اگر بر حسب بازههای زمانی کوتاه تر مثل 1 یا 2 ساعت معامله میکنید، مشخص کنید که چه موقع ممکن است بخشی از معامله یا کل آن را حذف کنید. به عنوان یک قانون کلی، بهتر است حداقل دو برابر فاصله با حد توقفتان را هدف بگیرید. مثلاً اگر حد توقف ضرر شما 100 اتر است، حداقل 200 اتر را هدف بگیرید. اگر خوش شانس بودید و قیمت به نفع شما حرکت کرد، واگرایی کلاسیک را که نشان دهنده نزدیک بودن پایان روند است، در نظر داشته باشید.
محدودیتهای واگرایی مخفی
با کمی تمرین، میتوانید الگوهای واگرایی را روی نمودارهای کریپتو پیدا کنید اما یکسری محدودیت وجود دارد که باید مراقب آنها باشید.
اول اینکه، تشخیص الگوهای واگرایی روی نمودارهای گذشته کار راحتی است اما تشخیص آنها در لحظه ممکن است سخت باشد چون وضعیت احساسی بازار باعث میشود که نسبت به جهش صعودی خوشبین باشید اما بعد متوجه شوید که این جهش یک واگرایی مخفی خرسی بوده است. سعی کنید احساسات خودتان را از بازار حذف کنید. داشتن دید احساسی میتواند تحلیل شما را خراب کند.
دوماً زمانی که واگرایی مخفی در مراحل بعدی یک روند رخ میدهد، نسبت ریسک به سود چندان مطمئن نیست. بخش عمدهای از روند طی شده و زمانی که منتظر واگرایی قیمت و اوسیلاتور هستید، در بدترین نقطه قیمت وارد روند شده اید.
در نهایت اینکه، الگوهای قیمت برای ارزهای دیجیتال کوچکتر به اندازه آنچه برای بازارهای بزرگتر مثل بیتکوین و اتریوم مشاهده میشود مطمئن نیستند. خریداران و فروشندگان کمتری به یک بازار کوچک علاقمند هستند و همین موضوع آن را در معرض نوسان و تیکهای نامطلوب قرار میدهد.
نتیجه گیری
واگراییهای مخفی خرسی و گاوی، الگوهایی قدرتمند هستند که در پایان دوره تحکیم مشاهده میشوند و نشان دهنده تداوم روند اصلی بازار هستند. این الگوها در بازار بیتکوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال زیاد مشاهده میشوند در نتیجه یادگرفتن آنها راحت تر است.
اما تشخیص این الگوها به صورت لحظهای میتوان سخت باشد. بعلاوه، اگر واگرایی مخفی در اواخر روند تشخیص داده شود، معمولاً چنین روندی خیلی امیدبخش نیست.
کلید موفقیت برای اجرای معامله بر اساس واگرایی مخفی، فیلتر کردن معاملات در جهت روند کلی تر است. همیشه جو بازار را تحلیل کنید و بهتر است برای تأیید سیگنالها، از یک اندیکاتور مومنتوم دنبال کننده روند استفاده کنید.
اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) چیست؟ + ویدیو
اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) به شناسایی روند صعودی و نزولی کمک می کند. این اندیکاتور در اواخر سال ۱۹۷۰ توسط جرالد اپل توسعه یافت، وی به دنبال آن بود که از میانگین متحرک (moving average) استفاده کند تا بتواند حرکت یک دارایی به روند صعودی یا نزولی را تشخیص دهد. در واقع این اندیکاتور برای پیش بینی آینده استفاده نمی شود بلکه حرکت فعلی دارایی را مشخص می کند. چنانچه از نام میانگین متحرک مشخص است، میانگینهایی که با این اندیکاتور محاسبه می شوند با بسته شدن کندل جدید تغییر میکنند، به همین دلیل به این اندیکاتور میانگین متحرک میگویند. البته باید به این نکته اشاره کرد که با بسته شدن کندل های جدید، کندل های قدیمی دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند.
جهت توضیح در مورد اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) بهتر است ابتدا به توضیح مختصری در مورد میانگین متحرک، میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) بپردازیم:
میانگین متحرک
میانگین متحرک در واقع یک خط ساده است که ارزش میانگین داده های پیشین در یک دوره مشخص از قبل تعریف شده را معین می کند. این اندیکاتور شامل دو نوع مختلف است که عبارتند از: میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA).
میانگین متحرک ساده (SMA)
میانگین متحرک ساده از محاسبه میانگین قیمت در یک بازه زمانی خاص به دست میآید. معمولاً از قیمت بسته شدن بازار برای محاسبه میانگین استفاده میشود. این اندیکاتور ارزش یکسانی به تمام دادههای پیشین اختصاص میدهد. اندیکاتور میانگین ساده کند می باشد و حتی نسبت به بازار هم تاخیر دارد. میانگین متحرک ساده (SMA) نشان دهنده یک نمودار هموار است که بیشتر اشتباهات را از بین می برد.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی تمرکز بر روی جدیدترین اطلاعات دارد و بیشترین اهمیت را به داده های اخیر می دهد. میانگین متحرک نمایی (EMA) سریعتر است و به نوسانات اخیر قیمت واکنش و حساسیت بیشتری دارد. میانگین متحرک نمایی (EMA) بسیار سریع است و تمام نوسانات اخیر را به خوبی نشان می دهد.
جهت آشنایی بیشتر با اندیکاتور همگرایی/ واگرایی میانگین متحرک (MACD) ویدیو زیر را مشاهده کنید:
همگرایی/ واگرایی میانگین متحرک (MACD)
اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) که به آن مک دی نیز می گویند دارای دو عبارت به معنی همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence) میانگین متحرک است. همانطور که از اسم میانگین متحرک مشخص است، اندیکاتور همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence) به رابطه بین خطوط متحرک میپردازد. این شاخص معمولا بازه زمانی ۱۲ و ۲۶ روزه را بررسی می کند و با توجه به همگرایی و واگرایی مورد بررسی قرار می گیرد و رابطه بین این دو خط را میتوان به صورت همگرا یا واگرا بیان کرد. هنگامی که خطوط به سمت یکدیگر کشیده میشوند، همگرا و هنگامی که خطوط از هم دور میشوند آن را واگرا مینامند.
اندیکاتور MACD شامل سه عامل است که بالاتر و پایینتر از خط مرکزی حرکت میکنند. این سه عامل عبارتند از خط MACD، خط سیگنال و هیستوگرام. هیستوگرام بر اساس تفاوت این دو خط تولید میشود. هیستوگرام نمودار زمانی و تصویری گرافیکی است که داده ها را گروه بندی می کند. اندیکاتور MACD با کم کردن دو میانگین متحرک نمایی محاسبه میشود تا خط اصلی MACD را ایجاد کند سپس از این خط برای محاسبه EMA دیگری استفاده میشود که به آن خط سیگنال میگویند.
خط MACD با اندازه گیری فاصله بین دو میانگین متحرک نمایی به شناسایی روندهای صعودی و نزولی کمک میکند. خط سیگنال معمولا یک EMA نه دوره ای است از خط MACD است که یک EMA نه روزه در نمودار روزانه، EMA نه ساعته در نمودار ساعتی است. هیستوگرام از گراف میلهای ایجاد میشود و باعث میشود که از نظر بصری، خواندن و تفسیر آن آسانتر میشود.
به یاد داشته باشید اندیکاتور MACD دقیق نیست و مخصوصا طی روندهای ضعیف و نوسانات جانبی قیمت، سیگنال های اشتباه و گمراه کننده تولید میکند. از این رو بسیاری از معامله کنندگان MACD را همراه با اندیکاتورهای دیگر استفاده میکنند تا ریسک معاملاتی را کاهش دهند.
معرفی کامل شاخص MACD برای ارزهای دیجیتال + نحوه نمودارخوانی
MACD (مکدی) مخفف عبارت Moving Average Convergence Divergence به معنی همگرایی واگرایی میانگین متحرک است. این یک اُسیلاتور است که به طور گسترده توسط تریدرها برای تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد.
مکدی یک ابزار دنبال کننده روند است که از میانگینهای متحرک برای تعیین حرکت آنی یک سهم، ارز دیجیتال یا یک دارایی قابل ترید دیگر استفاده میکند.
این اسیلاتور توسط Gerald Appel در اواخر دهه ۱۹۷۰ توسعه داده شد. این شاخص وقایع قیمتی را که قبلا روی دادهاند را پیگیری میکند. MACD در طبقه اسیلاتورهای Lagging (تاخیری) قرار میگیرد (این نوع شاخصها، سیگنالها را بر اساس دادهها یا حرکت قیمت گذشته ارائه میدهند).
MACD میتواند برای اندازه گیری حرکت آنی بازار و روندهای احتمالی قیمت مفید باشد. بسیاری از تریدرها از این شاخص برای تشخیص نقاط ورود و خروج استفاده میکنند.
قبل از بررسی عمیق مکانیزمهای MACD، لازم است که مفهوم میانگینهای متحرک را درک کنیم؛ به تعریفی ساده، یک میانگین متحرک (MA) خطی است که ارزش میانگین دادههای قبلی را در خلال یک دوره از قبل تعریف شده ارائه می دهد. در فضای بازارهای مالی، میانگینهای متحرک در میان مشهورترین شاخصها برای تحلیل تکنیکال هستند.
میانگینهای متحرک را می توان به دو نوع مختلف تقسیم بندی کرد: میانگینهای متحرک ساده (SMA) و میانگینهای متحرک نمایی (EMA)؛ میانگینهای متحرک ساده، همه ورودیهای داده را به طور مساوی میسنجند و میانگینهای متحرک نمایی، اهمیت بیشتری به ارزش دادههای اخیر (نقاط قیمتی جدیدتر) میدهند.
MACD چگونه کار میکند؟
شاخص مکدی با تفاضل دو میانگین متحرک نمایی ایجاد میشود و خط اصلی (MACD Line) را ایجاد میکند. این خط برای محاسبه یک میانگین نمایی دیگر به کار میرود که خط سیگنال را شکل میدهد.
علاوه بر اینها، هیستوگرام MACD نیز وجود دارد که بر اساس تفاوت بین آن دو خط محاسبه میشود. این هیستوگرام همراه با دو خط دیگر، در بالا و پایین خط مرکز نوسان میکنند که به این خط، خط صفر هم گفته میشود.
بنابراین شاخص MACD متشکل از سه عنصر است که در حول خط صفر حرکت میکنند:
- خط MACD: به تعیین حرکت آنی رو به بالا یا رو به پایین بازار (روند بازار) کمک میکند. این خط در اثر تفاضل دو میانگین متحرک نمایی محاسبه میشود.
- خط سیگنال: یک میانگین متحرک نمایی از خط MACD است (معمولا میانگین متحرک نمایی دوره ۹). ترکیب خط سیگنال با خط مکدی، میتواند در تشخیص برگشتهای احتمالی یا نقاط ورود و خروج مفید باشد.
- هیستوگرام: یک ارائه گرافیکی از همگرایی و واگرایی خط MACD و خط سیگنال است. به عبارت دیگر، هیستوگرام بر اساس تفاوت بین این دو خط محاسبه میشود.
خط MACD
به طور کلی، میانگینهای متحرک نمایی بر طبق قیمتهای بسته شدن یک دارایی اندازه گیری میشوند. به صورت پیش فرض، دورههایی که برای محاسبه این دو میانگین متحرک نمایی به کار میروند، معمولا دورههای ۱۲ (سریعتر) و دورههای ۲۶ (کندتر) هستند.
دوره را میتوان با روشهای مختلفی سازمان داد (دقیقه، ساعت، روز، هفته، ماه). اما در این مقاله بر تنظیمات روزانه متمرکز میشویم. هنوز هم شاخص MACD ممکن است برای مطابقت با استراتژیهای ترید مختلف سفارشی (Custom) شود. (منظور از سفارشیسازی، تغییر عددهای میانگینهای متحرک است.)
با در نظر گرفتن دورههای زمانی استاندارد، خط MACD ، خود با تفاضل میانگین متحرک نمایی ۲۶ روز از میانگین متحرک نمایی ۱۲ روز محاسبه میشود.
MACD Line= 12d EMA – 26d EMA
همانطور که بیان شد، خط مکدی در بالا و پایین خط صفر نوسان میکند و این چیزی است که تقاطعهای خط مرکز را تشکیل میدهد. تریدرها از روی این تقاطعها، متوجه میشوند که چه زمانی میانگین متحرک نمایی ۱۲ روز و ۲۶ روز، موقعیت نسبی خود را تغییر میدهند.
خط سیگنال
معمولا خط سیگنال از میانگین متحرک نمایی ۹ روز خط اصلی محاسبه میشود و در نتیجه بینش بیشتری در مورد حرکت های قبلی فراهم میکند.
Signal Line= 9d EMA of MACD Line
زمانی که خط MACD و خط سیگنال برخورد میکنند، معمولا به عنوان سیگنال برگشت روند تلقی میشوند؛ مخصوصا وقتی که آنها در انتهای نمودار مکدی اتفاق میافتند (بسیار بالاتر یا بسیار پایینتر از خط صفر). البته مکدی همیشه سیگنالهای صحیح نمیدهد؛ زیرا قیمت همیشه بر طبق اعداد انتخابی این شاخص عمل نمیکنند.
هیستوگرام MACD
هیستوگرام یک ثبت بصری از حرکات نسبی خط MACD و خط سیگنال است. هیستوگرام به بیان ساده، با تفاضل یکی از این دو خط از دیگری محاسبه میشود:
MACD histogram= MACD Line – Signal Line
هیستوگرام به جای اضافه کردن یک خط متحرک سوم، از یک نمودار میلهای ساخته شده است و از لحاظ بصری خواندن و تعبیر آن را آسانتر میکند. توجه داشته باشید که میلههای هیستوگرام چیزی در مورد حجم واگرایی چه میگوید؟ ترید آن دارایی نشان نمیدهد.
تنظیمات MACD
همانطور که قبلا نیز اشاره شد، تنظیمات پیش فرض اسیلاتور MACD ، بر اساس میانگینهای متحرک نمایی دورههای ۹، ۲۶ و ۱۲ است؛ اما تحلیلگران تکنیکال و کارشناسان چارت، میتوانند دورهها را برای حساسیت بیشتر و شخصی سازی، تغییر دهند. به عنوان مثال، تنظیمات مکدی ۵, ۳۵, ۵ ، معمولا در بازارهای مالی سنتی، همراه با تایم فریمهای طولانیتر مانند هفتگی یا ماهانه مورد استفاده قرار میگیرد.
شایان توجه است که به دلیل نوسان بالای بازارهای ارز دیجیتال، افزایش حساسیت شاخص MACD ممکن است خطرناک باشد؛ زیرا احتمالا منجر به سیگنالهای غلط بیشتر و اطلاعات گمراه کننده میشود.
نحوه خواندن نمودارهای MACD
MACD همچنان که از نامش بر میآید، به پیگیری رابطه بین میانگینهای متحرک میپردازد؛ ارتباط بین این دو خط را میتوان به عنوان همگرایی یا واگرایی توصیف کرد. همگرایی (واگرایی منفی) زمانی رخ میدهد که روند ادامه پیدا میکند. تشخیص همگرایی به این صورت است که MACD دقیقا همان چیزی را نشان میدهد که در نمودار اتفاق افتاده است. واگرایی برعکس همگرایی است؛ یعنی چیزی که این شاخص نشان میدهد، برعکس چیزی است که روی نمودار است. در نمودار بالا، واگرایی را به صورت واضح مشاهده میکنیم.
سیگنالهای مربوط به شاخص مکدی مرتبط به قطع خطوط هستند. به این صورت که خط MACD از بالا یا پایین خط مرکز عبور میکند و یا این که از بالا یا پایین خط سیگنال عبور میکند.
توجه داشته باشید که هر دو تقاطعهای خط مرکز و خط سیگنال ممکن است چندین بار اتفاق بیافتند و سیگنالهای اشتباه و فریبنده زیادی را ایجاد کنند؛ مخصوصا در ارتباط با داراییهای پرنوسان مانند ارزهای دیجیتال، این امر بسیار رایج است. بنابراین نباید تنها به شاخص MACD متکی بود.
تقاطعهای خط مرکزی
قطع خطوط مرکزی وقتی روی میدهند که خط MACD در ناحیه مثبت یا منفی حرکت میکند. وقتی که از بالای خط مرکزی عبور میکند، مکدی سیگنال مثبت میدهد؛ این یعنی زمانی که میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بیشتر از میانگین ۲۶ روزه است.
بر عکس، MACD منفی وقتی نشان داده میشود که خط مکدی از پایین خط مرکز عبور میکند و این زمانی است که میانگین ۱۲ روزه کمتر از میانگین ۲۶ روزه است. به عبارت دیگر، خط مکدی مثبت، نشان دهنده حرکت آنی رو به بالای قوی است، در حالی که مکدی منفی نشان دهنده حرکت قوی به سمت پایین است.
تقاطع خط سیگنال
وقتی که خط MACD از بالای خط سیگنال عبور میکند، تریدرها آن را به عنوان موقعیت خرید احتمالی تعبیر میکنند. از طرف دیگر وقتی که این خط از زیر خط سیگنال میگذرد، تریدرها آن را یک موقعیت فروش تلقی میکنند.
در حالی که تقاطع سیگنال میتواند مفید باشد، اما باید توجه داشت که همیشه قابل اعتماد نیست. همچنین باید توجه داشته باشید که آنها در کجای نمودار اتفاق میافتند. این میتواند روشی برای تقلیل ریسک باشد.
به عنوان مثال، اگر تقاطع خرید را نشان دهد، اما خط مکدی در زیر خط مرکزی باشد، شرایط بازار ممکن است هنوز هم بازار خرسی تلقی شود. بر عکس، اگر تقاطع خط سیگنال نشان دهنده یک نقطه فروش احتمالی باشد اما خط MACD مثبت باشد، شرایط بازار هنوز گاوی تعبیر میشود. در چنین سناریویی، دنبال کردن سیگنال فروش، احتمالا ریسک بیشتری خواهد داشت.
MACD و واگراییهای قیمت
همراه با قطع خط سیگنال و خط مرکزی، شاخص MACD ممکن است سیگنال واگرایی را از طریق حرکت شاخص مکدی و حرکت قیمت (Price Action) آن دارایی فراهم کند.
به عنوان مثال، اگر حرکت قیمت یک ارز دیجیتال قله بالاتری را ثبت کند و در همان حال MACD قله پایینتری را ثبت کند، واگرایی خواهیم داشت. این نشان دهنده این است که علیرغم افزایش قیمت در نمودار، حرکت گاوی در مکدی، به اندازه قبل واگرایی چه میگوید؟ قدرتمند نمانده است. واگراییها معمولا به عنوان موقعیتهای معکوس شدن قیمت تعبیر میشوند؛ زیرا آنها قبل از بر عکس شدن قیمت میآیند.
همچنین اگر خط MACD دو کف افزاینده را تشکیل دهد، ولی قیمت دو کف کاهش قیمت را نشان دهد، این نیز واگرایی است و به ما میگوید که علیرغم کاهش قیمت، فشار خرید قویتر شده است.
کلام آخر
وقتی که صحبت از تحلیل تکنیکال میشود، مکدی یکی از مفیدترین ابزارهای موجود است. نه تنها استفاده از آن آسان است، بلکه در شناسایی روندهای بازار و حرکت آنی بازار بسیار موثر است.
یکی از روشهایی که میتوان از سیگنالهای اشتباه مکدی جلوگیری کرد، تنظیم اعداد بزرگتر است. با اعداد بزرگتر، این اسیلاتور سیگنالها را با تاخیر بیشتری ارائه میدهد؛ اما درصد اشتباه آنها کمتر میشود. چرا که سیگنالهای مکدی، مانند اکثر اندیکاتورها و اسیلاتورهای تحلیل تکنیکال، همیشه درست نیست و سیگنالهای گمراه کننده و غلط زیادی ایجاد میکند، مخصوصا در ارتباط با داراییهای پرنوسان مثل ارزهای دیجیتال، روند ضعیف یا حرکت قیمت بدون روند (Range) این اشتباهات بسیار رایج است. در نتیجه بسیاری از تریدرها از مکدی در کنار دیگر شاخصها مانند RSI استفاده میکنند تا ریسک را کاهش دهند و سیگنالها صحیح بیشتری دریافت کنند.
بهترین تایم فریم برای واگرایی چقدر است؟
هنگام انجام معاملات در زمینه ارزهای دیجیتال، قطعا با تایم فریمهای مختلفی سروکار خواهید داشت. اما آیا تابهحال به بهترین تایم فریم برای انجام بهترین معاملات ارز دیجیتال فکر کردهاید؟ معامله در این بازار ممکن است برای بسیاری از افراد کاری دشوار باشد. اگر یک تازهکار هستید، ممکن است نتوانید مدتزمان مورد نیاز برای سود مورد انتظار و خروج از معاملات در بازار ارزهای دیجیتال را تخمین بزنید. از این رو تعیین بهترین تایم فریم برای واگرایی نمودارهای عمق بازار رمزارزها تکنیکی است که در این راستا به شما کمک میکند.
یکی از بهترین جنبههای معاملات ارز دیجیتال این است که در 24 ساعت شبانهروز و هفت روز هفته در دسترس تمامی فعالان این بازار است. این ویژگی به مردم سراسر دنیا بیشترین انعطاف را از نظر تجارت میدهد و باعث میشود تا در هر زمانی از روز که برای آنها مناسبتر است معامله کنند.
با این حال، موفقیت نهایی یک معاملهگر در بازار ارز دیجیتال به تایم فریم و تعداد دفعات استفاده از آن در معاملات استراتژیک خود بستگی دارد. به همین دلیل در این مطلب با تایم فریم، بهترین آن برای تشخیص واگرایی نمودار ارزهای دیجیتال و نیز نحوه استفاده صحیح از آنها برای این کار آشنا میشویم.
تایم فریم چیست؟
در حالی که نامگذاری تایم فریم در معاملات ارز دیجیتال زیاد دقیق نیست، با این وجود میتواند اطلاعات کلی در مورد مفاهیمی مانند بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت برای تریدرهایی که از تکنیکهای معاملاتی مختلف استفاده میکنند به ما بدهد. بهعنوان مثال، برای معاملهگران روزانه که معمولا میخواهند واگرایی چه میگوید؟ موقعیتهای معاملاتی خود را در همان روز ببندند، دوره زمانی تایم فریم به شرح زیر است:
- بلندمدت: این تایم فریم میتواند از چند ساعت تا یک جلسه معاملاتی کامل برای یک معاملهگر روزانه متغیر باشد
- میانمدت: برای یک معاملهگر روزانه، این تایم فریم شامل یک بازه زمانی ده دقیقه تا یک ساعت است
- کوتاهمدت: برای یک معاملهگر روزانه، این تایم فریم در یک دوره کوتاه، معمولا بین چند ثانیه تا چند دقیقه انجام میشود
چگونه از یک تایم فریم استفاده کنیم؟
در معاملات ارزهای دیجیتال، یک تایم فریم به هر زمان از پیش تعیینشدهای که طی آن معامله انجام میشود، گفته میشود. دقیقهها، ساعتها، روزها و هفتهها رایجترین تایم فریمها در نمودارهای عمق بازار هستند. بنابراین شما باید بهترین تایم فریم برای واگرایی یا تشخیص هر نشانگر دیگری را برای خود انتخاب کنید که به بهترین شکل با رویکرد معاملاتی شما سازگار باشد.
زمانی که مطالعه بازار خود را کامل کردید و مشخص کردید که میخواهید چه نوع معاملهگری باشید، میتوانید تجارت در بازار ارزهای دیجیتال را شروع کنید. همچنین با انتخاب یک تایم فریم بهینه میتوانید با بررسی بهتر واگراییها، استراتژی خود را در یک بازه زمانی مشخص اجرا کنید.
تجزیهوتحلیل تایم فریم یک توانایی بسیار مهم برای معاملهگران ارزهای دیجیتال است. این امر نیازمند خواندن نمودارها و ابداع تاکتیکهایی برای تشخیص واگرایی و سود بردن از تغییرات بازار است. بیشتر معاملهگران با انتخاب یک تایم فریم طولانی و کوتاه شروع میکنند. هنگام انجام بررسی چند تایم فریم، معاملهگران معمولا از نسبت 1:4 یا 1:6 استفاده میکنند. به این صورت که از نمودار چهار یا ششساعته بهعنوان تایم فریم طولانیتر و نمودار یکساعته بهعنوان تایم فریم کوتاهتر کمک میگیرند.
چگونگی استفاده از واگرایی و ارتباط آن با تایم فریمها در تحلیل رمزارزها
احتمالا در بررسیهای تحلیلگران و معاملهگران با این مفهوم برخورد کردهاید، اما فکر نمیکنم که این موضوع را با جزئیات مطالعه کرده باشید. همه میدانند که واگراییها به دو دسته صعودی و نزولی تقسیم میشوند. اما آیا میدانید دقیقا چند نوع واگرایی در نمودارهای عمق بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد؟ جواب سه نوع واگرایی است.
اصطلاح واگرایی بسیار رایج است و به طور گسترده در ریاضیات، فیزیک، زیستشناسی، زبانشناسی استفاده میشود. ماهیت آن در همهجا یکسان است و از لاتین “divergo” به معنای “انحراف” آمده است. در تحلیل تکنیکال، واگرایی زمانی اتفاق میافتد که یک شاخص و قیمت یک دارایی روندی در جهت مخالف پیش میگیرد.
مزیت واگرایی در تحلیل تکنیکال این است که برخلاف اکثر سیگنالها، واگرایی تکنیکی پیشرو است. اصل و ماهیت این سیگنال نسبتا ساده است. به این صورت که اگر ظاهر شود، روند بهزودی معکوس خواهد شد.
واگرایی نزولی به معنای معکوس شدن قیمت به سمت پایین و واگرایی صعودی به معنای معکوس شدن قیمت به سمت بالا خواهد بود. سیگنال واگرایی کاملا وابسته به تمامی تایم فریمها است، اما مانند بیشتر سیگنالها، قانون تبعیت در اینجا نیز کار میکند. به این معنی که واگرایی در تایم فریم طولانیتر سیگنال قویتری نسبت به تایم فریم کوتاهتر است.
اگر در این مورد به طور مثال بخواهیم درباره بیت کوین صحبت کنیم، میتوانیم بر اساس تجربیات متخصصان حوزه تحلیل ارزهای دیجیتال، بگویم که بهترین تایم فریم برای واگرایی بیت کوین، تایم فریمهای 12 ساعته است.
تجزیهوتحلیل بهترین تایم واگرایی چه میگوید؟ فریم برای واگرایی در نمودار عمق بازار
با استفاده از یک خطوط روند در نمودارهای عمق بازار ارزهای دیجیتال، میتوانید با پیداکردن یک واگرایی و سپس واردشدن به یک موقعیت در زمانی که نمودار قیمت خط روند را میشکند، یک ورودی پیدا کنید. این کار را میتوانید با تجزیهوتحلیل چند تایم فریم یا در یک تایم فریم واحد انجام دهید.
واگرایی را میتوان با تحلیل تایم فریم چندگانه تشخیص داد. اگر از تایم فریم بالاتری برای شناسایی جهت استفاده میکنید، واگرایی میتواند به شما کمک کند تا تغییرات موجود در روند کلی نمودار را پیدا کنید. سپس میتوانید به بازه زمانی پایینتری بروید و با استفاده از تکنیکهای خاص، مانند شکست خط روند، ورودی را پیدا کنید.
برای تشخیص بهترین تایم فریم برای واگرایی در نمودار عمق بازار باید بگوییم که سیگنالهای واگرایی در تایم فریمهای طولانیتر دقیقتر هستند و در این حالت شما سیگنالهای نادرست کمتری دریافت میکنید. البته که این به معنای معاملات کمتر است، اما اگر فعالیت خود را بهخوبی ساختار دهید، پتانسیل سودآوری شما میتواند بسیار زیاد باشد.
واگرایی در تایم فریمهای کوتاهتر بیشتر اتفاق میافتد، اما کمتر قابل اعتماد هستند. ما توصیه میکنیم که فقط در نمودارهای 1 ساعته یا بیشتر به دنبال واگرایی باشید. سایر فعالان بازار ارزهای دیجیتال از نمودارهای 15 دقیقهای یا حتی کمتر استفاده میکنند. در این تایم فریمها، تغییرات عجیب و پیچیده بسیار زیادی وجود دارند، بنابراین سعی کنید از آن دور بمانید.
تعیین بهترین تایم فریم برای واگرایی؛ الزامی برای موفقیت در معاملات
امروزه به دلیل محبوبیت ارزهای دیجیتال و سودآوری بالا در این بازار، افراد زیادی جذب انجام معاملات در بازار رمزارزها شدهاند. اگر شما هم به این کار علاقه دارید، به احتمال زیاد واژه تایم فریم را زیاد شنیدهاید. در معاملات ارزهای دیجیتال، یک تایم فریم به هر زمان از پیش تعیینشدهای میگویند که طی آن معاملات انجام میشوند.
از طرفی تشخیص واگرایی به شما در انجام پیشبینی قیمت رمزارز مورد نظر کمک میکند. از آنجایی که بررسی دقیق واگراییها بهشدت به تایم فریمها وابسته است، تعیین بهترین تایم فریم برای واگرایی نمودار عمق بازار، الزامی برای موفقیت در معاملات ارزهای دیجیتال برای شما است.
سخن آخر:
اگر شما واگراییها در هنگام ترید را به خوبی یاد بگرید به راحتی میتوانید بهترین سیگنالهای پرسود جهت ترید را پیدا کنید. اگر در بعضی از مواقع موقعیتهای خوبی برای ترید پر سود را پیدا کردهاید اما به دلیل اینکه سرمایه کافی برای ترید در اختیار ندارید تنها شاهد از دست رفتن فرصتها هستید. اما چه راهی برای این وجود دارد که نه ارزهای دیجیتال ارزشمندتان را از دست دهید و نه فرصتهای طلایی بازار را؟!
دریافت وام ارز دیجیتال راه چاره شماست. برای دریافت این وام، ارزهای دیجیتال خود را وثیقه میگذارید و بدون اینکه آنها را بفروشید، سرمایه کافی را برای ترید به دست میآورید.
باریپتو، پلتفرم ایرانی پرداخت وام ارز دیجیتال است که
- بدون نیاز به ضامن
- بدون کاغذبازیهای اداری و
- در کمتر از 24 ساعت
وام ارز دیجیتال پرداخت میکند. به این ترتیب، هم ارزهایتان را حفظ میشود و هم افسوس تریدهای طلایی به دلتان نمیماند! حالا که به خوبی ارز تزوس را شناختید، وقت را تلف نکنید و با دریافت وام از باریپتو موقعیتهای طلایی خرید و فروش این ارز را از دست ندید!
دیدگاه شما