بازار کارا قوی چیست؟


نقش بازار سرمایه در اقتصاد

یکی از سؤالاتی که اخیراً پس از افزایش ورود سرمایه‌گذاران به بازار سرمایه و نیز نقش‌آفرینی مثبت بازار سرمایه در کمک به تأمین کسری بودجه دولت حتی در میان افراد تحصیل‌کرده مورد بحث و تبادل‌نظر است این است که نقش و کارکرد اصلی بازار سرمایه در اقتصاد چیست. دانستن این نقش، زیربنای پاسخ بسیاری از سؤالات در رابطه با وظایف دولت در قبال بازار سرمایه، نقش ارکان بازار سرمایه و حتی حکم معامله در بازار سرمایه در شرع مقدس اسلام است. ازاین‌رو، در این نوشتار کوتاه به مهم‌ترین نقش‌های بازار سرمایه در اقتصاد پرداخته می‌شود. در ابتدا لازم است بدانیم بازار سرمایه در کجای اقتصاد کلان قرار می‌گیرد. در یک تعریف سنتی، بازارها را در اقتصاد به دو دسته تقسیم می‌کنند: یکی بازار مالی که در آن ابزارهای مالی معامله می‌شود و دیگری بازارهای غیرمالی که موضوع معامله در آن‌ها کالاها، خدمات و به‌طورکلی ابزارهای غیرمالی است. بازار مالی نیز به دو بخش تقسیم می‌شود: یکی بازار پول که در آن ابزارهای مالی کوتاه‌مدت مورد معامله قرار می‌گیرند و دیگری بازار سرمایه که بازاری برای معاملات ابزارهای مالی بلندمدت است. مهم‌ترین ابزارهای مورد‌معامله در بازار سرمایه، اوراق بدهی، سهام و ابزارهای مشتقه هستند. معاملات این ابزارها نیز به بازار اولیه و بازار ثانویه تقسیم می‌شود که هر کدام از این بازارها نقش خاص خود را دارند. بازار اولیه به انتشار اولیه ابزار مالی گفته می‌شود که در واقع معامله میان ناشر و سرمایه‌گذار انجام می‌شود. نقش بازار ثانویه نیز فراهم کردن نقدشوندگی برای اوراق و ابزارهای مالی است؛ به این معنی که معامله‌کنندگان در بازار ثانویه کسانی هستند که نیاز به پول نقد دارند و اقدام به عرضه اوراق تحت مالکیت خود می‌کنند و تقاضاکنندگان، سرمایه‌گذارانی هستند که وجه نقد مازاد دارند و قصد دارند آن را سرمایه‌گذاری کنند.
مهم‌ترین نقش بازار سرمایه تأمین مالی است. سازوکار بازار سرمایه باعث انتقال وجوه از آن دسته از عاملان اقتصادی که مازاد پس‌انداز دارند، به واحدهایی که با کمبود منابع یا کسری پس‌انداز مواجه هستند، می‌شود. در واقع بازارهای سرمایه با تجمیع سرمایه‌ها و هدایت آن برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید، تأمین منابع مالی برای شرکت‌های کارآفرین را رقم می‌زنند که نتیجه آن رشد فناوری و تجاری شدن ایده‌های نوآورانه و در نهایت بهبود رشد اقتصادی است. به‌عبارت ‌دیگر، این انتقال وجوه به واحدهای بازار کارا قوی چیست؟ اقتصادی باعث می‌شود بنگاه‌ها و واحدهای اقتصادی بتوانند طرح‌ها و پروژه‌هایی را اجرا کنند که توجیه اقتصادی داشته و منجر به ایجاد امکانات سرمایه‌گذاری مولد شوند و در نتیجه مقدمات رشد اقتصادی را فراهم کنند. در واقع بازار سرمایه نقش تجهیز منابع از پس‌اندازهای کوچک و پراکنده و تخصیص بهینه‌ی سرمایه جهت رشد بنگاه‌های اقتصادی را ایفا می‌کند. عمده‌ی نقش تأمین مالی در بازارهای سرمایه از طریق بازار بدهی انجام می‌شود.

علت این امر آن است که در اکثر کشورها تأمین مالی از طریق اوراق بدهی می‌تواند هزینه کمتری برای بنگاه‌ها داشته باشد که این امر از این حقیقت نشأت می‌گیرد که سود پرداختی برای تأمین مالی صورت‌گرفته از طریق اوراق بدهی، جزء هزینه‌ها به حساب آمده و از رقم درآمد مشمول مالیات کسر می‌شود و از این لحاظ، بهره پرداختی حقیقی کاهش می‌یابد. از طرف دیگر، وقتی که بنگاه برای اجرای پروژه‌های خود اقدام به تأمین مالی می‌کند، تمایل دارد به‌جای انتشار سهام جدید از اوراق بدهی استفاده کند؛ چراکه سهم دارندگان اوراق بدهی از راه‌اندازی پروژه جدید، یک رقم ثابت و معادل نرخ بهره پرداختی است، اما دارندگان سهام جدید، در تمامی بازدهی پروژه به نسبت سهام تحت مالکیت خود، شریک خواهند شد. ازاین‌رو، مالکان فعلی بنگاه در وهله‌ی اول تمایل خواهند داشت که از طریق اوراق بدهی، تأمین مالی پروژه‌های جدید خود را انجام دهند. به همین دلیل، اگرچه انتشار اولیه سهام و افزایش سرمایه از محل آورده نیز راهی برای تأمین مالی بنگاه‌ها است، اما سهم تأمین مالی از طریق اوراق بدهی، بالاترین سهم در بازارهای سرمایه است.

لازم به ذکر است که نقش اصلی بازار سرمایه در تأمین مالی، در بازار اولیه ایفا می‌شود و بازار ثانویه که در آن اوراقی که از پیش منتشر شده‌اند مورد معامله قرار می‌گیرند، منجر به تأمین مالی نمی‌شود؛ اما باید توجه داشت که عدم وجود بازار ثانویه، سبب حذف نقدشوندگی ابزارهای بازار سرمایه می‌شود و در چنین شرایطی، تأمین مالی از طریق بازار اولیه نیز به‌شدت کاهش خواهد یافت؛ چراکه سرمایه‌گذار نمی‌تواند در صورت نیاز، اوراق خود را به پول نقد تبدیل کند. ازاین‌رو، معاملات در بازار ثانویه نیز به‌صورت غیرمستقیم به تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی کمک می‌کند. در اینجا، یکی دیگر از نقش‌های بازار سرمایه مشخص می‌شود که همان فراهم کردن نقدشوندگی است. همان‌طور که گفته شد، قدرت نقدشوندگی اوراق بهادار از مهم‌ترین عوامل تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران برای خرید اوراق بهادار است. ابزارهای مورد‌معامله در بازار سرمایه از نقدشوندگی بالایی برخوردارند که این موضوع منجر به افزایش سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه می‌شود. از طرفی، بازار سرمایه از طریق کاهش هزینه‌ی جستجو و هزینه‌ی کسب اطلاعات که هزینه‌های اصلی در معامله تمامی کالاها، خدمات و ابزارهای مالی هستند، هزینه‌های معاملات را به‌طور قابل‌توجه کاهش می‌دهد که این امر نیز در بهبود نقدشوندگی ابزارها تأثیر به‌سزایی دارد.
کارکرد دیگر بازار سرمایه، کمک به فرآیند کشف قیمت است. کشف قیمت فرآیندی است که طی آن، قیمت بازار از طریق تعامل بین خریداران و فروشندگان تعیین می‌شود. فرآیند کشف قیمت در بازارهای مالی زمانی به‌درستی انجام می‌گیرد که شرایط رقابت بر بازار حاکم بوده و اطلاعات به‌موقع، دقیق و شفاف در اختیار سرمایه‌گذاران قرار گیرد. در این شرایط، عرضه و تقاضای وجوه و سرمایه، قیمت را تعیین می‌کند و قیمت تعیین‌شده‌ی بازار بهترین راهنما برای عرضه‌کنندگان وجوه یعنی پس‌اندازکنندگان، سرمایه‌گذاران و تقاضاکنندگان وجوه یا سپرده‌پذیران خواهد بود. بنابراین، اگر بازار سرمایه، بازاری کارا باشد و خریدوفروش دارایی‌های مالی از طریق سرمایه‌گذاران با توجه به تجزیه‌و‌تحلیل‌های لازم انجام شود، می‌توان انتظار داشت که قیمت‌های موجود در بازار به قیمت‌های واقعی (ارزش ذاتی) بسیار نزدیک باشد که نشان‌دهنده‌ی کشف قیمت کارا در بازار سرمایه است.
نکته مهم دیگر اینکه، شرکت‌ها برای پذیرش در بورس باید الزامات متعددی را رعایت کنند که از آن جمله می‌توان به انتشار دقیق صورت‌های مالی در زمان‌بندی‌های از پیش تعیین‌شده اشاره کرد. این الزامات منجر به ارتقای سطح حاکمیت شرکتی خواهد شد که بهبود ساختار شرکت‌ها و بهره‌وری آن‌ها را به‌دنبال داشته و در نهایت منجر به افزایش نرخ رشد اقتصادی می‌شود. علاوه بر این، بازارهای سرمایه نقش نظارتی قوی و مهمی برای شرکت‌های بزرگ دارند. این بازارها با عمومی کردن اطلاعات، تشویق شرکت‌های موفق و تنبیه شرکت‌های زیان‌ده، این نقش نظارتی را ایفا می‌کنند؛ لذا از بسیاری از سیستم‌های نظارت بوروکراتیک، مؤثرتر عمل می‌کنند. همچنین، ازآنجاکه تقارن نداشتن اطلاعات باعث می‌شود مؤسسات وام‌دهنده اطلاعات کافی از کیفیت شرکت وام‌گیرنده نداشته باشند، این نقش بازارهای سرمایه تأثیر مهمی در کاهش شکست‌های بازار در بخش وام و اعتبارات خواهد داشت.
تحلیل اطلاعات و افزایش شفافیت اطلاعات، دیگر کارکرد بازار سرمایه است که تأثیر به‌سزایی در افزایش کارایی دارد. بیشتر اطلاعات موجود در بازارهای سرمایه از طریق قیمت‌های منتشرشده منعکس می‌شوند. حتی افرادی که فرآیند پرهزینه‌ی ارزیابی بنگاه‌ها و مدیران و شرایط بازار سهام را طی نکرده‌اند، می‌توانند قیمت‌های سهام را که منعکس‌کننده‌ی اطلاعاتی است که دیگران به‌دست آورده‌اند، مشاهده کنند. انتشار و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات با کمک بازارهای سرمایه باعث می‌شود سرمایه‌گذاران به‌منظور به‌دست آوردن اطلاعات، هزینه‌هایی را پرداخت کنند. اقتصادی شدن کسب اطلاعات درباره‌ی فرصت‌های سرمایه‌گذاری نیز به تخصیص بازار کارا قوی چیست؟ بهتر منابع منجر می‌شود.
همچنین بازار سرمایه، امکان تسطیح بین‌دوره‌ای مصرف خانوارها و مخارج بنگاه‌ها را فراهم می‌کند و خانوارها و بنگاه‌ها را قادر می‌سازد که ریسک را به اشتراک بگذارند. بازارهای سرمایه امکان ایجاد سبدهای سرمایه‌گذاری را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کنند تا امکان تنوع در سرمایه‌گذاری داشته باشند. ایجاد تنوع در سبدهای سرمایه‌گذاری منجر به کاهش ریسک می‌شود، چراکه سرمایه‌گذاری در یک سبد از دارایی‌ها باعث می‌شود تا زیان در بعضی از سرمایه‌گذاری‌ها از طریق کسب سود ناشی از بقیه‌ی سرمایه‌گذاری‌ها جبران شود. نوع دیگری از مدیریت ریسک که ابزارهای آن در بازار سرمایه فراهم است، پوشش ریسک از طریق سرمایه‌گذاری در ابزارهای مشتقه است. در واقع ابزارهای مشتقه یکی از نیازهای اساسی سرمایه‌گذاران و مدیران پرتفوی در بازار سرمایه است که به‌وسیله‌ی آن‌ها می‌توانند ریسک پرتفوی خود را نسبت به نوسانات قیمت، پوشش دهند.

در میان ابزارهای مشتقه، ابزارهای مشتقه مبتنی بر شاخص نوعی از این ابزارها هستند که به سرمایه‌گذاران امکان می‌دهند خود را نسبت به ریسک سیستماتیک پوشش دهند. این کارکرد به‌طور خاص برای ترغیب سرمایه‌گذاران خارجی به سرمایه‌گذاری در یک کشور با نوسانات زیاد، لازم و ضروری است. این ابزارها کارکردهای دیگری نیز دارند که از آن جمله می‌توان به فراهم کردن امکان آربیتراژ اشاره کرد که نتیجه‌ی آن حذف سریع فرصت‌های آربیتراژی و بهبود در کشف قیمت است. همچنین ابزارهای مشتقه از ویژگی‌های منحصربه‌فرد دیگری مثل فراهم کردن امکان کسب سود از بازار نزولی، ویژگی اهرمی، کارمزدهای معاملاتی پایین و معافیت مالیاتی نیز برخوردارند.

کارایی و انواع آن

در دنیای مالی سه نوع کارایی در بازار سرمایه وجود دارد:

کارایی اطلاعاتی:

وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع آن بر قیمت بازار کارا قوی چیست؟ اوراق بهادار ارتباط تنگاتنگی با کارایی دارد، اگر اطلاعات تازه ای در بازار به اطلاع عموم برسد، قیمت ها متناسب با جهت اطلاعات یاد شده تغییر خواهد کرد.

کارایی تخصیصی:

یکی از عمده ترین پیامد های کارایی بازاراین است که از منابع موجود به بهترین حالت وبه شکل بهینه و مطلوب بهره برداری شود، در این مفهوم بازاری دارای کارایی تخصیصی می باشد که در آن پروژه های سرمایه گذاری با بهروه وری نهایی سرمایه تامین مالی شوند، تخصیص هنگامی بهینه است که بیشترین بخش سرمایه متوجه سود آورترین فعالیت شود.

کارایی عملیاتی:

کارایی عملیاتی اشاره به تسهیل و سرعت مبادلات در بازار دارد، که از طریق آن بازار های سرمایه امکان ملاقات خریداران و فروشندگان را ممکن می سازد، این نوع کارایی منجر به افزایش سرعت نقدشوندگی دارایی ها می‎شود، بازاری از نظر عملیاتی دارای کارایی است که هزینه انجام مبادلات در حداقل سطح ممکن باشد.

سطوح کارایی اطلاعاتی

اولین تعریف از کارایی اطلاعاتی در بازار سرمایه از سوی یوجین فاماارائه شده است، کارایی اطلاعاتی به این معناست که اطلاعات واخبار درباره سهام شرکتهای قابل معامله بتواند به سرعت و به دقت بر قیمت اوراق بهادار اثر گذاشته و قیمتها را در جهت درست تصحیح نماید. فاما در ان تعریف بازار کارا را در سه سطح ضعیف، نیمه قوی و قوی تفکیک کرد؛

سطح ضعیف :اگر بدست آوردن سودهای غیرنرمال (بجز آنهایی که بطور شانسی بدست می آیند)با استفاده از قیمتهای گذشته برای تصمیم گیری در زمان خرید و فروش اوراق بهادار امکان پذیر نباشد، بازار دارای شکل ضعیف کارایی است.

سطح نیمه قوی : اگر بدست آوردن سودهای غیرنرمال (بجز آنهایی که بطور شانسی بدست می آیند)از طریق استفاده از اطلاعات در دسترس عموم برای تصمیم گیری در مورد خریدو فروش اوراق بهادار امکان پذیر نباشد، بازار دارای شکل نیمه قوی کارایی است.

سطح قوی : اگر بدست آوردن سودهای غیرنرمال (بجز آنهایی که بطور شانسی بدست می آیند)از طریق استفاده از هرگونه اطلاعات برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش اوراق بهادار به هیچ وجه امکان پذیر نباشد، بازار داری شکل قوی کاریی است. علاوه بر فاما ديگر نظريه پردازان، نيز كارايي را در همين سه سطح طبقه بندي كرده اند، ديكسون معتقد است كه هر يك از اين سطوح سه گانه كارايي به مجموعه معيني از اطلاعات مربوط مي شوند كه نسبت بازار کارا قوی چیست؟ به سطح قبلي آن جامع تر و كامل تر است.

در سطح نیمه قوی قيمت سهام منعكس كننده همه اطلاعات عام و منتشر شده است. در اينجا اطلاعات مربوط به اطلاعات گذشته نمي باشد بلكه فراتر از آن و در برگيرنده هر اطلاعي درباره عملكرد شركت و مشخصات صنعتي است كه آن شركت در آن حوزه فعاليت مي كند، به عبارت ديگر در اين سطح ازكارايي بازاري را كارا مي ناميم كه قيمت سهام در آن وابستگي سريع به اطلاعات جديد منتشر شده داشته باشد. در چنين بازاري استفاده كنندگان از اطلاعات ممكن است نظرات متفاوتي درباره اهميت اطلاعات انتشار يافته داشته باشند، اما قيمتها هميشه نشان دهنده بهترين تفسيرها از اطلاعات موجود خواهد بود. بطور كلي مي‎توان گفت كه سرمايه گذاران نمي توانند از تجزيه و تحليل اطلاعات انتشار يافته به موفقيتي فوق العاده دست يابند و در نتيجه سودهاي غير عادي نصيب آنها نخواهد شد.

اطلاعات همگاني به اطلاعاتي اطلاق مي شود كه بطور همزمان در دسترس عموم قرار گيرد مانند گزارش عمليات ساليانه شركت، گزارش مطبوعات در مورد شركتها وغیره، به عنوان مثال اگر قيمت سهم شرکتی x واحد است اين رقم با توجه به تمامي اطلاعاتي است كه درباره اين شركت منتشر گرديده است و اگر اطلاعات تازه اي درباره اين شركت و يا صنعت و كل اقتصاد به گوش سهامداران برسد در يك بازار كارا بلافاصله تعديل قيمت صورت مي‎گيرد. چنين كارايي اي كمك بزرگي به سرمايه گذاران است بويژه آنهايي كه كاري با بورس ندارند و يا شناختي همه جانبه از امر مالي ندارند. اگر تعديل قيمتها بلافاصله بعد از رسيدن اخبار وقوع حوادث رخ ندهد، اين نمود عدم كارايي بازار و عدم استقرار نيروهاي بازار در آن موقعيت است.

منبع

بخشی نژاد، بابک(1394)، سطح نیمه قوی کارایی بااستفاده از ضریب قیمت به سود سهام، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

آربیتراژ چیست؟ چگونه به وجود می آید؟

آربیتراژ چیست

در دنیای اقتصاد همه به دنبال به دست آوردن سود بیشتر هستند و هر کسی می‌خواهد اجناسی را که در اختیار دارد، با قیمت بالاتر به فروش برساند. حالتی از این خرید و فروش و کسب سود را آربیتراژ می‌نامند؛ فرصتی غالبا کوتاه و بدون ریسک که از اختلاف قیمت میان بازارهای مختلف به وجود می‌آید. در این مقاله قصد داریم به تفصیل بررسی کنیم که آربیتراژ چیست، چگونه انجام می‌شود و انواع آربیتراژ.

آربیتراژ چیست؟

آربیتراژ Arbitrage یعنی به دست آوردن سود از اختلاف قیمت در بازارهای مختلف. با این تعریف، این مفهوم چندان پیچیده نیست، نیاز به تخصص ندارد و گاهی حتی در زندگی روزمره افراد نیز دیده می‌شود. با این حال، یک قید دیگر را نیز باید در این تعریف بگنجانیم و آن بدون ریسک یا Risk Free بودن است. در نتیجه، آربیتراژ مجموعه‌ای از تراکنش‌های مالی را در بر می‌گیرد که در هیچ حالتی منجر به زیان نخواهند شد. ممکن است سودی در پی باشد یا نباشد اما در هر صورت زیانی در کار نخواهد بود. یعنی بازده و ریسک سرمایه گذاری این فرایند نمی‌تواند منفی باشد.

اگر اختلاف قیمتی در بازارهای مختلف وجود نداشته باشد، حالت تعادل آربیتراژی Arbitrage Equilibrium رخ خواهد داد. در این حالت، کسی نمی‌تواند تنها با خرید و فروش‌های سریع و با استفاده از اختلاف قیمت‌ها سود به دست آورد. شرایطی که در آن بازار به تعادل رسیده باشد، یک حالت ایده‌آل در اقتصاد محسوب می‌شود. البته آربیتراژ در بسترهای مختلف به مرور حالت تعادلی ایجاد خواهد کرد. فرض کنید یک جنس خاص در یک بازار ارزان‌تر از بازار دیگر است. طبیعتا در این حالت تقاضا برای خرید ارزان بیشتر می‌شود و هر چه تقاضا بیشتر باشد، قیمت نیز بالاتر خواهد رفت. منظور این است که فرصت‌های آربیتراژ بسیار کوتاه هستند و زود از دست می‌روند.

کسانی که به دنبال کسب سود از این روش هستند، بهتر است ضرب‌المثل اقتصادی ناهار مجانی را در نظر داشته باشند! جمله معروفی که می‌گوید ناهار مجانی وجود ندارد؛ یعنی هر چیزی هزینه‌ای دارد حتی اگر در ظاهر مجانی به نظر برسد. بنابراین باید هزینه‌های پنهان را در هر فعالیت اقتصادی در نظر بگیرید. ماجرا همیشه به سادگی خرید ارزان و فروش گران نیست. گاهی در این میان هزینه‌های پنهانی را پرداخت می‌کنید و در نهایت سودی برای‌تان باقی نمی‌ماند. نکته مهم دیگر این است که در بازارهای مختلف همه می‌خواهند هزینه‌ها را کاهش و سود را افزایش دهند. از همه فرصت‌های عالی استفاده خواهد شد و رقابت بسیار فشرده است. به همین دلیل، در بیشتر موارد فقط کارشناسان حرفه‌ای و باتجربه و افرادی که ابزارهای قوی در دست دارند، می‌توانند از فرصت آربیتراژ بهره ببرند.

انواع آربیتراژ در بازارهای مختلف

انواع مختلفی از آربیتراژ وجود دارد و معامله‌گران در بسترهای مخلف و با سبک‌های متفاوت به این کار مشغول هستند:

  • فاصله‌ای یا مکانی
  • زمانی
  • آماری
  • مثلثی

برای درک بیشتر انواع آربیتراژ در بورس ، بهتر است آن‌ها را همراه با مثال بررسی کنیم.

آربیتراژ فاصله‌ای یا مکانی

آربیتراژ فاصله‌ای یا مکانی به اختلاف قیمت‌ها در مناطق جغرافیایی مختلف اشاره دارد. منظور از منطقه جغرافیایی ممکن است شهرهای مختلف یک کشور باشد یا سطوح بین‌المللی را در بر بگیرد. تصور کنید سهام یک شرکت در بورس کشورهای مختلف با قیمت‌های متفاوت عرضه شود. مثلا قیمت یک سهم خاص در بورس نیویورک ۲۰ دلار است و همان سهم، در همان لحظه، در بورس توکیو با قیمت ۲۰.۰۵ دلار فروخته می‌شود. اختلاف قیمت به دلایل مختلفی رخ می‌دهد. برای مثال، نوسان نرخ ارز می‌تواند باعث شود قیمت سهام در بورس‌های خارجی پایین‌تر از سطح باشند. مسئله دیگر این است که بازارها کامل و بی‌نقص نیستند و نمی‌توانند عملکرد کاملا یکسانی داشته باشند. دانسته‌های خریدارها و فروشنده‌ها با هم تفاوت دارد و همین مسئله، فرصت کسب سود را فراهم می‌کند.

انواع آربیتراژ

در هر صورت، کسی که بتواند سهم را از بورس نیویورک بخرد و بلافاصله در بورس توکیو بفروشد، معادل پنج سنت سود به دست خواهد آورد که البته کارمزد خرید و فروش از آن کسر خواهد شد. در نتیجه، مبلغ قابل توجهی باقی نمی‌ماند؛ مگر این که معامله در سطح‌های کلان انجام شود. با توجه به رشد فناوری، اکنون هر کسی و در هر زمانی می‌تواند قیمت سهم‌ها را در بازارهای جهانی، ببیند. یکپارچه شدن بازارهای مالی، فرصت‌ها را بسیار محدود کرده است. اگر فرصت آربیتراژ به وجود بیاید، افراد بسیاری از آن مطلع خواهند شد. در این حالت، سرعت حرف اول را می‌زند. به همین دلیل، معامله‌گران حرفه‌ای، از نرم‌افزارهایی با الگوریتم‌های پیشرفته استفاده می‌کنند که معاملات را طبق زمان‌بندی و به سرعت انجام می‌دهند.

فرصت آربیتراژ در مورد ارزهای دیجیتال نیز به وجود می‌آید. صرافی‌های مختلف در سراسر جهان در قیمت با هم اختلاف دارند و همین باعث می‌شود قیمت بیت کوین در کشورهای مختلف با هم متفاوت باشد. اوضاع سیاسی، نرخ ارز، تورم و … باعث پدید آمدن این اختلافات خواهد شد. مثلا پس از به وجود آمدن بحران‌های سیاسی در هنگ کنگ، قیمت بیت کوین در این کشور دو درصد بیشتر از سایر مناطق بود و فرصت کسب سود را برای معامله‌گران پدید آورد.

آربیتراژ زمانی

آربیتراژ زمانی، به فرصت کسب سود در بازه‌های زمانی اشاره دارد. مثال بازار آتی زعفران به این نوع اشاره دارد. اختلاف قیمت بازارهای نقد و آتی فرصت کسب سود را فراهم خواهد کرد. مثلا برای آربیتراژ در بازار زعفران، دو ابزار وجود دارد: گواهی سپرده و قراردادهای آتی. گواهی سپرده زعفران حالت نقدی دارد و قیمت آن پایین‌تر از قراردادهای آتی است. در نتیجه، افراد باید گواهی سپرده زعفران را از سامانه سهام بخرند و در همان زمان، موقعیت تعهدی فروش در قرارداد بازار آتی زعفران را دریافت کنند. در این حالت، از اختلاف قیمت میان این دو، سود به دست خواهند آورد.

آربیتراژ آماری

آربیتراژ آماری، یعنی به دست آوردن سود از تفاوت‌های آماری در قیمت‌های اوراق بهادار. این تفاوت‌ها به دلایل مختلفی رخ می‌دهند که یکی از آن‌ها نقدشوندگی است. رفتار سرمایه‌گذاران همیشه مبتنی بر داده‌ها و اطلاعات بنیادی نیست و گاهی به خاطر کاهش ریسک، اقدام به فروش و نقد کردن سرمایه خود می‌کنند و حتی حاضرند کمی ضرر نیز بپردازند. نمونه این هیجان‌ها را در بورس تهران می‌توانیم به وضوح ببینیم. این شرایط، فرصت‌های زیادی برای کسب سود فراهم می‌کند. این روش، تکیه بیشتری روی تکنولوژی دارد و با استفاده از مدل‌های آماری خطی و غیر خطی، فرصت‌های سود را مشخص می‌کند. البته درصدی از ریسک را نیز باید در این نوع در نظر گرفت که روش‌های متعددی برای کم کردن آن وجود دارد.

آربیتراژ مثلثی

همیشه یکی از بسترهای مهم کسب سود، بازار ارز بوده است. آربیتراژ مثلثی در همین بستر انجام می‌پذیرد. در این حالت، معامله‌گران یک ارز را به ارز دوم تبدیل می‌کنند، ارز دوم را به ارز سوم تبدیل می‌کنند و در نهایت، ارز سوم را می‌فروشند و به ارز پایه برمی‌گردند. سود این معاملات زمانی به دست می‌آید که کارمزد خرید و فروش کمتر از اختلاف قیمت میان ارزها باشد.

آربیتراژ در ایران

همان طور که اشاره کردیم، آربیتراژ یعنی به دست آوردن سود از اختلاف قیمت‌ها در دو یا چند بازار. با بروز چنین اختلافاتی آربیتراژگران وارد بازار می‌شوند و پس از مدتی، میان عرضه و تقاضا تعادل برقرار می‌شود. هر چه بازارها کاراتر باشند، تعادل سریع‌تر برقرار می‌شود و فرصت کوتاه‌تر خواهد بود. در حقیقت، بروز این گونه فرصت‌ها و تعادلی که پس از رفع آن‌ها برقرار می‌شود، محرکی برای پویایی اقتصاد به شمار می‌رود. در کشورهایی که ساختار اقتصادی مناسب و بازارهای کارا نداشته باشند، فرصت‌های آربیتراژ و طول مدت آن‌ها بیشتر از سایر نقاط خواهد بود. هر چه تعداد و پایداری فرصت‌های سود بدون ریسک یا همان آربیتراژ بیشتر باشد، انگیزه کمتری برای سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های مولد اقتصادی وجود خواهد داشت. نمونه چنین وضعیتی را در ایران مشاهده می‌کنیم.

به عنوان مثال، نرخ بهره و سود بانکی را در نظر بگیرید. نرخ بهره یک نرخ ثابت است که بدون توجه به مکانیزم‌های بازار، توسط دولت تعیین می‌شود. در شرایطی که این نرخ نسبت به تورم پایین‌تر باشد، افراد تشویق می‌شوند وام بانکی دریافت کنند و با آن، ملک، ارز، اوراق مشارکت یا … بخرند. با توجه به این که نرخ بهره ثابت است، قانون اجازه تعدیل را به بازار نمی‌دهد و این دقیقا متضاد توسعه و رشد اقتصادی است.

سخن آخر

در این مقاله بررسی کردیم که آربیتراژ چیست و انواع آربیتراژ در بازارهای مختلف را بررسی کردیم؛ مفهومی که به خرید و فروش‌های هم‌زمان و کسب سود از اختلاف قیمت میان بازارهای مختلف و دوره‌های زمانی مختلف اشاره دارد. در اقتصادهای پویا و بازارهای کارا این فرصت‌ها بسیار کوتاه هستند و در نهایت به حالت تعادل منجر خواهند شد. در اقتصادی که ساختارهای سالم نداشته باشد، این گونه فرصت‌ها بیشتر و پایدارتر هستند و مانع حرکت سرمایه‌گذاران به سمت فعالیت‌های مولد می‌شوند.

نقش بورس در اقتصاد یک کشور چیست؟

نقش بورس در اقتصاد یک کشور

مهم‌ترین هدفی که همه کشورها و جوامع در تلاش برای رسیدن به آن هستند، رشد و توسعه اقتصادی است. تأمین یک زندگی مناسب برای همه افراد جامعه، همواره در سرلوحه اهداف و برنامه‌ریزی‌های گوناگون کشورها قرار دارد و اصلی‌ترین عامل توسعه جوامع، رشد اقتصاد آن‌ها است. سرمایه گذاری در بورس دارای اهمیت بسیار زیادی در سامانه‌های اقتصادی است و به عبارتی به‌عنوان دماسنج اقتصادی کشورها عمل می‌کند.نقش بورس در اقتصاد یک کشور نقشی است که آن را نمیتوان نادیده گرفت.

نقش بورس در اقتصاد یک کشور چیست؟

تاثیر بورس در اقتصاد ایران

رشد و توسعه اقتصادی، نیازمند سرمایه گذاری های کلان است و این سرمایه‌گذاری‌ها هیچ‌گاه نمی‌توانند بر اساس بازار منابع کوتاه‌مدت تأمین مالی شوند. ایجاد یک بازار سرمایه قوی و کارآمد زیرساخت اساسی تأمین مالی بلندمدت هر کشور را تشکیل می‌دهد. شاید بتوان رسمی بودن، شفافیت و برخورداری از پشتوانه محکم قانونی را مهم‌ترین تفاوت‌های بازار بورس با بازارهای سنتی دانست. یک عقیده متداول این است که رونق بازار بورس، بازتاب اقتصاد در حال پیشرفت است که در بلندمدت ارتباط مثبت و دوطرفه‌ای میان رشد اقتصادی و شاخص‌های توسعه بازار بورس به وجود می‌آورد. در ادامه به تاثیر بورس در اقتصاد کشور می‌پردازیم:

تأمین سرمایه

از طریق بازارهای مالی می‌توان فرآیند تشکیل سرمایه را سرعت بخشید. بازارهای مالی به دلیل نقشی که در گردآوری منابع مالی از طریق پس‌اندازهای کوچک و بزرگ دارند و هم‌چنین نقشی که در هدایت منابع مالی به‌سوی مصارف و نیازهای سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد اقتصادی دارند، مورد توجه‌اند. به‌طورکلی هدف از تشکیل بورس، جمع‌آوری سرمایه‌ها و هدایت آن به سمت فعالیت‌های اقتصادی است. بازار بورس به کسب‌وکارها و کارآفرینان کشور به‌منظور ارائه سرمایه به شرکت‌هایی که به آن نیاز دارند، می‌تواند کمک ‌کند. در یک اقتصاد سالم و پویا، با این روش می‌توان از حرکت سرمایه‌ها به‌سوی فعالیت‌های سفته بازانه جلوگیری نمود.

فرض کنید شرکتی پس از انجام مطالعات کارشناسی، به این نتیجه رسیده است که با افزایش تعداد خطوط تولید خود، می‌تواند محصول جدیدی را به بازار عرضه کند. طبیعت موفقیت شرکت در راه‌اندازی خط تولید جدید، منجر به افزایش میزان تولید، فروش و سودآوری شرکت، ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر و درنهایت، رشد و رونق اقتصادی خواهد شد؛ اما شرکت برای راه‌اندازی این خط تولید، نیاز به پـول دارد. یک راه متداول، مراجعه مسئولان شرکت به بانک و دریافت تسهیلات بانکی است. این روش ازنظر زمانی، معمولاً فرایندی زمان‌بر و طولانی است. همچنین هزینه بالایی را به شرکت تحمیل می‌کند؛ اما در کنار این، روش دیگـری هم وجود دارد که تأمین مالـی از طریق بورس اوراق بهـادار است. در این روش، شرکت می‌تواند در صورت پذیرش در بورس، طرح توجیهی خود برای راه‌اندازی خط تولید جدید را به بورس ارائه کند. درصورتی‌که کارشناسان بورس تشخیص دهند که طرح ارائه شده، ازنظر میزان سودآوری و سایر شرایط، طرح قابل قبولی است، به شرکت اجازه می‌دهند تا با عرضه و فروش سهام جدید به سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار، منابع مالی موردنیاز خود را برای راه‌اندازی خط تولید جدید تأمین کند.

حفظ سرمایه

ارزش پول به‌مرورزمان کاهش پیدا می‌کند و با توجه به تورم موجود در جامعه درصورتی‌که پس‌اندازها در جای مناسبی سرمایه گذاری نشوند، ارزش آن کاسته خواهد شد؛ بنابراین جذب پس‌اندازهای راکد و به‌کارگیری آن در تولیدات، ایجاد امکانات و تسهیلات برای مشارکت عموم مردم باعث شده که بورس به‌عنوان یک اهرم مهم در کنترل نرخ تورم و افزایش نرخ رشد پس‌انداز، نقش مهمی را در جامعه ایفا کند. لازمه ورود به بازار بورس، دریافت کد بورسی است. درنتیجه سرمایه‌گذارانی که اقدام به خرید سهام شرکت‌ها می‌کنند از سرمایه خود در مقابل تورم محافظت می‌کنند.

قابلیت نقد شوندگی بالا

قابلیت نقد شوندگی بالای بازار بورس، سرمایه گذاران را در معاملات عمومی به آرامش می‌رساند و می‌توانند سهام خود را در هر زمانی که خواستند از سرمایه‌گذاری خارج کنند و به فروش برسانند. همین ویژگی از مهم‌ترین مزیت‌هایی است که بورس را از بازارهای دیگر بخصوص مسکن جدا می‌کند و افراد زیادی را به سمت خود می‌کشاند. نوسان گیران از این قابلیت بازار بورس بیشترین استفاده را می‌کنند.

شفافیت و امنیت در سرمایه گذاری

یکی از مهم‌ترین مزایای سرمایه گذاری در بورس، امنیت در سرمایه‌گذاری است. علت اهمیت بالای بورس در اقتصاد کشورها، تصویب و اجرای قوانین و مقررات متعدد درزمینهٔ بورس و حمایت از سرمایه گذاران این بازار در همه جای دنیا است. هم‌چنین شرکت‌ها موظف هستند همه اطلاعات مهم خود مانند اطلاعات مالی، برنامه‌ها و… را به بورس اعلام نمایند.

بنابراین بازار سهام شرایطی را فراهم کرده که اطلاعات موردنیاز به‌راحتی در اختیار سرمایه ‌گذار قرار گیرد تا سرمایه‌گذار با اطمینان بیش‌تری سرمایه‌گذاری کند. از طرفی به دلیل این‌که بازار سرمایه، شرکت‌ها را بهتر و قوی‌تر کنترل می‌کند، می‌تواند منافع مشترکی بین مالکان شرکت‌های سرمایه پذیر و سهامداران ایجاد کند. تمام این موارد کمک می‌کند که افراد به فکر استفاده و کسب سود از پس‌اندازهای خود باشند و آن‌ها را درجایی مناسب سرمایه‌گذاری کنند. درنتیجه بورس نیز با جمع‌آوری سرمایه‌های خرد سبب رشد اقتصادی می‌شود.

کسب درآمد

یکی از مهم‌ترین اهداف هر فرد در سرمایه گذاری، کسب درآمد و سود است. سرمایه گذاری در بورس اگر به‌صورت صحیح و آگاهانه باشد، می‌تواند از طریق دریافت سود نقدی یا DPS و افزایش قیمت سهام کسب درآمد کند. سرمایه گذاران در بورس با بررسی و تحلیل بنیادی اطلاعات منتشرشده شرکت ها، سهام شرکت ها را انتخاب می‌کنند و پس از تحلیل تکنیکال شرکت وارد سهم می‌شوند. ازاین‌رو بورس درواقع فضای رقابتی میان شرکت‌ها ایجاد کرده تا شرکت‌های موفق و سودآور به کار خود ادامه دهند.

شاخص سلامت

سرمایه گذاری در بورس به‌عنوان یکی از پارامترهای سنجش سلامت و یا بیماری اقتصادی کشورها در نظر گرفته می‌شود. در حقیقت بدون وجود منابع مالی، شرکت های اقتصادی نمی‌توانند بسیاری از فعالیت‌های خود را به‌درستی اجرا کنند و همین امر موجب صدمه به اقتصاد خواهد شد. روند تغییرات بورس داخلی (افزایش و کاهش) موجب تغییرات اقتصادی داخلی می‌شود. ارتباط بین جامعه و بورس آن‌چنان عمیق است که تحلیل گران می‌توانند بر اقتصاد داخلی و یا بازار سهام تأثیر بگذارند.

کنترل ریسک

ریسک سرمایه گذاری باوجود بازار بورس کاهش پیدا می‌کند. اگر بازارهای سرمایه‌گذاری مانند بورس وجود نداشته باشند، دارایی‌های سرمایه‌ گذاری از پروژه‌های بلندمدت خارج می‌شوند و باعث کاهش رشد اقتصادی خواهند شد. بازار سرمایه با جمع‌آوری حداقل مبلغ خرید در بورس برای سرمایه‌گذاران امکان سرمایه‌گذاری بلندمدت را ایجاد می‌کند. افراد می‌توانند با حداقل مبلغ خرید در بورس در تعداد زیادی از شرکت‌ها، سرمایه‌ گذاری کنند و اقتصاد را در جهت سرمایه ‌گذاری در پروژه‌هایی با ریسک بالا سوق دهند و موجب تحریک رشد اقتصادی شوند.

به‌طورکلی رابطه بین بازار بورس و رشد اقتصادی در دهه‌های اخیر به‌عنوان یکی از محورهای اصلی در ادبیات توسعه مالی مطرح شده است. بر اساس این ادبیات، بازار بورس نقش اساسی در رشد اقتصادی دارد و به دلیل ایفای نقش واسطه‌ای در تخصیص منابع به همه بخش‌های اقتصادی و نیز تشویق پس‌اندازها و استفاده کارا از آن‌ها، سهم عمده‌ای در رشد بلندمدت اقتصادی دارد. از سوی دیگر رشد اقتصادی با افزایش ظرفیت تولید و سرمایه گذاری، بر افزایش اشتغال تأثیرگذار است. افزایش دسترسی به ابزارهای مالی و نهادهای مالی، هزینه اطلاعات و مبادلات را در اقتصاد کاهش می‌دهد و سبب رشد اقتصادی، افزایش سرمایه گذاری، بهبود اشتغال و درمجموع افزایش رفاه جامعه خواهد شد.

ایجاد منبع سرمایه برای کسب‌وکار، امکان سرمایه‌گذاری خارجی و ایجاد منبع برای بودجه دولت، از خصوصیات بازار بورس است که کمک به رشد اقتصاد کشورها کرده و تأثیر مثبتی در اقتصاد دنیا دارد. درمجموع می‌توان گفت که بازارهای مالی با جمع‌آوری پس‌اندازهای کوچک و بزرگ و هدایت آن‌ها به‌سوی بخش‌های مولد اقتصادی، از طریق ایجاد رغبت در افراد، برای سرمایه‌گذاری در بورس می‌توانند نقش بسزایی در پیشرفت اقتصادی کشورها و درنهایت پیشرفت اقتصاد دنیا داشته باشند. زمانی که اقتصاد کشوری رشد کند، کشورهای دیگر نیز برای رشد اقتصادی کشور خود تلاش بیشتری می‌کنند و بازار سهام می‌تواند کمک گسترده‌ای به آن‌ها نماید که درنتیجه این پیشرفت‌ها، اقتصاد دنیا پیشرفت خواهد کرد.

سهام دارای کمترین نسبت p/e بهتر است یا سهام دارای بالاترین نسبت p/e؟

با توجه به اهمیت موضوع مالی رفتاری سایت نبض بورس در نظر دارد تا با همکاری ثآراسادات میران محقق و پژوهشگر دانش اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری هر هفته پنجشنبه راس ساعت ۱۱ درباره مالی رفتاری مقاله‌ای را منتشر کند. این سومین مقاله از سلسله مقالات مالی رفتاری است.

به گزارش نبض بورس، با توجه به اهمیت موضوع مالی رفتاری سایت نبض بورس در نظر دارد تا با همکاری ثآراسادات میران محقق و پژوهشگر دانش اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری هر هفته پنجشنبه راس ساعت ۱۱ درباره مالی رفتاری مقاله‌ای را منتشر کند. این سومین مقاله از سلسله مقالات مالی رفتاری است.

نویسنده: ثاراسادات میران | در مقاله قبلی به این نکته پرداختیم که در نگاه اول بازار کارا به مانند یک مدینه فاضله برای معامله گران جهت کسب سود می باشد اما بررسی بیشتر به نکته رسیدیم که این بازار یک معامله باخت و اقبال و به نوعی تاس انداختن می باشد تا یک مهارت حرفه ایی.

علاوه بر مطالب مذکور در مقاله قبلی محققین یا استناد به خلاف قاعده های بسیار در بازار کارایی بازار مالی را به چالشی دوباره کشیده اند.

آگاهی از این خلاف قاعده ها موجب می شود چشم اندازی روشن نسبت به روند آتی بازار کسب نماییم و همچنین در طراحی استراتژی معاملاتی، کمک شایان توجهی برای معامله گران خواهد بود.

در این مبحث به خلاف قاعده بنیادی Fundamental Anomalies می پردازیم.

این خلاف قاعده بیانگر بی نظمی هایی می باشد که یک تحلیل گر بنیادی در ارزیابی های خود در یک سهم با آنها مواجه می شود.

به عنوان مقدمه سرمایه گذاران و تحلیل گران بنیادی در خصوص چشم انداز سهام شرکت های رشدی تحلیل های مبالغه آمیزی نسبت به ارزش شرکت های بی طرفدار ارایه می کنند.

به نوعی اگر شرکت الف و شرکت ی هر دو از نظر ارزش در یک سطح قرار بگیرند؛ ارزشگذاری سهمی که به دلایل غیر منطقی مورد اقبال عمومی قرار گرفته است وزن و ارزش بیشتری خواهد داشت.

طبق تحقیقاتی که در بازار جهانی صورت گرفته در یک روند بلندمدت سهام دارای کمترین نسبت p/e در مقایسه با سهامی که دارای بالاترین نسبت p/e بوده اند از عملکرد بهتری برخوردار بوده اند.

و این تحقیقات سبد متشکل از سهام بنیادی با توجه به شاخصه p/e را به چالشی جدی می کشاند.

محققان در مقاله ایی با عنوان در وال استریت چه می گذرد نشان دادند که سهام با نسبت های پایین قیمت به فروش عملکرد بهتری داشته اند.

در تحلیل بنیادی نسبت قیمت به فروش یک عامل قوی و موثر بر کسب بازده می باشد.

همانطور که یک تحلیل گر بنیادی غالبا با دیدگاهی بلندمدت تر و ارزشی تر وارد یک سهم می شود و به دنبال تحرکات نوسانی نمی باشد و با امید به سود و بازده بیشتر شرکت در آینده با توجه به برنامه های آتی آن سهم، به نظر می رسد با استراتژی نگهداری سهام وارد معامله خرید می شود، پس تقسیم سود پس از مجامع به جای حفظ آن در راستای توسعه آن شرکت سهامی یک خلاف قاعده بنیادی محسوب بازار کارا قوی چیست؟ می شود که تحقیقات بیانگر این نکته می باشند که افراد بسیاری حتی با دیدگاه بنیادی سهامی را که سالانه به پرداخت سود نقدی خود اقدام میکنن را ترجیح میدهند.

ثآراسادات میران
کارشناس بازار سرمایه
محقق و پژوهشگر دانش اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری

مقالات مربوط به مالی رفتاری را در صفحه مالی رفتاری نبض بورس بخوانید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.