سرمایه گذاری هایپ


پلتفرم های مرتبط با بلاکچین: رویارویی واقعیت و هایپ

در حالیکه فن آوری بلاک چین هم بالقوه و هم بالفعل می تواند در مدیریت مالی و طرفین درگیر در فعالیت های تجاری و مالی شفافیت به ارمغان آورد، بسیاری از خود پلاتفرم ها و پروژه هایی که موارد استفاده از فن آوری بلاک چین را در یک صنعت مشخص وعده می دهند، فاقد شفافیت هستند. به طعنه می توان گفت که شور و هیجان بلاک چین و شفافیت نوید بخش آن، زمینه را برای بروز پروژه های مبهم و غیرشفاف باز کرده است. به عبارت دیگر، بسیاری از این پروژه ها صرفا هایپ هستند و علی رغم ادعای آن برای ایجاد تحولات انقلابی در یک صنعت خاص با ابتکارات فنی، صرفا بهانه ای هستند برای جمع آوری مبالغ مالی از طریق Crowdfunding یا ICO و یا به رغم حسن نیت یک ایده باقی می مانند و تغییرات واقعی ایجاد نمی کنند.

همین مشکل با وعده دیگر فن آوری بلاک چین یعنی وجود شبکه ای بدون اعتماد به شخص یا مرکزیت خاص وجود دارد. اگرچه بلاک چین قادر به ایجاد شبکه ای است که نیاز به اعتماد به شخص ثالث یا واسطه ها را از بین می برد، اما طنز قضیه اینجاست که برای مشارکت و سرمایه گذاری در بسیاری از این پروژه ها، نیازمند اعتماد فوق العاده و حتی غیرمنطقی به راه اندازان این پروژه ها هستید.

شکی نیست که پروژه های بدون پشتوانه و هایپ، یک مشکل بزرگ بر سر راه پیشرفت بلاک چین است. علاقه مندان به ارزهای دیجیتالی و بلاک چین، باید بتوانند بین اعتقاد به قابلیت های بلاکچین با قابلیت های واقعی این پروژه ها تمیز قائل شوند.

ما در این مقاله قصد داریم به یک آسیب شناسی مختصر در این زمینه بپردازیم. به سادگی چگونه می توانیم به واقعیت پشت یک ادعا پی ببریم؟ چگونه می توانیم در مورد آینده یک پروژه قضاوت کنیم؟ نکات زیر را برای چنین قضاوتی باید در نظر داشت:

  1. اخبار بسیاری منتشر می شود که از تصمیم هیات مدیره یک شرکت بزرگ برای آزمایش روی بلاک چین خبر می دهد. اما همانطور که فیلیپ استافورد در فاینشنال تایمز توضیح می دهد: «برخی از پروژه ها در مرحله جنینی باقی می مانند. برای مثال چندی پیش بوندس بانک و دویچه بورس (Deutsche Börse) که اغلب معاملات اوراق بهادار آلمان را هدایت می کند، اعلام کردند که یک نمونه اولیه توسعه داده اند تا انجام معاملات اوراق بهادار را روی بلاک چین آزمایش کنند. این می تواند برای دیگر کارهای شرکت از جمله پرداخت کوپن اعمال شود. اما همانطور که هر دو قبول داشتند، این صرفا یک مطالعه مفهومی است و تا استفاده واقعی در بازار راه درازی هست.»
    نمونه های بسیار زیادی از این پروژه ها و مطالعات آزمایشی را در اخبار می شنویم. مهم است که این اخبار را تنها براساس فکت ها تفسیر کنیم. نتیجه گیری منطقی ما این خواهد بود که بسیاری از بانک ها و شرکت های بزرگ در صنایع مختلف به خصوص فن آوری مالی، شروع به تحقیق روی فن آوری بلاک چین کرده اند یا دست کم متوجه قابلیت های آن شده اند. اما بین مطالعه و آزمایش با اقدام واقعی فاصله بسیاری است. همچنین نظرات و سخنان شخصیت های برجسته سیاسی و مالی در مورد بیت کوین یا بلاک چین را نباید به عنوان تصمیم واقعی آنان برای پذیرش بلاک چین قلمداد کرد. بسیاری از سایت های خبری این اخبار را به شما می فروشند، این یک خوش بینی در فضای عمومی تزریق می کند و به خواننده این احساس را می دهند که در مسیر یک تحول انقلابی در فن آوری قرار دارند. خوش بینی بیش از حد و جوزدگی ممکن است فرد را ترغیب به یک سرمایه گذاری اشتباه کند. اگرچه بعضا اتفاقات واقعی سرمایه گذاری هایپ در حال افتادن است ( برای مثال کنسرسیوم R3) اما مهم است که این اخبار را درست تفسیر کنیم.
  2. مانند هر حیطه دیگری، یک عامل مهم برای اعتماد به یک پروژه سابقه و پشتوانه بنیانگذاران و راه اندازان است. درحالیکه بسیاری از مدیران این را بدیهی می دانند، اما تازگی فن آوری بلاک چین و فوران پروژه و پیشنهادهای مرتبط با آن، باعث شده است که اهمیت فاکتور سابقه کمرنگ شود.

در مورد پول های رمزنگاری شده، واقعا تنها بیت کوین و شاید اتریوم توانسته اند ثبات خود را برای آینده و در مقابل تغییرات و نوسانات تضمین کنند. هیچ تضمینی برای موفقیت یک توکن در بازار نیست و موفقیت بیت کوین، دلیلی برای موفقیت سکه های دیگر نمی تواند باشد.

در مورد پروژه هایی که در پی تجمیع سرمایه هستند فقط نمی توان به جزوه و ایده آنها بسنده کرد. همچنین باید به سابقه فنی و اعتبار و خوشنامی راه اندازان در جامعه هدف نیز نگاه داشت. وقتی به وب سایت های برخی از این پروژه ها نگاه می اندازیم، حتما باید به بخش درباره ما سر بزنید. به یک یا چند پاراگراف مبهم بسنده نکنید. استقرار راه اندازان به صورت یک شرکت یا بنیاد در یک کشور مشخص نیز یک عامل مهم برای اعتماد است.

در مورد پروژه های ابتکاری نیز باید به سابقه استفاده از فن آوری بلاک چین در آن زمینه توجه کرد. آیا یک فن آوری در یک صنعت خاص موفقیت خود را قبلا اثبات کرده است. برای مثال قراردادهای هوشمند را در نظر بگیرید. کیسی پانتا در مقاله ای که تلاش می کند دام ها و بدفهمی های موجود در مورد بلاک چین را به مدیران عامل گوشزد کند، در مورد قابلیت قراردادهای هوشمند تذکر می دهد که «قراردادهای هوشمند یا پروتوکول های کامپیوتری اجرای قراردادها را تسهیل و تضمین می کنند و این باعث ایجاد یک اقتصاد قابل برنامه ریزی می شود. اما در سطح فنی، قراردادهای هوشمند فاقد مقیاس پذیرش، قابلیت حسابرسی، مدیریت و اثبات پذیری هستند. به علاوه هیچ چهارچوب قانونی برای آن، چه کشوری و چه جهانی، فعلا وجود ندارد. در سه یا پنج سال آینده قانون هایی خواهد آمد، اما مدیر عاملین هنگام توسعه قراردادهای هوشمند تحت فن آوری بلاک چین باید مراقب باشند و برای استفاده از آنها مشاوره حقوقی بگیرند.»

  1. آینده را با زمان حال اشتباه نگیرید. اگرچه بسیاری از پروژه ها درباره آینده و موارد استفاده از آن به ما دورنمایی می دهند، اما این بدان معنا نیست که دقیقا همین پروژه ها هستند که در آینده چنین موارد استفاده ای را تحقق خواهند بخشید. ممکن است در آینده، پروژه ها و ابتکارات بهتری معرفی شود. فن آوری بلاک چین مانند موبایل، رسانه های اجتماعی و تجارت الکترونیکی بسیار پویاست و از اکنون نمی توان معلوم کرد که بلاک چین در چه مسیری جلو خواهد رفت و در چه حیطه هایی سرمایه گذاری هایپ از صنعت به کار گرفته خواهد شد. بلاک چین یک فن آوری آینده دار است اما نه الزاما پروژه هایی که روی این فن آوری استوار هستند و ما اکنون درباره آنها می شنویم.

در نهایت این را هم باید تذکر داد که وقتی از بلاک چین صحبت می شود، ممکن است اشاره به چیزهای کاملا متفاوتی باشد. برخی یک دفتر توزیعی مجوزدار که توسط یک شرکت یا نهاد متمرکز را نیز بلاک چین می خوانند و این البته با بلاک چین بدون مجوز و کاملا غیرمتمرکز بیت کوین متفاوت است. به نظر من، دو ایدئولوژی و فلسفه وجودی متفاوت پشت این دو هست.

این مقاله تلاش کرده است تا نکات مختصری به خواننده بدهد تا بتواند از میان انبوه اخبار و پروژه های جدید، تصویر واقع بینانه تری بدست آورد. متاسفانه وعده شفافیت، اعتماد و مرکزیت زدایی که بلاک چین می دهد، امروزه با انبوه پروژه های هایپ، مبهم و غیرقابل اعتماد در آمیخته شده است. ما امیدواریم گذر زمان به آشفتگی موجود پایان بدهد و تصویر و موقعیت روشن تری از بلاک چین در صنایع مالی و تجاری حاصل شود.

دیدگاه هایی که در این مقاله ارائه شده اند، متعلق به نویسنده می باشند سرمایه گذاری هایپ و لزوماً مربوط به Coiniran نمی باشد و نباید به آن نسبت داده شود.

سرمایه گذاری هایپ

ارز‌های دیجیتال

چرخه هایپ ( Hype Loop ) یک نمودار استاندارد و از پیش تعیین شده در حوزه‌های اقتصادی نوپا است که به صورت شماتیک برای استارتاپ‌ها و محصولات جدید عرضه شده در جوامع نوین در نظر گرفته می‌شود. بر اساس نظر بسیاری از کارشناسان حوزه‌های اقتصادی، می‌توان نمودار قیمت ارزهای دیجیتال نیز بر اساس چرخه هایپ ( Hype Loop ) بررسی کرد و آن را در یک چهارچوب مشخص تعریف نمود. طبق داده‌های منتشر شده از سوی وب سایت BlockChain.com ارزهای رمزپایه در حال گذر از تمام مراحل چرخه هایپ ( Hype Loop ) هستند و بر اساس الگوریتم این نمودار شماتیک در آینده نزدیک شاهد ثبات در این حوزه خواهیم بود.

چرخه هایپ ( Hype Loop ) پنج مرحله اصلی دارد که می‌توان این پنج مرحله را در چهارچوب ارزهای دیجیتال تعریف کرد.

مرحله اول: تولد فناوری ( Technology Trigger )
این مرحله را در واقع می‌توانیم به اولین عرضه بیت‌ کوین ( BitCoin ) نسبت داد. در این زمان تکنولوژی بوجود آمده هنوز نتوانسته است اعتماد جوامع و البته سرمایه‌گذاران را به خود جذب کند؛ از همین رو از نظر ارزش مادی در سطح پایینی قرار دارد. در اصل می‌توانیم این مرحله را برای زمانی بکار برد که بیت‌ کوین ( BitCoin ) فقط 2 دلار بود!

مرحله دوم: قله انتظارات ( Peak of Inflated Expectations )
در این مرحله شاهد رشد چشم‌گیر و غیر قابل تصور ارزش فناوری تولید شده هستیم. این مرحله را دقیقا به زمانی می‌توان نسبت داد که قیمت هر توکن بیت‌ کوین ( BitCoin ) به نزدیک 20 هزار دلار رسیده بود و ارزهای دیجیتال در بالاترین حد خود در بازارهای جهانی قرار داشتند. در واقع در این مرحله حجم تبادلات و سرمایه‌گذاری در بخش مربوط به ارزش‌گذاری فناوری به شکل قابل توجهی بالا است و به نحوه تکنولوژی سرمایه گذاری هایپ عرضه شده را به نوعی ترند بازار نسبت می‌دهد.

مرحله سوم: شیب سرخوردگی ( Trough of Disillusionment )
زمانی که حجم مبادلات بالا رود، میزان شکست‌ها و البته کلاه‌برداری‌ها نیز افزایش می‌یابد و این موضوع در بسیاری از موارد باعث دخالت دولت‌ها و نهادهای نظارتی می‌شود. به نحوی می‌توان حال این روزهای بازار کریپتو را در این مرحله خلاصه کرد؛ زمانی که دولت‌ها در حال اجرای قوانین مالیاتی در حوزه ارزهای رمزپایه هستند و بسیاری از سرمایه‌گذاران بزرگ به دلیل ترس از دست دادن سرمایه‌شان، حجم تبادلات خودشان را کاهش داده‌اند. البته کلاه‌برداری‌هایی که در خصوص عرضه اولیه سکه ( ICO ) در دو سال اخیر انجام شد، یکی دیگر از دلایلی است که حوزه ارزهای دیجیتال را برای سرمایه‌گذاران بزرگ ناامن ساخت.

مرحله چهارم: سراشیبی روشنگری ( Slope of Enlightenment )
در این مرحله جنبه‌های مثبت و منفی فناوری عرضه شده برای همگان و البته سرمایه‌گذاران مشخص شده است و افراد می‎‌توانند هوشمندانه در حوزه مورد نظرشان سرمایه‌گذاری کنند. اگر بخواهیم این مرحله را در چهار چوب ارزهای دیجیتال بررسی کنیم، می‌توانیم وضعیت فعلی را بگونه‌ای در آستانه این مرحله بدانیم.

مرحله پنجم: سطح سودمندی ( Plateau of Productivity )
زمانی که میزان تبادلات و سرمایه‌گذاری‌ها به حد ثابت رسید، دیگر خبری از نوسانات شدید در بازار نیست و به شکلی سطح سودمندی برای سرمایه‌گذاران و فعالان حوزه ارزهای دیجیتال مشخص می‌شود. آنان می‌توانند با بررسی درست و آنالیز اطلاعات بازار، اقدام به سرمایه‌گذاری و پذیرش ریسک قابل درک کنند که باعث سودآوری برای آن‌ها خواهد شد. این مرحله در واقع زمانی است که ارزهای دیجیتال به عنوان پول‌های روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرند.

Gartner Hype Cycle.svg

آرمان زارع

علاقمند به حوزه پرداخت آنلاین هستم، هر روز اتفاقات زیادی در این حوزه رخ می دهد و در اینجا برخی از این موارد را پوشش خواهم داد.

سرمایه گذاری هایپ

همانطور که اطلاع دارید شور و شوق سرمایه گذاری در میان همه بالا گرفته و این روزها از در و دیوار خبر از اینوست های جدید بگوش میرسد که به بعضی از اینگونه شرکتها هایپ گفته میشود همانطور که از اسمش پیداست (هایپ) بسیار اغوا کننده است چون در بعضی از انواع اینوست به سرمایه گذاران حتی بصورت ساعتی سود میدهند و گاها" این سود به ماهیانه ۵۰٪ هم میرسد . ادعای اینان اینست که ما در پروژه های کلان و تورم زا سرمایه گذاری میکنیم و حتی در بازار فارکس هم سود های سرشاری میبریم و به همین جهت به سرمایه گذاران خود هم سود خوبی میدهیم ولیکن تجربه نشان داده که عمر اینگونه شرکتها بدلیل عدم خروجی کوتاه میباشد ولی در بین اینگونه شرکتها، هستند اینوست هایی که این سرمایه ها را در پروژه های سود زا سرمایه گذاری میکنند و برای خود خروجی های متفاوت ایجاد میکنند و درصدی (نه بصورت هایپ ) به سرمایه گذاران خود میدهند که باز هم این مبلغ سود بالایی نسبت به بازار است.(منظور از خروجی اینست که شرکتها برای پرداخت سود به سرمایه گذاری هایپ مشتریان خود از این سرمایه ها در جهت ساخت و راه اندازی پروژه های مختلف سرمایه گذاری میکنند و از سود خود درصدی را بصورت سود مشارکت به سرمایه گذاران خود میپردازند ) بطور مثال بانکها سرمایه های خرد را از مشتریان جمع و در اختیار یک بانک کل قرار میدهند و بانک های کل در اختیار بانک مرکزی و بانک مرکزی این سرمایه کلان را در اختیار پروژه های بزرگی از قبیل مترو ،انبوه سازی مسکن و غیره قرار میدهد و گاها" سود های کلانی برگردانده میشود ولی برای اینکه توانسته باشند تورم را مهار کرده باشند از این سودها درصد ناچیزی را به سپرده گذاران خود پرداخت میکنند . توجه شما را به این نکته جلب میکنم که بطور مثال در کشور ما چند شعبه بانک تجارت وجود دارد حال بگیریم ۲۰۰۰۰شعبه و چه سرمایه ای برای خرید جا و مکان و ایجاد دکوراسیون این شعب خرج میشود و اگر این شعب میانگین ۱۰ نفر پرسنل داشته باشند که میانگین پانصد هزار تومان حقوق دریافت کنند و علاوه بر این چقدر هزینه برای پرداخت جوایز و تبلیغات مصرف میشود و مسلما سود سرشاری در آخر نصیب بانک خواهد شد که تنها مبلغ ناچیزی به سپرده گذاران داده میشود ولی در بعضی از اینوست ها این هزینه های سرسام آور وجود ندارد و یک رابطه مستقیم بین کارگزار و سرمایه گذار بوجود میاید پس مسلما در صد این سود برای سپرده گذاران بیشتر خواهد بود .
ولیکن شرکتهای هایپ از این قضیه فقط بصورت بادکنکی استفاده میکنند یعنی هیچ خروجی و سرمایه گذاری وجود ندارد و تنها از اصل پول خود مشتریان به خودشان پرداخت میشود و در نهایت اگر امار ورودی پایین بیایید شرکت تعطیل میشود و گاهی در اینگونه شرکتهای هایپ ورودی هم وجود دارد بصورت تصاعد ولی کمپانی فقط شاهد مراودات میباشد که اعضا با سودهای خود انجام میدهند ولی دیگر در این میان سودی عائد کمپانی نمیشود و کمپانی بخاطر خروج از بن بست خودش نام و عملکرد خودش را خدشه دار و یا تعطیل میکند و با یک نام دیگر و بعضا با یک پلن دیگر ظاهر میشود و همه را تشویق به سرمایه گذاری مجدد در این شرکت جدید مینماید و اگر حداقل ۱۰٪ از همون افراد را جذب نماید باز هم سود سرشاری را نصیب خود کرده که نمونه این عملکرد را در شرکت سوئيس کش شاهد بودیم که با نام جدید سان تریدرز قرار است تا 6 ماه اول 2008 فعالیتش را با سود متفاوت از سر بگیرد.

امیدواریم توانسته باشیم در انجام یک سرمایه گذاری مطمئن به شما کمک کرده باشیم .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.