شکست سطوح را بر چه اساس میتوان تایید کرد؟
یکی از مسائل مهم در تحلیل تکنیکال ، شکست سطوح ( Break Out ) است.
یکی از نکات مهم در شکست خطوط روند که خیلی از افراد به دنبال آن هستند ، این است که شکسـت های خوب را از شکست های بد و نامعتبر تشخیص دهند.
در این مقاله ،تمامی مواردی که باید در تایید شکست خط روند، بررسی شوند، توضیح داده خواهد شد. پس اگر قصد دارید بر اساس شکست سطوح حمایت و مقاومت
نقطه مناسب برای ورود به سهم را پیدا کنید تا پایان این مقاله با ما همراه باشید تا بتوانید شکسـت معتبر را تشخیص دهید.
1- بررسی حجم معاملات در زمان شکست :
در اینجا حجم معاملات یک ابزار کاملا مفید است. از حجم معاملات در زمان شکست (Breakout) الگوهای قیمتی در تایم فریم روزانه استفاده میکنیم .
چیزی که ما میخواهیم ببینیم یک بینظمی در میزان حجم معاملات در روزی که شکست رخ میدهد میباشد. البته ممکن است این تغییر حجم در روزهای بعدی نیز رخ بدهد.
شاید بپرسید منظور از بی نظمی در حجم معاملات چیست؟
منظور ما از بینظمی در واقع افزایش یا کاهش قابل توجه حجم معاملات در یک روز خاص میباشد.
این تغییر را با نگاه کردن به میله حجم معاملات در آن روز خاص و مقایسه آن با روزهای قبلی، مشاهده شیب افزایشی میانگین متحرکی که بر روی حجم معاملات اعمال کردهایم
و یا ترسیم خط روند روی هیستوگرام حجم معاملات میتوانیم درک کنیم.
جهت درک بهتر مطلب، نگاهی به چند مثال داشته باشیم:
شکست تایید شده با حجم معاملات:
اما چگونه از حجم در زمان شکست باید استفاده کرد؟ ساده است! کافیست حجم آن کندلی که شکست سطح مدنظر را انجام می دهد با چند کندل اخیر مقایسه کنید.
در صورتی که در زمان شکست حجم افزایش یافته باشد، می شکست سطح مقاومتی پشت خط توان به عنوان یک عامل تاییدی از آن استفاده کرد.
شکست جعلی بدون تایید حجم :
به اولین خط عمودی قرمز رنگ توجه کنید. در اینجا یک شکست صعودی داشتهایم. اما زمانی که به میلههای حجم نگاه میکنیم میبینیم که تغییر خاصی در میله حجم مربوط به این
کندل دیده نمیشود و در واقع این شکست صعودی که حتی با کندل قوی انجام شده توسط حجم معاملات تایید نشده است.
شکست با کندل پرقدرت
شاید بتوانیم بگوییم این مورد با اهمیت ترین چیزی است که می توانیم به آن اشاره کنیم. در واقع منظور ما این است که آن حرکتی (و مشخصا آن کندل) که شکست سطح مورد نظر
ما را انجام میدهد، کندل پرقدرتی باشد.
اما یک کندل پرقدرت چه نشانه هایی دارد؟
واضح ترین نشانه آن، بدنه بزرگ و قدرتمند آن می باشد. کندلی که بدنه بزرگ و سایه های کوچکی داشته باشد. اصطلاحا به این کندل ها، کندل های “فول بادی” (Full Body)
گفته می شو د. وقتی که چنین کندلی یک سطح حمایتی یا مقاومتی را میشکند، معمولا دیگر شکی در شکست آن سطح باقی نمی ماند.
در تصویر زیر می توانید شکل ساده چنین شکستی را ببینید.
گاهی اوقات میبینیم که کندل مورد نظر ما یک سطح را به خوبی میشکند اما یک سایه (Shadow) کار را خراب می کند.
به عنوان مثال یک سطح مقاومتی داریم و کندلی با بدنه قدرتمند آن سطح را میشکند. اما سایه بالای این کندل بیش از اندازه نرمال بزرگ است.
در این حالت شکست ما مشکوک خواهد بود.
چ را که احتمالا قیمت به یک سطح مهم برخورد کرده است و در حال برگشت از ناحیه ای مهم می باشد.
در حالتی که سطح مدنظر ما حمایتی باشد و کندلی که شکسـت را انجام میدهد، سایه پایین بلندی داشته باشد، شکست انجام شده مشکوک خواهد بود.
شکل ساده این نوع شکسـت را در زیر میبینید.
برای شکسـت باید از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟
از همان تایم فریمی که برای تشخیص سطح حمایتی یا مقاومتی استفاده کرده اید. به عنوان مثال اگر سطح حمایتی یا مقاومتی شما در تایم فریم ۴ ساعته شکل گرفته است
باید منتظر تثبیت یک کندل پرقدرت چهار ساعته پشت سطح مدنظرتان باشید.
البته بعضی افراد از تایم فریم های پایین تر برای تایید شکسـت استفاده می کنند که از نظر ما روش جالبی نیست و امکان برخورد با فیک بریک آوت ها زیاد است.
آیا بعد از تثبیت کندل پرقدرت میتوانیم وارد بازار شویم؟
نه. از نظر ما این کار درست نیست. چون نقطه ورود ما جایی در نزدیکی سطح شکسته شده می باشد و در بیشتر مواقع کندلی که پرقدرت یک سطح را میشکند
با فاصله نسبتا زیادی نیست به آن سطح بسته می شود. در صورتی که ما بخواهیم از همان نقطه وارد بازار شویم ریسک پوزیشن ما بسیار بالا خواهد رفت چرا که از نقطه ی
حد ضررمان دور می باشد. همچنین سود احتمالی ما نیز کاهش خواهد یافت چرا که در نقطه مناسبی وارد بازار نشده ایم.
پس بهتر است همیشه منتظر پولبک به سطح شکسته شده بمانیم تا نقطه ورود مناسب تری را برای ورود انتخاب کرده باشیم.
مفهوم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
مفاهیم حمایت و مقاومت بدون شک دو مورد از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند. این عبارات توسط معامله گران برای اشاره به سطوح قیمت در نمودارها استفاده می شود که تمایل دارند به عنوان موانع عمل کنند و مانع از ادامه ی حرکت قیمت یک دارایی در جهت خاصی شوند. در ابتدا، توضیح و ایده پشت شناسایی این سطوح آسان به نظر می رسد، اما همانطور که متوجه خواهید شد، حمایت و مقاومت می تواند به اشکال مختلف باشد و تسلط بر این مفهوم دشوارتر از آنچه در ابتدا به نظر می رسد، می باشد.
تعریف حمایت و مقاومت
حمایت سطح قیمتی است که در آن می توان انتظار داشت یک روند نزولی به دلیل تمرکز تقاضا یا علاقه خرید متوقف شود. با کاهش قیمت دارایی ها یا اوراق بهادار، تقاضا برای آنها افزایش می یابد و در نتیجه خطوط حمایت تشکیل می شود. در همین حال، مناطق مقاومتی به دلیل شناسایی سودها زمانی به وجود می آیند که قیمت ها افزایش یافته است.
هنگامی که یک منطقه حمایت یا مقاومت شناسایی شد، آن سطوح قیمت می توانند به عنوان نقاط ورود یا خروج بالقوه عمل کنند، زیرا وقتی قیمت به نقطه حمایت یا مقاومت می رسد، شکست سطح مقاومتی پشت خط یکی از این دو کار را انجام می دهد:
- بازگشت قیمت از سطح حمایت یا مقاومت
- شکسته شدن حمایت و مقاومت تا زمان رسیدن به حمایت و مقاومت بعدی
هنگامی که قیمت به سطوح حمایت و مقاومت می رسد، انجام معامله می تواند با ریسک بسیار کمی همراه باشد. چرا که اگر معامله گر در جهت اشتباه وارد معامله شده باشد، سریع متوجه شده و معامله ی خود را می بندد اما اگر در جهت درست وارد معامله شده باشد، حرکت پیش روی قیمت می تواند قابل توجه باشد.
سطوح حمایت ومقاومت افقی
آسانترین حمایت ها یا مقاومت ها، به صورت خطوط افقی می باشند. به عنوان مثال در شکل زیر توجه کنید که قیمت چندین بار در عبور از منطقه ی 39 دلار ناتوان بوده است. در این حالت، معامله گران سطح قیمت نزدیک به 39 دلار را سطح مقاومت می نامند. همانطور که از نمودار زیر می بینید، سطوح مقاومت به عنوان یک سقف در نظر گرفته می شوند، زیرا این سطوح قیمتی مناطقی را نشان می دهند که یک رالی صعودی در آنها به اتمام رسیده است.
سطوح حمایت در روی دیگر سکه قرار دارند. حمایت به قیمت هایی در نمودار اشاره دارد که از ریزش بیشتر قیمت دارایی جلوگیری می کند. همانطور که از نمودار زیر می بینید، توانایی شناسایی سطح حمایت نیز می تواند با فرصت خرید همزمان باشد، زیرا به طور کلی این منطقه ای است که فعالان بازار شروع به بالا بردن قیمت ها می کنند.
خطوط روند
مثالهای بالا نشان میدهند که یک سطح ثابت از افزایش یا کاهش بیشتر قیمت دارایی جلوگیری میکند. این موانع ثابت یکی از محبوبترین شکلهای حمایت و مقاومت است، اما قیمت داراییهای مالی به طور کلی روند صعودی یا نزولی دارد، بنابراین دیدن این موانع قیمتی در طول زمان غیرعادی نیست. به همین دلیل است که مفاهیم روند و خطوط روند هنگام یادگیری حمایت و مقاومت مهم هستند.
زمانی که بازار روند صعودی را طی می کند، با کند شدن روند قیمت و شروع به حرکت مجدد به سمت خط روند، سطوح مقاومت شکل می گیرد. این در نتیجه شناسایی سود یا عدم اطمینان کوتاه مدت از ادامه ی روند توسط معامله گران اتفاق می افتد. پرایس اکشن حاصله یک افت جزئی در قیمت سهام را شکل می دهد که منجر به شکلگیری یک سقف کوتاه مدت می شود.
هنگامی که قیمت سهام به سمت حمایت خط روند کاهش می یابد، بسیاری از معامله گران توجه زیادی به قیمت اوراق بهادار خواهند داشت زیرا از نظر تاریخی، این منطقه ای بوده است که از کاهش قابل ملاحظه قیمت دارایی جلوگیری کرده است. برای مثال، همانطور که در نمودار زیر می بینید، یک خط روند می تواند برای چندین سال از قیمت یک دارایی حمایت کند.
از سوی دیگر، زمانی که روند بازار به سمت نزول می رود، معامله گران به دنبال مجموعه ای از قله های نزولی هستند و سعی می کنند این قله ها را با یک خط روند به یکدیگر متصل کنند. هنگامی که قیمت به خط روند نزدیک می شود، بیشتر معامله گران مراقب فشار فروش دارایی هستند و ممکن است وارد یک موقعیت فروش شوند زیرا این منطقه ای است که در گذشته قیمت را به سمت پایین سوق داده است.
حمایت و مقاومت یک سطح مشخص، چه با یک خط روند یا از طریق هر روش دیگری کشف شود، هر چقدر که قیمت از نظر تاریخی قادر به شکست آن نباشد، قویتر تلقی میشود. بسیاری از معاملهگران تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومت شناساییشده خود برای انتخاب نقاط ورود/خروج استراتژیک استفاده میکنند، زیرا این مناطق اغلب قیمتهایی را نشان میدهند که بیشترین تأثیر را در جهت یک دارایی دارند. اکثر معامله گران در این سطوح به ارزش ذاتی دارایی اطمینان دارند، بنابراین حجم معاملات معمولا در این نقاط بیش از حد معمول افزایش می یابد و ادامه ی حرکت قیمت در جهت قبلی را دشوارتر می کند.
اعداد رند
یکی دیگر از ویژگی های مشترک سطوح حمایت و مقاومت این است که قیمت دارایی ممکن است برای حرکت فراتر از یک عدد رند، مانند 50 یا 100 دلار، با مشکل مواجه شود. اکثر معاملهگران بیتجربه تمایل به خرید یا فروش داراییها را زمانی دارند که قیمت آن در یک عدد رند باشد. بیشتر قیمتهای هدف یا حد ضررهای تعیینشده توسط سرمایهگذاران خرد یا بانکهای سرمایهگذاری بزرگ به جای قیمتهایی مانند 50.06 دلار، در سطوح قیمتی رند قرار میگیرند. از آنجایی که بسیاری از سفارشها در یک سطح قرار میگیرند، این اعداد به عنوان موانع قیمتی قوی عمل میکنند. اگر همه مشتریان یک بانک سرمایه گذاری سفارشات فروش را با هدف پیشنهادی مثلاً 55 دلار انجام دهند، جذب این فروش ها به حجم بسیار زیاد خرید نیاز دارد و بنابراین، سطحی از مقاومت ایجاد می شود.
میانگین های متحرک
اکثر معاملهگران تکنیکال از اندیکاتورهای تکنیکال مختلف، مانند میانگینهای متحرک، برای کمک به پیشبینی حرکت آینده استفاده میکنند، اما این معاملهگران هرگز توانایی این ابزارها برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت را درک نمیکنند. همانطور که از نمودار زیر می بینید، میانگین متحرک یک خط دائما در حال تغییر است که داده های قیمت در گذشته را در نظر می گیرد و در عین حال به معامله گر اجازه می دهد حمایت و مقاومت را شناسایی کند. توجه داشته باشید که چگونه قیمت دارایی در میانگین متحرک، زمانی که روند صعودی است، حمایت می شود و چگونه در هنگام روند نزولی این خط به عنوان مقاومت عمل می کند.
معاملهگران میتوانند از میانگینهای متحرک به روشهای مختلفی استفاده کنند، مانند پیشبینی حرکت صعودی زمانی که قیمت از یک میانگین متحرک کلیدی عبور میکند، یا برای خروج از معاملات زمانی که قیمت به زیر میانگین متحرک میرسد. بیشتر معاملهگران دورههای زمانی مختلفی را در میانگینهای متحرک خود آزمایش میکنند تا بتوانند بهترین دوره ی زمانی را برای سهام مورد نظرشان پیدا کنند. به عنوان مثال در یک سهم ممکن است میانگین متحرک 50 روزه به عنوان یک سطح کلیدی حمایت و مقاومت عمل کند و در سهم دیگری میانگین متحرک 70 روزه.
سنجیدن اهمیت مناطق حمایتی و مقاومتی
همانطور که گفته شد، مناطق حمایتی و مقاومتی می توانند با نام سقف یا کف نیز شناخته شوند. قیمت یک دارایی را میتوان مانند یک توپ پلاستیکی در نظر گرفت که در یک اتاق پرش می کند و با برخورد به سقف (مقاومت) به پایین برمی گردد و بعد از برخورد به کف (حمایت) دوباره به سمت بالا می رود.
حال تصور کنید که این توپ پلاستیکی در اواسط پرواز به توپ بولینگ تبدیل شود. این نیروی اضافی، اگر در راه بالا اعمال شود، توپ را از سطح مقاومت عبور می دهد. همینطور در راه پایین، توپ می تواند کف را بشکند. در هر صورت، نیروی اضافی یا اشتیاق گاوها یا خرس ها برای شکستن حمایت یا مقاومت مورد نیاز است. هنگامی که یک سطح مقاومت شکسته می شود، آن سطح در آینده به عنوان یک حمایت برای قیمت سهم در نظر گرفته می شود. برعکس این موضوع برای سطوح حمایتی نیز برقرار می باشد.
نمودارهای قیمت به معامله گران و سرمایه گذاران این امکان را می دهد که به صورت بصری مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی کنند و همچنین سرنخ هایی در مورد اهمیت این سطوح قیمتی ارائه می دهند. به طور دقیق تر، آنها به این موارد نگاه می کنند:
تعداد تماس ها
هر چه قیمت یک ناحیه حمایت یا مقاومت را بیشتر تست کند و یا به عبارت دیگر، یک سطح با تعداد دفعات بالا به عنوان یک سطح حمایت و مقاومت عمل کند، آن سطح از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. زمانی که قیمت ها از سطح حمایت یا مقاومت برمیگردند، خریداران و فروشندگان بیشتری متوجه این سطوح می شوند و تصمیمات معاملاتی را بر اساس این سطوح قرار می دهند.
قدرت حرکت
هنگامی که یک سطح به عنوان حمایت یا مقاومت عمل می کند، هر چه قدرت حرکت قبل از آن بیشتر باشد، این سطح اهمیت بیشتری دارد. به عنوان مثال یک مقاومت که جلوی صعود تند و پر شتاب یک سهم را می گیرد، نسبت به مقاومتی که از صعود بیشتر قیمت در یک حرکت آهسته و بی رمق جلوگیری کرده است، اهمیت بیشتری دارد.
حجم
هر چه خرید و فروش بیشتر در یک سطح قیمتی خاص رخ داده باشد، سطح حمایت یا مقاومت قوی تر خواهد بود. این به آن دلیل است که معاملهگران و سرمایهگذاران این سطوح قیمت را به خاطر میآورند و تمایل دارند دوباره از آنها استفاده کنند. بنابراین یکی دیگر از فاکتورها هنگام مقایسه ی دو سطح مهم، حجم معاملات در آن سطوح می باشد.
زمان
اگر سطوح به طور منظم در مدت زمان طولانی آزمایش شده باشند، مناطق حمایت و مقاومت مهم تر می شوند.
جمع بندی
سطوح حمایت و مقاومت یکی از مفاهیم کلیدی مورد استفاده تحلیلگران تکنیکال است و اساس طیف گسترده ای از ابزارهای تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهد. مبانی حمایت و مقاومت شامل یک سطح حمایتی است که میتوان آن را کف قیمتی و یک سطح مقاومتی که میتوان آنرا به عنوان سقف در نظر گرفت. قیمتها کاهش (افزایش) مییابند و سطوح حمایت (مقاومت) را آزمایش میکنند، که یا این سطوح حفظ شده و قیمت بالا (پایین) میرود، و یا سطح حمایت (مقاومت) شکسته میشود و قیمت به حرکت خود ادامه داده و احتمالاً تا سطح حمایت (مقاومت) بعدی پایینتر (بالاتر) میرود.
تلاش بورس برای شکست مقاومتی سخت
دنیای اقتصاد : بورس اوراق بهادار تهران پس از ثبت دو هفته نزولی در سال ۹۹، هفته گذشته را با رشد ۶/ ۹ درصدی نماگر اصلی خود به پایان رساند و توانست بار دیگر از مرز یک میلیون واحد عبور کند. افزایش توجه به گروههای بزرگ کالایی اما سبب شد تا شاخص هم وزن که نشانی از اثرگذاری یکسان نمادها دارد، به رشد ۹/ ۵ درصدی بسنده کند. در مقابل اما شاخص ۳۰ شرکت بزرگ سهام افزایش ۸/ ۱۲ درصدی را ثبت کرد.
در این میان اما نکته قابل توجه افزایش معاملات این روزها سهامداران بر اساس اصول تکنیکال یا همان نموداری است. موضوعی که در نهایت بازتاب آن در نوسانهای شاخص کل نمایان میشود. حالا نیز با سومین عبور این نماگر از مرز یک میلیون واحد تمام نگاهها به روند آینده این بازار دوخته شده است؟ آیا شاخص کل میتواند مقاومت فعلی را پشتسر بگذارد؟ در صورت عبور از این مقاومت مهم تا کجا امکان پیشروی دارد؟ آیا اصلاح شاخص سهام به پایان رسیده است؟
اوایل هفته گذشته بود که «دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «سومین هجوم بورس به مرز یک میلیون» به گفتوگو با ۲۰ کارشناس بازار سهام پرداخت. تحلیلگرانی که با استناد به عوامل تکنیکال (نموداری) و فاندامنتال (بنیادی) معتقد بودند با توجه به پایداری برخی ابهامات، در کوتاهمدت شاهد نوسانهای کوچک بازار در محدوده فعلی خواهیم بود. با این حال شاخص کل بورس تهران در آخرین روز معاملاتی هفته گذشته دومین رشد بزرگ (مقداری) خود را در سال ۹۹ تجربه و برای سومین بار از مرز مهم یک میلیون واحد عبور کرد. در این میان فارغ از عوامل اثرگذاری بنیادی اعم از مباحث مربوط به فعالیت تولید و فروش شرکتها یا روند قیمتی کالاها در بازار جهانی، این روزها نگاه بسیاری از بورسبازان به نمودارهای تکنیکال دوخته شده است. بر مبنای تحلیلهای نموداری اما کف یک میلیون و ۲۵ هزار واحد برای شاخص کل در نظر گرفته شده است و در مسیر صعودی با مقاومت مهم یک میلیون و ۶۵ هزار واحد مواجه خواهد شد. در صورتی که نماگر بازار سهام بتواند از این مقاومت مهم عبور کرده و موقعیت خود را تثبیت کند (در صورت عدم بروز رخداد اثرگذار بنیادی) میتواند ارقام بالاتری را تجربه کند. به عبارت دیگر پس از عبور شاخص کل از این سطح، عملا مقاومت جدی پیشرو نخواهد داشت و معاملهگران تالار سهام تابستانی صعودی را شاهد خواهند بود. اما احتمال تحقق این مهم چه میزان است؟
مسیر شاخص کل از منظر تکنیکالیستهای بازار
ابهامات شاخص کل در مسیر صعود: محسن مصدق یکی از تحلیلگران تکنیکال بازار سهام در این خصوص معتقد است: برای تحلیل الگوی تکنیکالی شاخص کل با قدری ابهام مواجه هستیم و نمیدانیم آیا اصلاح این نماگر تمام شده یا همچنان ادامه شکست سطح مقاومتی پشت خط دارد. در صورتی که این اصلاح تمام نشده باشد، الگوی ایجاد شده در نماگر اصلی بورس تهران میتوان بهصورت یک مثلث یا پهنه باشد که به اصطلاح نرمال بودن یا دونده بودن آن طی روزهای آینده مشخص خواهد شد. در این میان در صورتی که شاخص بتواند قله تاریخی خود را در محدوده یک میلیون و ۵۰ هزار واحد پشت سر بگذارد، احتمال ایجاد این پهنه ضعیفتر خواهد بود. با این حال باید اندکی تامل کرد و معاملات روزهای آینده را مورد رصد قرار داد.
وی اضافه کرد: آنچه مشخص است در صورت عبور قدرتمند شاخص کل از قله قبلی خود، اصلاح را باید تمام شده قلمداد کرد. در صورت تحقق این مهم، شاخص کل با قدرت به سمت محدوده یک میلیون و ۴۰۰هزار واحد حرکت خواهد کرد. مقاومتهای بعدی شاخص در سطوح به مراتب بالاتری خواهد بود.
حمله به هدف جدید بعد از اصلاحی دیگر: حسین زمانی درمزاری دیگر تحلیلگر نموداری بازار سهام نیز در این خصوص اظهار کرد: شاخص کل بورس تهران این روزها در حال گذر از موج صعودی B در موج چهار است و احتمال صعود این نماگر تا محدوده یک میلیون و ۵۰هزار واحد نیز وجود دارد، اما پس از آن مجددا با یک روند اصلاحی مواجه خواهد شد. بعد از آن است که شاخص حرکت صعودی خود را به سمت اهداف بالاتر ادامه خواهد داد.
وی ادامه داد: به نظر میرسد شاخص به لحاظ تکنیکالی در موج ۴ خود و اصطلاحا درون یک رنج متراکم است. از این رو شاخص کل در حال حاضر برای عبور از محدوده قبلی یعنی همان سقف یک میلیون و ۵۰ هزار واحد ناتوان به نظر میرسد. در حال حاضر بازار در قالب یک موج صعودی B قرار دارد و احتمالا بار دیگر تا همان محدوده قبلی برود اما نتواند عبور کند و شاهد یک افت در قالب موج C نزولی باشیم. پیشبینی میشود دست کم تا پایان خرداد ماه شاهد این روند باشیم و بعد از آن انتظار میرود شاخص کل حرکت صعودی خود را برای حمله به هدف یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد آغاز کند.
حرکت شاخص در قالب الگوی مسطح: محمد خیری نیز در این خصوص به «دنیای اقتصاد» شکست سطح مقاومتی پشت خط گفت: واقعیت این است که تحلیل تکنیکال تنها در ظرف بازار میگنجد و عوامل خارجی همچون جریان نقدینگی و مولفههای بنیادی همانند آزادسازی سهام عدالت، نرخ بهره بانکی و تصمیمات سیاستگذار بهعنوان ریسکهای سیستماتیک میتواند تحلیلهای تکنیکال را دستخوش تغییراتی کند. به هر صورت اما شاخص سقف جدیدی را در محدوده یک میلیون و ۵۰ هزار واحد تجربه کرد اما با توجه به شتاب بالایی که داشت با افزایش عرضه مواجه شد.
خصوصیات این ریزش نیز که شیب تندی داشت به موج A نزدیک بود که ریزشی بیش از ۱۲۰هزار واحد در کوتامدت داشت و در ادامه موج صعودی B که با شیب ملایمتری ٦١ درصد موج A را برگشت داد. این موج اصلاحی را میتوان در دو الگوی مثلث یا زیگزاگ تحلیل کرد. البته با توجه به مولفههای اقتصادی در سطح کلان از جمله حمایت نظام و بانک مرکزی از بازار سرمایه بعید است شاخص فعلا به پایینتر از اصلاح فعلی نفوذ کند. به نظر میرسد شاخص کل در قالب الگوی مسطح (flat) بهصورت نوسانی و فرسایشی همراه با جابهجایی جریان نقدینگی بین هر یک از صنایع بورسی بین سقف یک میلیون و ٥٠ هزار و کف ٩٠٠ هزار نوسان کند.
تلاش بورس برای شکست مقاومتی سخت
دنیای اقتصاد : بورس اوراق بهادار تهران پس از ثبت دو هفته نزولی در سال ۹۹، هفته گذشته را با رشد ۶/ ۹ درصدی نماگر اصلی خود به پایان رساند و توانست بار دیگر از مرز یک میلیون واحد عبور کند. افزایش توجه به گروههای بزرگ کالایی اما سبب شد تا شاخص هم وزن که نشانی از اثرگذاری یکسان نمادها دارد، به رشد ۹/ ۵ درصدی بسنده کند. در مقابل اما شاخص ۳۰ شرکت بزرگ سهام افزایش ۸/ ۱۲ درصدی را ثبت کرد.
در این میان اما نکته قابل توجه افزایش معاملات این روزها سهامداران بر اساس اصول تکنیکال یا همان نموداری است. موضوعی که در نهایت بازتاب آن در نوسانهای شاخص کل نمایان میشود. حالا نیز با سومین عبور این نماگر از مرز یک میلیون واحد تمام نگاهها به روند آینده این بازار دوخته شده است؟ آیا شاخص کل میتواند مقاومت فعلی را پشتسر بگذارد؟ در صورت عبور از این مقاومت مهم تا کجا امکان پیشروی دارد؟ آیا اصلاح شاخص سهام به پایان رسیده است؟
اوایل هفته گذشته بود که «دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «سومین هجوم بورس به مرز یک میلیون» به گفتوگو با ۲۰ کارشناس بازار سهام پرداخت. تحلیلگرانی که با استناد به عوامل تکنیکال (نموداری) و فاندامنتال (بنیادی) معتقد بودند با توجه به پایداری برخی ابهامات، در کوتاهمدت شاهد نوسانهای کوچک بازار در محدوده فعلی خواهیم بود. با این حال شاخص کل بورس تهران در آخرین روز معاملاتی هفته گذشته دومین رشد بزرگ (مقداری) خود را در سال ۹۹ تجربه و برای سومین بار از مرز مهم یک میلیون واحد عبور کرد. در این میان فارغ از عوامل اثرگذاری بنیادی اعم از مباحث مربوط به فعالیت تولید و فروش شرکتها یا روند قیمتی کالاها در بازار جهانی، این روزها نگاه بسیاری از بورسبازان به نمودارهای تکنیکال دوخته شده است. بر مبنای تحلیلهای نموداری اما کف یک میلیون و ۲۵ هزار واحد برای شاخص کل در نظر گرفته شده است و در مسیر صعودی با مقاومت مهم یک میلیون و ۶۵ هزار واحد مواجه خواهد شد. در صورتی که نماگر بازار سهام بتواند از این مقاومت مهم عبور کرده و موقعیت خود را تثبیت کند (در صورت عدم بروز رخداد اثرگذار بنیادی) میتواند ارقام بالاتری را تجربه کند. به عبارت دیگر پس از عبور شاخص کل از این سطح، عملا مقاومت جدی پیشرو نخواهد داشت و معاملهگران تالار سهام تابستانی صعودی را شاهد خواهند بود. اما احتمال تحقق این مهم چه میزان است؟
مسیر شاخص کل از منظر تکنیکالیستهای بازار
ابهامات شاخص کل در مسیر صعود: محسن مصدق یکی از تحلیلگران تکنیکال بازار سهام در این خصوص معتقد است: برای تحلیل الگوی تکنیکالی شاخص کل با قدری ابهام مواجه هستیم و نمیدانیم آیا اصلاح این نماگر تمام شده یا همچنان ادامه دارد. در صورتی که این اصلاح تمام نشده باشد، الگوی ایجاد شده در نماگر اصلی بورس تهران میتوان بهصورت یک مثلث یا پهنه باشد که به اصطلاح نرمال بودن یا دونده بودن آن طی روزهای آینده مشخص خواهد شد. در این میان در صورتی که شاخص بتواند قله تاریخی خود را در محدوده یک میلیون و ۵۰ هزار واحد پشت سر بگذارد، احتمال ایجاد این پهنه ضعیفتر خواهد بود. با این حال باید اندکی تامل کرد و معاملات روزهای آینده را مورد رصد قرار داد.
وی اضافه کرد: آنچه مشخص است در صورت عبور قدرتمند شاخص کل از قله قبلی خود، اصلاح را باید تمام شده قلمداد کرد. در صورت تحقق این مهم، شاخص کل با قدرت به سمت محدوده یک میلیون و ۴۰۰هزار واحد حرکت خواهد کرد. مقاومتهای بعدی شاخص در سطوح به مراتب بالاتری خواهد بود.
حمله به هدف جدید بعد از اصلاحی دیگر: حسین زمانی درمزاری دیگر تحلیلگر نموداری بازار سهام نیز در این خصوص اظهار کرد: شاخص کل بورس تهران این روزها در حال گذر از موج صعودی B در موج چهار است و احتمال صعود این نماگر تا محدوده یک میلیون و ۵۰هزار واحد نیز وجود دارد، اما پس از آن مجددا با یک روند اصلاحی مواجه خواهد شد. بعد از آن است که شاخص حرکت صعودی خود را به سمت اهداف بالاتر ادامه خواهد داد.
وی ادامه داد: به نظر میرسد شاخص به لحاظ تکنیکالی در موج ۴ خود و اصطلاحا درون یک رنج متراکم است. از این رو شاخص کل در حال حاضر برای عبور از محدوده قبلی یعنی همان سقف یک میلیون و ۵۰ هزار واحد ناتوان به نظر میرسد. در حال حاضر بازار در قالب یک موج صعودی B قرار دارد و احتمالا بار دیگر تا همان محدوده قبلی برود اما نتواند عبور کند و شاهد یک افت در قالب موج C نزولی باشیم. پیشبینی میشود دست کم تا پایان خرداد ماه شاهد این روند باشیم و بعد از آن انتظار میرود شاخص کل حرکت صعودی خود را برای حمله به هدف یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد آغاز کند.
حرکت شاخص در قالب الگوی مسطح: محمد خیری نیز در این خصوص به «دنیای اقتصاد» گفت: واقعیت این است که تحلیل تکنیکال تنها در ظرف بازار میگنجد و عوامل خارجی همچون جریان نقدینگی و مولفههای بنیادی همانند آزادسازی سهام عدالت، نرخ بهره بانکی و تصمیمات سیاستگذار بهعنوان ریسکهای سیستماتیک میتواند تحلیلهای تکنیکال را دستخوش تغییراتی کند. به هر صورت اما شاخص سقف جدیدی را در محدوده یک میلیون و ۵۰ هزار واحد تجربه کرد اما با توجه به شتاب بالایی که داشت با افزایش عرضه مواجه شد.
خصوصیات این ریزش نیز که شیب تندی داشت به موج A نزدیک بود که ریزشی بیش از ۱۲۰هزار واحد در کوتامدت داشت و در ادامه موج صعودی B که با شیب ملایمتری ٦١ درصد موج A را برگشت داد. این موج اصلاحی را میتوان در دو الگوی مثلث یا زیگزاگ تحلیل کرد. البته با توجه به مولفههای اقتصادی در شکست سطح مقاومتی پشت خط سطح کلان از جمله حمایت نظام و بانک مرکزی از بازار سرمایه بعید است شاخص فعلا به پایینتر از اصلاح فعلی نفوذ کند. به نظر میرسد شاخص کل در قالب الگوی مسطح (flat) بهصورت نوسانی و فرسایشی همراه با جابهجایی جریان نقدینگی بین هر یک از صنایع بورسی بین سقف یک میلیون و ٥٠ هزار و کف ٩٠٠ هزار نوسان کند.
خط روند (Trendline) | روش رسم خط روند و انواع آن در تحلیل تکنیکال
مفهوم خط روند در علم تحلیل تکنیکال به معنای رفتار قیمت میباشد، که تمامی نوسانات افزایشی و کاهشی قیمت را شامل میشود.
خطوط روند کمک میکند تا نقاط صعود یا نزول مجدد را پیشبینی کنیم و در بهترین زمان ممکن ورود یا خروج از معامله را انجام دهیم.
خط روند (Trendline) چیست؟
یکی از پرکاربرد ترین ابزارها در تحلیل تکنیکال خطوط روند میباشد، خط روند نشانگر جهت حرکتی قیمت میباشد و برای تشخیص و تایید روند بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
مهم ترین فاکتوری که باعث موفقیت در بازار های مالی میباشد همین است که روند کلی بازار را تشخیص دهیم و در همان جهت معامله کنیم.
به صورت کلی روندها را با توجه به سقف و کف هایی که تشکیل میدهند میتوان به سه نوع: صعودی، نزولی و خنثی تقسیم کرد.
روند صعودی (Bullish Trend)
در روند صعودی هر کدام از سقف ها بالاتر از سقف قبلی و هر کدام از کف ها بالاتر از کف قبلی قرار میگیرد و روند صعودی را تشکیل میدهد.
در اینگونه مواقع معامله گران با توجه به شواهدی که از روند بازار و سقف و کف ها مشاهده میکنند انتظار صعود قیمت دارند، و برای سناریو های خرید آماده میشوند.
در این روند قیمت به نقاط حمایتی واکنش نشان میدهد که با برخورد به آن ها قیمت به بالا حرکت میکند، بنابر این خط روند در اینجا به عنوان یک خط حمایتی عمل میکند.
پیشنهاد مطالعه: الگوهای شمعی ژاپنی
روند نزولی (Bearish Trend)
در روند نزولی هر کدام از کف ها پایین تر از کف قبلی و هر کدام از سقف ها پایین تر از سقف قبلی قرار میگیرد و روند نزولی را تشکیل میدهد.
در این روند با وصل کردن سقف ها به یک دیگر خطی تشکیل میشود، که به آن خط روند نزولی گفته میشود.
در اینگونه مواقع با توجه به شرایط و شواهد بازار که از سقف ها و کف ها و روند بازار مشاهده میشود، معامله گران برای سناریو فروش آماده میشوند.
در این روند قیمت به نقاط مقاومتی واکنش نشان میدهد که با برخورد به آن ها قیمت رو به پایین حرکت میکند.
مقاله پیشنهادی: بازار روند دار
پیشنهاد مطالعه: آموزش فیبوناچی
روند خنثی (Sideway)
در این روند سقف ها و کف ها بایکدیگر برابرند و در یک راستا قرار میگیرند، و اگر قیمت حداقل دوبرخورد با سقف و دو برخورد با کف داشته باشد باعث تشکیل الگویی به نام مستطیل میشود.
در اینگونه مواقع با توجه به اینکه سقف ها و کف ها در یک راستا قرار دارد، قیمت به نقاط حمایتی و مقاومتی واکنش نشان میدهد، و معامله گران در کف برای سناریو خرید و در سقف برای سناریو فروش آماده میشوند.
پیشنهاد مطالعه: امواج الیوت
روش رسم خط روند
برای رسم خط روند حداقل به دو کف (در روند صعودی) یا دو سقف (در روند نزولی) نیاز داریم.
اما برای تایید اعتبار آن خط روند، باید حداقل سه برخورد داشته باشیم.
در روند صعودی باید هر کف جدید بالاتر از کف قبلی و در روند نزولی هر سقف پایین تر از سقف قبلی تشکیل شود.
در روند صعودی اگر سقف ها بالاتر از هم قرار داشته باشند احتمال ادامه روند بیشتر است و در روند نزولی بالعکس آن یعنی اگر کف ها پایین تر قرار داشته باشند.
این نکته را هم مد نظر قرار دهید، که هیچگاه تعصب شخصی را در تحلیل خود دخیل نکنید و هرگز سعی نکنید چند نقطه را به زود به هم متصل کنید تا خط دلخواه شما ترسیم شود.
مطالعه شکست سطح مقاومتی پشت خط بیشتر: الگوهای هارمونیک
اعتبار خطوط روند
اعتبار خطوط روند مانند اعتبار خطوط نواحی حمایت و مقاومت میباشد، که هرچه اعتبار این خطوط بیشتر باشد احتمال شکست آن خط در آینده کمتر میشود.
اعتبار خطوط را میتوان توسط سه پارامتر مورد بررسی قرار داد:1.تعداد دفعات برخورد 2.قدرت و زاویه خط 3.تایم فریم تحلیل.
1.تعداد دفعات برخورد
هر چه تعداد دفعات برخورد به خط روند بیشتر باشد اعتبار آن خط بیشتر میشود، و نشان از تمایل بازار برای ادامه روند فعلی را نشان میدهد، تعداد برخورد ها باید منطقی باشد و فاصله آن ها نباید خیلی زیاد یا کم باشد، و دو برخورد در کنار یکدیگر را میتوان به عنوان یک برخورد در نظر گرفت.
این نکته را باید مد نظر قرار داد که خطوط روندی که بالای سه برخورد دارند برای ما دارای اهمیت میباشند.
2.قدرت و زاویه خط روند
قدرت روند در بازار میتواند نشان دهنده علایم مختلفی باشد، هرچه قدرت کندل ها بیشتر باشد شیب خط بیشتر میشود، و نشان از قدرت در بازار میباشد که البته اعتبار و استحکام خط روند نیز کمتر میشود و هر چه شیب خط کمتر شود نشان از فشار دو طرفه در بازار میباشد و وضعیت خنثی به خود میگیرد.
3.تایم فریم تحلیل
در تمام تایم فریم های تحلیلی میتوان خطوط روند ترسیم کرد، اما هر چه خطوط روند در تایم های بالاتر رسم شوند، از اهمیت بیشتری برخوردارند چون احتمال پایدار بودن و استحکام آن بیشتر میشود.
خطوط روند داخلی
به خطوطی که قیمت از میان آن عبور کرده ولی بارها به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل کرده و واکنش های خوبی قیمت به آن داشته را خط روند داخلی میگویند.
پیشنهاد مطالعه: پرایس اکشن
شکست خط روند (Break out)
شکست خط روند یا (Break out) به شرایطی گفته میشود که نمودار قیمتی خط روند را قطع کند، این اتفاق هشداری برای پایان روند قبلی و شروع روندی جدید میباشد.
شکست خط روند میتواند در تمام حرکات صعودی، نزولی و ساید رخ دهد.
شرایط تایید شکست معتبر
شرایط شکست زمانی اتفاق میافتد که کندل تاییدی مشاهده شود، یعنی عبور یک کندل فول بادی و بسته شدن بیش از نیمی از آن پشت خط یا عبور چندین کندل معمولی و فاصله گرفتن از خط شکسته شده، معمولا شکست خط روند با الگو همراه میشود که این میتواند اعتبار شکست را بالا ببرد و همچنین بعد شکست احتمال پولبک وجود دارد.
شکست ناموفق یا فیلد شده (Fake Breakout)
گاهی اوقات قیمت به دلیل نوساناتی که دارد به داخل خط روند نفوذ میکند اما دوباره قیمت باز میگردد و به روند حرکتی خود ادامه میدهد، اما در اینجا بین معامله گران مختلف این شک و تردید به وجود می آید که آیا خط روند شکسته شده است یاخیر، در اینطور مواقع که بیرون زدگی از خط ایجاد شده آن را باید به صورت ناحیه در نظر گرفت بدلیل اینکه در آینده بازار، شکست سطح مقاومتی پشت خط احتمال دارد قیمت به همان اندازه به خط روند نفوذ کند و دوباره به حرکت قبلی خود ادامه دهد.
در تصویر اول خط روند با برخورد های خوب و منظم مشاهده میکنید که مربوط به قبل از شکست فیلد شده میباشد که آن را میتوان به صورت یک خط روند در نظر گرفت.
در تصویر دوم همانطور که مشاهده میکنید یک شکست ناقص صورت گرفته که قیمت بعد از آن به روند قبل خود ادامه داده که در این صورت خط روند باید به صورت ناحیه در نظر گرفته شود، بدلیل اینکه در آینده امکان داره دوباره همین اتفاق رخ دهد.
استراتژی معامله با خط روند
خطوط روند معتبر میتواند ابزار خوبی برای معامله باشد و از شکست سطح مقاومتی پشت خط آنها میتوان در جهت روند یا خلاف جهت سیگنال دریافت کرد.
روش های زیادی برای استفاده از خطوط روند وجود دارد که میتوان به دومورد آن اشاره کرد:1.معامله هنگام برخورد به خط روند 2.معامله هنگام شکست خط روند.
1.معامله هنگام برخورد به خط روند
در این استراتژی خطوط روند به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل شکست سطح مقاومتی پشت خط میکند و از آن میتوان در تایم فریم های مختلف استفاده کرد، به این صورت که قیمت پس از برخورد به خط روند معتبر، در جهت روند وارد معامله میشویم.
2.استراتژی شکست خط روند
استراتژی شکست خط روند توسط بسیاری از معامله گران استفاده میشود، طبق این استراتژی زمانی که خط روند معتبر شکسته شد، دو حالت مختلف اتفاق میافتد، یا یه خط روند شکسته شده مجددا باز میگردد و آن را لمس میکند یا کلا پس از شکست خط روند مجددا برگشتی ندارد و به روند خود ادامه میدهد.
اگر قیمت مجددا خط روند شکسته شده را لمس کرد، میتوان در آن نقطه وارد معامله شد.
به طور کلی برای این که بتوانیم حرکات بزرگ بازار را با کمترین ریسک ممکن شکار کنیم بهتر است که جهت روند بازار را تشخیص دهیم و با برخورد به خطوط روند معتبر که بالای سه برخورد دارند وارد معامله شویم و بهتر است که خطوط روند را همیشه به صورت ناحیه ای در نظر بگیریم تا وقتی شکستی کوچکی بدلیل نوسانات بازار ایجاد شد سیگنال اشتباهی دریافت نکنیم.
دیدگاه شما