گاهی برای شرکتهایی با P/E بالا گفته میشود که این شرکتها رشدی هستند. اکنون این سوال مطرح است که شرکت رشدی چه شرکتی است و چرا P/E بالایی دارد؟
مارژین و مارکاپ چیست؟
مبحث مربوط به مارژین(یا مارجین) و مارکاپ، موضوعی است که بسیاری از فروشندگان درخصوص آن صحبت میکنند. بسیاری از مدیران فروش زمانی که فرمول حاشیه سود قصد توجیه مشتری خود درباره سود محصولات خود را دارند، از تفاوت این دو بهره میبرند. جالب اینجاست که در واقع هر دو این موضوعات در واقع یک موضوع هستند. شاید بتوان گفت مثالی که حضرت مولانا در خصوص فیل در تاریکی بیان کرده است را میتوان به این موضوع نسبت داد.
در حقیقت موضوع مارژین و مارکاپ، نوع نگاه و محاسبه حاشیه سود است که تعریف خود را دارد. اما از نظر روانی نحوه مدیریت این محاسبات در فروش نقش دارد. در ادبیات مدیریت، استعاره مفهومی فیل در تاریکی، نگاه به موضوع از دیدگاه کلان است. باوجود اینکه در مثال فیل در تاریکی، هیچکدام از آن افرادی که فیل را توصیف کردند، حرف نادرستی نمیزنند؛ بلکه تنها بخشی از آن را دیده بودند و از منظر خود به موضوع نگاه کرده بودند. نگاه به مارژین و مارکاپ، همان نگاه از منظر فردی از دیدگاه مشتری یا فروشنده است.
مطابق تعریف در علم اقتصاد، مارژین(margin)، یا حاشیه سود(Profit margin)، نسبتی است که بهوسیله آن، سودآوری فروش را محاسبه میکنند. این بدان معناست که مقدار سود، پس از کسر مالیات بر فروش خالص تقسیم میشود و حاصل آن حاشیه سود است. در حسابداری، سود خالص(Net income)، یا درآمد خالص، به میزان سود باقیمانده یک شرکت اطلاق میشود، که پس از کسر نمودن مجموع بهای کالای فروخته شده، هزینههای عملیاتی، برآمد و مالیات، از مجموع درآمدها در طول یک دوره حسابرسی، عاید آن شرکت میگردد. مارک آپ(Markup)، اضافه بها نسبتی است که از تقسیم سود خالص بر قیمت خرید محاسبه میشود. یعنی با توجه به اینکه قیمت خرید برای ایجاد سود باید کمتر از قیمت فروش باشد، عدد حاصل از تقسیم سود برآن عدد بزرگتری است و جنبه روانی آن اهمیت دارد.
مارژین چیست؟
همانگونه که شرح داده شد، مارژین(margin)، یا حاشیه سود(Profit margin)، نسبتی است، که بهوسیله آن، سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه میکنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم میکنند. میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایهگذاران در رابطه با سوددهی شرکت، مدنظر قرار میدهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد.
در مقابل نسبتهای حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار میدهد. حاشیهها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان میشوند. این درصد، سهامداران و سرمایهگذاران را قادر میسازد، که سوددهی شرکتها را به مقایسه بگذارند.
مارژین عملیاتی چیست؟
حاشیه سود عملیاتی(operating profit margin)، نسبت از تقسیم سود عملیاتی به فروش بدست میآید. به این روش محاسبه از پایین نیز اطلاق میشود. اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری داراییها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمیشود. این نسبت معیار قویتری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.
با در نظر گرفتن سود شرکت قبل از کسر مالیات، حاشیه سود عملیاتی منعکسکننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات جاری شرکت است. این نسبت نشاندهنده این واقعیت است که به ازای هر واحد پولی، از فروش، چه میزان سود عملیاتی (سود پس از کسر هزینههای عملیاتی) عاید شرکت شدهاست. نسبتهای بالای حاشیه سود عملیاتی نشاندهنده توفیق مدیریت در کنترل هزینههای شرکت یا پیشی گرفتن رشد فروش شرکت به رشد هزینههای آن است.
حاشیه سود عملیاتی در عین حال امکان مقایسه سوددهی شرکتهایی که معمولاً هزینههای عملیاتی و بهای تمام شده کالای فروش رفته را افشا نمیکند، برای سهامداران فراهم کند. این نسبت معمولاً قابل اتکاتر بهشمار میآید. زیرا کمتر مورد دستکاری توسط حقههای حسابداری قرار میگیرد. بهطور طبیعی به علت اینکه این نسبت شامل تمام هزینهها از جمله هزینههای فروش و هزینههای عملیاتی است، مقدار آن از حاشیه سود ناویژه کمتر است.
مارکاپ چیست؟
مارک آپ(Markup)، یا اضافه بها نسبیتی است که از حاصل تقسیم حاشیه سود بر قیمت خرید حاصل میگردد. به این روش محاسبه از بالا نیز گفته میشود. الگوی محاسبه مارکاپ اولین بار توسط فرمول حاشیه سود واگ در سال 1964 به جهان معرفی شد. همانگونه که اشاره شد، این موضوع در نحوه قیمتگذاری تاثیر داشته و قیمت گذاری در میزان سفارش مشتری و فروش آن تاثیر خواهد داشت.
در برخی اوقات مشتری به دلیل حاشیه سود پایین، ممکن است از خرید محصول اجتناب کند. در خصوص محصولات جدید باشد که نیاز به معرفی توسط واسطه را داشته باشد، این مهم اهمیت ویژهای دارد. لذا نحوه محاسبه، همواره در قیمت گذاری باتوجه به حاشیه سود واسطهها، بسیار اهمیت دارد.
مارژ در اقتصاد
مارژ در اقتصاد به معنای کنار، حد، حاشیه، لبه، تفاوت، به عنوان فرق میان هزینه و قیمت کالای تولید شده است. این واژه در خرید و فروش سهام و بازار بورس نیز کاربرد دارد.
مارژین در پزشکی
در جراحی موارد مشکوک به سرطان، هنگام برداشت توده، همراه توده مقداری از بافت اطراف نیز برداشته میشود. به این بافت اطراف مارژین یا مرز گفته میشود.
سود عمده فروشی چیست و چه محصولاتی بهترین انتخاب هستند؟
صاحبان مشاغل برای نظارت بر سلامت مالی شرکت و ادامه حیات هر محصول خاص، باید نقاط مختلف قیمت و سود را ردیابی کنند. اگر حاشیه سود به میزان قابل توجهی کاهش یابد ممکن است دیگر فروش محصول کار عاقلانهای نباشد. عمده فروشان محصولات را با قیمت خرید همکاری و عمده خریداری میکنند و آنها را با یک حاشیه سود به فروشندگان خرده فروشی می فروشند. این دو عدد برای تعیین میانگین سود عمده فروشی برای توزیع کنندگان عمده استفاده میشوند. در این مقاله میخواهیم در مورد نحوه محاسبه سود عمده فروشی و نکاتی برای انتخاب محصولاتی پرسود برای فروش عمده را مورد بررسی قرار دهیم.
سود عمده فروشی
برای درک سود عمده فروشی و محاسبه آن باید به خاطر داشته باشید که صنایع مختلف عموماً متفاوت هستند و حاشیه های سود موجود در همان صنعت ممکن است برای محصولات مختلف متفاوت باشد. برای درک بهتر حاشیه سود بخش زیر حتما مطالعه بفرمائید.
مفهوم حاشیه سود
یک عمده فروش باید هم حاشیه سود هر محصول و هم حاشیه سود متوسط برای تمام محصولات شرکت را در نظر بگیرد. حاشیه سود محصولات به عنوان حاشیه سود ناخالص محاسبه میشود و در هزینههای عملیاتی در آن مؤثر نیست. بنابراین حاشیهها باید به اندازه کافی سالم باشند تا پس از اتمام و صرف هزینهها، سود خالص ایجاد کنند.
پس بهطور کلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت. سود خالص و سود عملیاتی دو نوعِ حاشیه سود به کار رفته در تجزیه و تحلیل سود شرکت هستند. به این ترتیب که حاشیه سود خالص برابراست با سود خالص تقسیم بر فروش و حاشیه سود عملیاتی برابر است با سود عملیاتی تقسیم بر فروش!
با ذکر مثالی این قضیه را خدمت شما توضیح میدهیم. فرض کنید، قیمت یک فنجان قهوه (ماگ) برای عمده فروش ۱ دلار آب خورده است. حال عمده فروش آن محصول را به قیمت ۵ دلار به خرده فروش میفروشد. حاشیه سود عمده فروشی برای این محصول برابر با ۸۰ درصد میباشد. این عدد با یک فرمول خیلی ساده به دست میآید که به شرح زیر میباشد.
Gross profit = ($5 – $1) ÷ $۵ × ۱۰۰ = ۸۰%
در این فرمول ابتدا قیمت فروش از قیمت خرید منها کرده و آن را به کل قیمت فروش (یا میانگین قیمت فروش) تقسیم میکنیم. در فرمول بالا قیمت کل فروش همان 5 دلار میباشد که از فروش یک عدد فنجان به دست آمده است. در نهایت عدد به دست آمده را در ۱۰۰ ضرب میکنیم.
حاشیه سود میانگین برای هر محصول
غالباً، عمده فروشان نیاز به یافتن حاشیه سود متوسط برای کل محصولات یک شرکت دارند. وقتی عمدهفروش محصولات را به خرده فروشان در مقیاس کشویی (براساس کمیت) میفروشد، یک رقم متوسط برای هر محصول وجود دارد.
فرض کنید محصول فروخته توسط عمده فروش، لیوان ماگ است. اگر این عمده فروش ۱,۰۰۰ ماگ را به قیمت ۵ دلار به یک خرده فروش فروخته باشد و ۱۰,۰۰۰ ماگ را به قیمت ۳.۵ دلار به یک خرده فروش دیگر فروخته باشد، میانگین سود برای این محصول ۳.۶ درصد میباشد. نحوه محاسبه سود میانگین محصول از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
per mug: [($5 x 1000) + ($3.50 × ۱۰,۰۰۰)] ÷ ۱۱,۰۰۰ = $۳.۶۳
حال با فرمول حاشیه سود، حاشیه سود میانگین برای این عمده فروش برابر با ۷۲.۵ درصد میباشد.
Gross profit = ($3.63 -$1) / $3.63 x 100 = 72.5 percent
حاشیه سود ناخالص برای همه محصولات
توزیع کننده ممکن است فقط یک محصول نداشته باشد. این شرکت ممکن است فنجانهای قهوه، کتری، قهوه ساز و لوازم جانبی مختلفی داشته باشد که همگی با قیمتهای مختلف خریداری شده و با قیمتهای مختلف فروخته میشوند. برای اینکه ببینید آیا حاشیه سود ناخالص کلی سالم است، شرکت هزینه تمام محصولات فروختهشده را میگیرد و آن را از تمام درآمدها کم میکند.
فرض کنید این شرکت ۱۵،۰۰۰ دلار برای کلیه کالاهایی که بصورت عمده به خرده فروشان می پردازد پرداخت کرده است. اگر ۲۵۰۰۰ دلار درآمد از خرده فروشان دریافت کرده باشد، سود ناخالص این شرکت ۴۰ درصد است.
Gross profit = ($25,000 – $15,000) ÷ $۲۵,۰۰۰ × ۱۰۰ = ۴۰ percent
البته دقت داشته باشید که این حاشیه سود، فقط حاشیه سود ناخالص بوده که باید سایر هزینههای عملیاتی نظیرِ انبارداری، حمل و نقل و … از این سود کاسته شود. تا سودِ عملیاتی و خالص به دست آید.
عمده فروشان و تولید کنندگان، معمولا درصد حاشیه سود عمده فروشی را ۱۵ تا ۲۰ درصد در نظر میگیرند. البته همانطور که در ابتدا گفته شد، این درصد برای صنایع مختلف که شرایط یکسانی ندارند، متفاوت است. برای مثال برخی از صنایع مانند تلفن همراه یا صنایع داروسازی از حاشیه سود بالایی برخوردار هستند که بعضی اوقات حتی بالای ۱۰۰ درصد سود عمده فروشی آنها میباشد.
نکاتی برای انتخاب محصولات پرسود
اگر به عنوان یک عمده فروش یا حتی فردی که تمایل دارد با استفاده از عمدهفروشی محصولی را در بازار فرمول حاشیه سود به فروش برساند؛ این مقاله را میخوانید، در این بخش قصد داریم نکاتی را خدمت شما معرفی کنیم که بیربط به سود عمده فروشی نیست. چرا که انتخاب درست محصول قدم اول در ایجاد حاشیه سود مناسب برای عرضهی عمدهی محصولات است.
به همین منظور در زیر مطالبی را عرض میکنیم تا خودتان بتوانید محصولات پر سود را تشخیص دهید.
در وحلهی اول باید به دنبال محصولات یونیک و بسیار خاص باشید. برای به دست آوردن بیشترین سود عمده فروشی باید محصولاتی را روانه بازار کنید که از نظر عینی بینظیر و چشمنواز هستند. آنها باید محصولاتی باشند که هر کس نمیتواند آنها را در هر فروشگاهی خریداری کند.
دومین نکته این است که شما به عنوان عمده فروش، باید محصولاتی را عرضه کنید که قیمت آنها مشخص نیست! منظور از مشخص نبودن قیمت این است که، قیمت گذاری آنها تنها و تنها به خود شما بستگی داشته باشد.
سومین نکته برای انتخاب محصولات پرسود در عمده فروشی، دوباره مربوط به قیمت میباشد و آن این است که نباید این محصولات زیاد گران باشند. مشتریان برای محصولاتی که قیمت آن بین ۵ تا ۱۵ هزار تومان باشد معمولا پرسوجویی نخواهند داشت و بدون دردسر آن را خواهند خرید. بیخبر از آن که بدانند این محصول برای شما هزار تومان حتی کمتر تمام شده باشد.
وزن محصول کلید چهارم در انتخاب درست محصول برای عمدهفروشی است. اکثر مردم اجناسی که وزن آنها سبکتر باشد راحتتر میخرند و شاید دلیل آن حمل و نقل آسان آن باشد.
دوام تکهی پنجم این پازل انتخاب محصول مناسب میباشد. محصولات سودآور کالاهایی با دوام هستند. چرا که آنها هنگام حمل و نقل شکسته نمیشوند و در شرایط خوبی به خریدار میرسند. دوام محصول نیز برای خریدار اهمیت دارد. همه میخواهند برای پول خود بهترین ارزش را کسب کنند.
فصلی بودن محصول نیز در انتخاب جنس درست و سودآور برای عمده فروشی میتواند حائز اهمیت باشد. همیشه محصولاتی که برای تزئینات یلدا، سفره عید نوروز، تولد و جشنهای دیگر به فروش میرسند، بسیار سودآور هستند.
با این تفاسیر حال شاید بتوانید راحتتر در انتخاب محصول برای عمده فروشی تصمیمگیری کنید. اخیرا در ایران محصولاتی تحت عنوانِ ایموجی فنری عرضه و روانه بازار شد که در مدت کم فروش بسیار بالایی داشت. این محصولات از هر حیث شامل تمام نکات بالا بود و همین میتوانست یک محصول هوشمندانه برای عرضه عمده در بازار باشد. عمده فروشی لباس و عمده فروشی ابزارآلات نیز میتواند انتخاب خوبی برای شروع این کار باشد.
به نظر شما چه فاکتورهای دیگری در انتخاب محصولی که برای عمده فروشی انتخاب میکنیم، حائز اهمیت است؟
معرفی دو نوع حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای
حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای: در حالی که مشاغل فروشگاههای زنجیرهای در تلاشند تا در سراسر کشور در برابر چالشهای بی سابقه سودآور باقی بمانند، شما به یک روش سریع و قابل اعتماد برای اندازه گیری بدهی فروشگاه زنجیرهای خود نیاز دارید. این معیار، ضربان قلب فروشگاه شما، حاشیه سود فروشگاههای زنجیرهای است.
طبق نظرسنجی اخیر 50٪ از مشاغل فروشگاه زنجیرهای به دلیل تأثیر COVID-19 کاهش متوسط یا قابل توجهی در فروش داشته اند. آنها چگونه به این شرایط پاسخ میدهند؟ همان بررسی نشان داد که 34٪ از مشاغل فروشگاه زنجیرهای از ابتدای سال 2020 بهینه سازی هزینه را بیشتر در اولویت قرار داده اند.
حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای شما یکی از بهترین شاخصهای این است که آیا تجارت فروشگاه زنجیرهای شما به طور کارآمد کار میکند و سودآوری آن چقدر است. به عبارت دیگر، این یکی از بهترین راهها برای تعیین سریع اینکه آیا تجارت فروشگاه زنجیرهای شما در شرایط مناسبی برای بقا و رشد است یا نه، میباشد. همچنین به سوالات مهم در مورد مشاغل شما پاسخ میدهد، از جمله اینکه آیا محصولات به درستی قیمت گذاری شده اند یا ااین که آیا هزینههای عملیاتی باید کاهش یابد یا خیر.
در این بلاگ، ما به اهمیت دانستن حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای شما خواهیم پرداخت و روشهایی را برای بهبود حاشیه سود پیشنهاد خواهیم کرد.
حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای چیست؟
حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای معیار سودآوری کسب و کار شما است، یعنی توانایی شما برای کسب درآمد. این نمایانگر درصدی از درآمد کل است که سود را تشکیل میدهد. حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای هزینه اولیه کالا و هزینههایی را که یک بنگاه اقتصادی برای تولید و فروش یک محصول باید بپردازد، در نظر میگیرد. از همه مهمتر، بخشی از هر ریال درآمد را که در واقع به دست میآید، نشان میدهد.
حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای خوب چیست؟
بلافاصله بعد از هزینه باز کردن فروشگاه، معمولاً سوالی که خرده فروشان استارتاپی میپرسند این است: “حاشیه سود چیست که باید آن را هدف بگیرم؟”
آنچه که حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای خوب را تشکیل میدهد، براساس صنعت و محصولات فروخته شده متفاوت است. صنایعی با حداقل هزینههای سربار، مانند تجارت الکترونیکی یا فروشگاههای ثروتمند، معمولاً حاشیه سود بالاتری دارند. بر اساس گزارش Investopedia، خرده فروشان تأمین و توزیع ساختمان دارای بیشترین حاشیه سود هستند که حداکثر 6٪ است. . صنعت و هزینههای رایج آن را در نظر بگیرید: یک تجارت یا مشاوره کسب و کار حاشیه سود بالاتری نسبت به تجارت فروشگاه زنجیرهای خواهد داشت که هزینههای بالاتری مانند اجاره، حقوق و دستمزد و ایجاد یا تهیه موجودی کالا را پرداخت میکند.
به شما پیشنهاد میکنیم مقاله روش های افزایش فروش در فروشگاه زنجیره ای را نیز مطالعه نمایید.
دو نوع حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای
دو نوع محاسبه حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای وجود دارد که خرده فروشان باید در مورد آنها بدانند: حاشیه سود ناخالص و سود خالص.
1.حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص معیاری است که نشان میدهد تجارت شما به عنوان مثال، فرآیندها، سیستمها و غیره چقدر کارآمد عمل میکند. حاشیه سود پایدار و ثابت نشانه خوبی است که تجارت شما خوب پیش میرود. اگر، با این حال، حاشیه سود ناخالص شما به طور قابل توجهی کمتر از رقبا است، بنابراین ممکن است لازم باشد قیمت گذاری و هزینههای خود را دوباره ارزیابی کنید.
اگر شما یک فروشگاه زنجیرهای هستید که تازه شروع به کار کرده اید، اگر حاشیه سود ناخالص شما در حد انتظار نباشد وحشت نکنید. برای هماهنگی قیمت گذاری، فروش و عملیات شما زمان بر است. حاشیه سود ناخالص همیشه به صورت درصد نشان فرمول حاشیه سود داده میشود و درآمد شما منهای هزینه محصولات فروخته شده در یک دوره زمانی را محاسبه میکند.
مثال: درآمد کل شرکت شما 25000 دلار برای سه ماهه است و هزینه کالاهای فروخته شده 20،000 دلار است. حاشیه سود ناخالص شما:
25000 $ – 20،000 $ = 5000 دلار
به ارزش دلار، سود ناخالص شما برای این سه ماه 5000 دلار است. برای تعیین اینکه به عنوان یک مقدار درصدd، مقدار ناخالص حاشیه خود را بر کل درآمد تقسیم کنید و در 100 ضرب کنید.
2.حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص فروشگاههای زنجیره ای معیاری است که میزان سود کسب و کار شما از درآمد را اندازه گیری میکند. این به شما میگوید که چه مقدار از کل درآمد فروش شما سود است و به عنوان درصدی از درآمد تعریف میشود که پس از پرداخت تمام هزینهها به سود تبدیل میشود.
هرچه حاشیه سود خالص شما بیشتر باشد، برای کسب و کار شما بهتر است. همچنین با درصد نشان داده میشود، سود خالص سود شما را منهای هزینه کالاهای فروخته شده، هزینههای عملیاتی، سود، مالیات و سایر هزینهها در نظر میگیرد. حاشیه سود خالص با در نظر گرفتن کل فروش فروشگاه شما در طی یک دوره زمانی، کسر کل هزینهها و سپس تقسیم آن مقدار بر کل درآمد محاسبه میشود.
تفاوت حاشیه سود ناخالص با سود خالص چیست؟
تفاوت بین حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص در این است که آیا شما میخواهید محاسبه شما تمام هزینههای کسب و کار (حاشیه سود خالص) را در نظر بگیرد یا فقط هزینه کالاهای فروخته شده (حاشیه سود ناخالص) باشد.
به زبان ساده، خالص حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای شما در نظر میگیرد که به ازای هر دلار درآمد کسب شده، پس از کسر مالیات چه مقدار سود حفظ میکنید. حاشیه سود ناخالص شما میزان سود شما را پس از کسر هزینه کالاهای فروخته شده در نظر میگیرد. هیچ یک از این معیارها مهمتر از دیگری نیستند. هر دو باید اندازه گیری شوند زیرا جنبههای مختلف سودآوری کسب و کار شما را در نظر میگیرند.
چگونه میتوان حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای را بهبود بخشید؟
از منابع درآمد مانند قراردادهای جدید گرفته تا هزینههایی از قبیل خدمات عمومی، مهم است که همه موارد را ردیابی کنید و چیزی را از قلم نیندازید. با انجام این کار یک تصویر دقیق از سودآوری کسب و کار شما ارائه میشود. در زیر چند روش وجود دارد که میتوانید حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای خود را افزایش دهید.
قیمتهای خود را افزایش دهید:
تصمیم گیری در مورد افزایش قیمت ممکن است دشوار باشد، به ویژه هنگامی که با فروشگاههای زنجیرهای بزرگ رقابت میکنید. با این حال، اگر به خوبی اجرا شود، افزایش قیمتها میتواند نتیجه قابل توجهی را بهبود بخشد. در مورد قیمت گذاری رقیب، هزینهها و حاشیه سود و همچنین حساسیت قیمت مشتریان در مورد نکات مهم تحقیق کنید. به عنوان مثال، اگر فروشگاه سختافزاری کوچکی را اداره میکنید و دستورالعملهای شخصیسازی شده به مشتریان ارائه میدهید، میتوانید کمی بیشتر از فروشگاه غول پیکری که خدمات یکسانی به مشتری ارائه نمیدهد هزینه بپردازید.
اگر شما در حال تصمیم برای تاسیس فروشگاه زنجیره ای هستید بهتر است مقاله چالش های فروشگاه های زنجیره ای را نیز مطالعه نمایید.
کاهش هزینهها:
کاهش هزینهها میتواند گزینه مناسب دیگری برای افزایش درآمد و حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای باشد. اینها معمولاً شامل اجاره، آب و برق، قبض تلفن، حقوق و غیره است. فرصتهایی برای کاهش هزینهها پیدا کنید، مانند حذف اضافه کاری غیرضروری یا بسته بندی اضافی. داشتن POS فروشگاه زنجیرهای کارآمد که میزان نیروی انسانی و موجودی شما را در یک سیستم ردیابی کند، به شما کمک میکند تا در مورد نقاطی که میتوانید دوباره اصلاح کنید به شما اطلاع دهد. به عنوان مثال، اگر یک فروشگاه مواد غذایی اداره میکنید، ممکن است دریابید که مشتریان شما ترجیح میدهند کیسههای قابل استفاده مجدد خود را به همراه داشته باشند و به شما این امکان را میدهد که تهیه کیسهها را کاهش دهید.
حذف محصولات با عملکرد پایین:
اگر عملکرد مالی هر محصول را ردیابی میکنید، باید بدانید کدام محصولات کمترین حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای را دارند. آیا محصولی وجود دارد که با هزینه بالاتر تولید شود و مانند سایر محصولات فروش نداشته باشد؟ به عنوان مثال، اگر یک فروشگاه لباس اداره میکنید، ممکن است فکر کنید لباسهای فصلی مانند ژاکت را از قفسههای خود حذف کنید و آنها را به صورت آنلاین بفروشید، جایی که مشتریان از اقلیمهای سردتر همچنان میتوانند آنها را پیدا کنند.
محصولات جدیدی را معرفی کنید:
راه اندازی پیشنهادات جدید میتواند زندگی جدیدی فرمول حاشیه سود را به حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای شما تزریق کند. انجام این کار نه تنها به شما امکان میدهد تقاضای متغیر مشتری را برآورده کنید، بلکه به یک مشتری وفادار موجود نیز دامن میزند و آن را خوشحال میکند. به عنوان مثال، اگر یک مرکز باغبانی را اداره کنید، معرفی اقلام فصلی مانند تاج گل و گیاهان تعطیلات واقعاً میتواند باعث ایجاد هیجان و فروش در مشتریان جدید و قدیمی شود.
استفاده از تجهیزات فروشگاهی
یکی از راه هایی که باعث میشود مشتریان بیشتر از شما خرید کنند آسایش مشتریان می باشد. برای فراهم کردن این راحتی به شما پیشنهاد میکنیم از تجهیزات موزد نیاز مانند چرخ خرید فروشگاهی، اتیکت قیمت، صندوق فروشگاهی و … استفاده نمایید .
مراحل بعدی برای بهبود حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای
اگر میخواهید حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای خود را به طور دقیق محاسبه کنید، پیگیری هزینهها و عملکرد محصولات شما بسیار مهم است. اما این کار همیشه آسان نیست، به خصوص وقتی به طور دستی انجام میشود.
در اینجا مواردی است که میتوانید برای ردیابی دقیقتر فناوری استفاده از حاشیه سود فروشگاه زنجیرهای خود انجام دهید.
ردیابی دادهها را از طریق POS خودکار خودکار کنید:
اگرچه فرمولها مفید هستند، شما میتوانید با POS فروشگاه زنجیرهای که دارای قابلیتهای گزارشگری و تجزیه و تحلیل قوی است، در وقت و تلاش خود صرفه جویی کنید.
زمینههای بهبود را مشخص کنید:
فقط دانستن اعداد حاشیه سود خود کافی نیست. شما باید کاری را با داده انجام دهید. براساس اعداد و ارقام خود، هزینههای خود را ارزیابی کنید و روشهای قابل اجرا برای بهبود حاشیه سود خود را ارزیابی کنید. بسیاری از سیستمهای نرم افزاری وجود دارد که میتواند به شما در مراقبت از آنها کمک کند و همچنین پیش بینی دقیقی از حاشیه سود و سایر معیارهای اصلی شما ارائه میدهد.
اکثر سیستمهای POS فروشگاه زنجیرهای توانایی ادغام با نرم افزاری را دارند که قابلیتهای گزارش فروش و تجزیه و تحلیل را ارائه میدهد. این ویژگیها داشبوردهای آسان خواندن را در اختیار کاربران قرار میدهند که معیارهای اصلی عملکرد مانند حاشیه سود فروشگاه های زنجیره ای کلی، سود، درآمد و هزینهها را برجسته میکنند.
جدول نسبتهای مالی
یکی از راههای تجزیه و تحلیل حسابها، بررسی نسبتهای مالی یک شرکت است که ذیلا جدول آن ارائه می شود.
- دستورالعمل اصلاحی ماده ۱۲ قانون پایانه های فروشگاهی و سامانه مؤدیان
- جزییات طرح مالیات بر عایدی سرمایه اعلام شد
- نحوه اظهار نظر بازرس در خصوص گزارش فعالیت هیئت مدیره
- از مکاتبه مستقیم با اداره ثبت شرکتها خودداری کنید.
- دستورالعمل بانک مرکزی درخصوص تفکیک حسابهای شخصی و تجاری بانکی
- بخشنامه اصلاح میزان افزایش حقوق مستمریبگیران تأمین اجتماعی در سال ۱۴۰۱
- تحریف در ادبیات فساد
- نحوه تشخیص بدهی مالیات بر ارزش افزوده براساس قانون پایانههای فروشگاهی
- تاثیر مدیران بر اثربخشی حسابرسی داخلی
- افزایش آستانه روزانه نقل و انتقالات به ۵ میلیارد و ماهانه ۳۰ میلیارد ریال
- از اول مهر ماه امسال باید از شماره اقتصادی جدید استفاده شود
- سوالات آزمون مشاوران رسمی مالیاتی
- مقایسه درآمد سرانه ایران با برخی کشورها
- افزایش سرمایه شرکتهای بورسی با مالیات صفر خواهد شد.
- محاسبه حقوق کارکنان شاغل در پارک علم و فناوری به نرخ صفر
برای عضویت در خبرنامه سایت بروی تصویر بالا کلیک کنید
-31 شهریورمهلت ارسال ليست حقوق مرداد به سازمان امورمالیاتی
-31 شهریورمهلت ارسال ليست حقوق مرداد به سازمان تامین اجتماعی
– بموجب ماده 137 قانون تجارت : هيات مديره بايد لااقل هر شش ماه يك بار خلاصه صورت دارايي و قروض شركت را تنظيم كرده و به بازرس بدهد.
پی به ای چیست و نسبت P/E در بورس چگونه محاسبه میشود؟
P/E نسبت قیمت سهم (price) به درآمد سهم (Earning per share) است. محاسبه نسبت پی به ای یکی از روشهای رایج ارزشگذاری سهام در تحلیل بنیادی است که از طریق آن با تخمین سود خالص شرکتها، ارزندگی سهام بررسی میشود. این نسبت عموما برای شرکتهای تولیدی و سودده مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله میتوان با نسبت پی به ای و نحوه محاسبه آن آشنا شد.
EPS چیست؟
به سود خالص هر سهم EPS گفته میشود که مخفف عبارت Earning Per Share است. برای محاسبه EPS باید سود خالص یک شرکت را بر تعداد سهام آن تقسیم کرد.
تعداد سهام شرکت/ سود خالص شرکت =EPS
تعداد سهام شرکت در فرمول فوق از تقسیم سرمایه شرکت بر ارزش اسمی هر سهم (1000 ریال) محاسبه میشود.
شرکتها موظفاند صورتهای مالی خود را بهصورت دورهای در سامانه کدال منتشر کنند. میزان سود شرکتها در صورت سود و زیان آنها گزارش میشود. در ادامه نمونهای از صورت سود و زیان یک شرکت در سامانه کدال نمایش داده شده است.
دو نوع EPS برای ارزشگذاری سهام وجود دارد:
EPS گذشتهنگر (TTM)
EPS گذشتهنگر به سودی گفته میشود که شرکت در 4 فصل گذشته به دست آورده است. سود خالصی که در صورت مالی سود و زیان گزارش میشود، EPS گذشتهنگر است. باید توجه داشت در صورتهای مالی 3 ماهه، شرکتها میزان سود یک فصل خود را گزارش میدهند. برای محاسبه EPS گذشتهنگر باید سود این فصل را با میزان سود 3 فصل گذشته جمع کرد.
EPS آیندهنگر (Forward)
در محاسبه EPS آیندهنگر، تحلیلگر با توجه به سود به دست آمده و بررسی عوامل موثر در سود شرکت مانند تورم، نرخ ارز، افزایش حقوق و دستمزد، شرایط اقتصادی ایران و جهان و… سودی که شرکت در یک سال آینده به دست خواهد آورد را پیشبینی میکند.
نسبت P/E چیست؟
نسبت قیمت به سود خالص هر سهم یک شرکت را نسبت P/E میگویند. قیمت (price) ارزش روز آن سهم است که در سایت www.tsetmc.com وجود دارد. نسبت P/E یکی از مهمترین نسبتهای مالی است که تحلیلگران و سرمایهگذاران برای ارزشگذاری سهام از آن استفاده میکنند. بطور کلی، نسبت P/E یعنی سرمایهگذار حاضر است بابت هر ریال سود شرکت چه میزان پول پرداخت کند. همچنین این نسبت نشان میدهد که چند سال زمان لازم است تا سودی معادل پولی که سرمایهگذاری شده به دست آید.
برای مثال بانکها در ایران بهطور میانگین تا 20 درصد سود سالانه پرداخت میکنند. یعنی اگر شخصی 10 میلیون تومان در بانک سرمایهگذاری کند، در طول یک سال 2 میلیون تومان سود دریافت خواهد کرد. به عبارتی پس از 5 سال شخص به اندازه پولی که سرمایهگذاری کرده است (10 میلیون تومان) سود کسب خواهد کرد. در مثال ذکر شده نسبت P/E بانک 5 است.
محاسبه نسبت P/E
میتوان با توجه به انواع EPS ذکر شده برای شرکتها، سهام آنها را از دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) تحلیل و ارزشگذاری کرد. در ادامه هر یک از این روشها بررسی شده است.
P/E گذشتهنگر
نسبت P/E گذشتهنگر یا همان TTM که مخفف (Trailing Twelve Months) است با EPS گذشتهنگر محاسبه میشود. یعنی این نسبت با تقسیم قیمت روز سهم بر سود خالص هر سهم در 4 فصل گذشته محاسبه میشود.
سود خالص شرکت در 12 ماه گذشته/ قیمت روز سهم= P/E
پی به ای گذشتهنگر توسط هریک از شرکتها گزارش میشود. همچنین نسبت P/E گذشتهنگر بصورت لحظهای در سایت www.tsetmc.com نمایش داده میشود. این عدد بیانگر عملکرد شرکت در 4 فصل گذشته است و در قیمت روز سهم لحاظ شده است. در ادامه P/E گذشتهنگر در این سایت قابل مشاهده است.
در این مثال قیمت پایانی سهم (215،042 ریال) بر EPS سهم (29،591 ریال) تقسیم شده است. EPS گزارش شده در این سامانه همان EPS گذشتهنگر گزارش شده توسط شرکتها است.
P/E آیندهنگر
P/E آیندهنگر (Forward) که به آن پی به ای تحلیلی نیز گفته میشود، با توجه به سود پیشبینی شده شرکت برای 12 ماه آینده، محاسبه میشود. معمولا برخی شرکتها میزان فروش و سودسازی خود در یک سال آینده را بهصورت سالیانه در گزارش تفسیری یا گزارش هیئتمدیره خود تخمین و منتشر میکنند. اما باید توجه داشت که این پیشبینی در طول سال دستخوش تغییراتی از قبیل نرخهای جهانی، نرخ فروش، نرخ ارز و… خواهد شد که در سود پیشبینی شده توسط شرکت لحاظ نمیشود.
مقایسه P/E گذشتهنگر و آیندهنگر
برخی از سرمایهگذاران از P/E گذشتهنگر استفاده میکنند. زیرا این عدد با فرض اینکه شرکتها درآمد خود را بهطور دقیق گزارش کرده باشند عددی قابل اعتماد است. این افراد معمولا معتقدند برآورد درآمد تحلیلگران برای آینده یک شرکت ممکن است صحیح و مطمئن نباشد.
از طرفی افراد برای کسب سود در آینده نسبت به خرید سهام اقدام میکنند. بنابراین چیزی که برای سرمایهگذار اهمیت دارد میزان سودسازی شرکت در آینده است. قیمت کنونی سهام باتوجه به گذشته شرکت مشخص شده است یا به عبارتی EPS گذشتهنگر تاثیر خود را بر قیمت سهام گذاشته است. بنابراین سرمایهگذاران باید پول خود را براساس میزان سودسازی آینده شرکت سرمایهگذاری کنند و آنچه برای سرمایهگذار دارای ارزش است، EPS آیندهنگر شرکت است.
نسبت P/E گروه
سرمایهگذاران و تحلیلگران برای تعیین ارزش نسبی سهام از طریق نسبت P/E، شرکتهای یک صنعت را در مقایسه با یکدیگر ارزشگذاری میکنند. برای هر صنعت P/E گروه محاسبه میشود. این نسبت در سایت www.tsetmc.com در قسمت دیدهبان بازار گزارش میشود. P/E هر صنعت میانگینی از پیبهایهای شرکتهای حاضر در آن صنعت است. P/E میانگین محاسبه شده شرکتها نیز گذشتهنگر است. در این روش باید توجه داشت که P/E یک شرکت از یک گروه با P/E گروه دیگر سنجیده نشود.همچنین میتوان یک شرکت را در برابر سوابق تاریخی خود مورد تحلیل و مقایسه قرار داد. در ادامه به بررسی ارزشگذاری به این روش پرداخته شده است.
ارزشگذاری به روش P/E
برای ارزشگذاری به روش P/E، میتوان یک شرکت را در گروه خود سنجید و قیمت آن را پیشبینی کرد. برای مثال نسبت P/E در یک صنعت که شرکتها از نظر حاشیه سود، فروش، ارزش بازار و… مشابه هستند 6 محاسبه شده است. یعنی در این صنعت افراد به ازای هر واحد سود بهطور میانگین 6 واحد پول پرداخت میکنند. پس P/E پایینتر از این عدد میتواند به این معنی باشد که این شرکت با قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشود و میتوان انتظار داشت قیمت این سهم رشد داشته باشد. باید توجه داشت که میانگین P/E هر صنعت مانند پی به ای شرکتها نیز میتواند با گذر زمان تغییر کند. در این روش P/E بالاتر از پی به ای صنعت نیز میتواند نشانگر بالا بودن قیمت یک سهم باشد.پس میتوان انتظار داشت با گذر زمان قیمت سهم کاهش یابد.
- نکتهای که در این روش ارزشگذاری مقایسهای باید به آن توجه داشت این است که در یک صنعت شرکتهایی در یک گروه مقایسهای قرار بگیرند که از لحاظ سایز، تکنولوژی، کیفیت محصول و… تاحدودی مشابه باشند. زیرا ممکن است اگر شرکتی در یک صنعت دارای تکنولوژی بهروزتر یا برند معتبرتری نسبت به سایر شرکتهای موجود در آن صنعت باشد، بازار پی به ای بالاتری نسبت به پی به ای متوسط صنعت به آن شرکت اختصاص دهد.
نکات ارزشگذاری با نسبت P/E
گاهی برای شرکتهایی با P/E بالا گفته میشود که این شرکتها رشدی هستند. اکنون این سوال مطرح است که شرکت رشدی چه شرکتی است و چرا P/E بالایی دارد؟
در برخی تقسیمبندیها شرکتها به دو گروه رشدی و ارزشی تقسیم میشوند. شرکت ارزشی به شرکتی گفته میشود که به ثبات رسیده و بالغ شده است. این شرکتها امکان رشد بیشتری ندارند و شرایط باثباتی از لحاظ میزان تولید، فروش، حاشیه سود و… دارند. شرکت رشدی به شرکتی گفته میشود که در چرخه عمر خود هنوز به بلوغ نرسیده است و امکان رشد قابلتوجهی برای آن وجود دارد. رشد این شرکتها میتواند در میزان تولید، مبلغ فروش و یا دیگر عواملی باشد که در نهایت باعث رشد سودآوری آنها شود. شرکتهای صنعت دارو و IT عمدتا در گروه شرکتهای رشدی قرار دارند. شرکتهای رشدی ممکن است در ابتدا سود نداشته باشند یا سود آنها بسیار اندک باشد؛ با گذشت زمان و انتظار سوددسازی بالای این شرکتها در آینده، قیمت سهام آنها به مرور رشد خواهد کرد.
در محاسبات انجام شده با پایین بودن مخرج این کسر یعنی سود خالص به ازای هر سهم و رشد قیمت روز سهام آن (صورت مخرج)، نسبت P/E این شرکتها افزایش پیدا خواهد کرد. بهعبارتی میتوان گفت P/E بالا برای شرکتهای رشدی یعنی افراد پول بیشتری برای خرید این سهم پرداخت میکنند و انتظار سوددهی بیشتری از آینده این شرکت دارند.
نکتهی دیگری که باید در خصوص ارزشگذاری به روش P/E به آن توجه کرد این است که اگر P/E یک شرکت ارزشی در مدت طولانی پایین باشد و رشد نکند میتواند نشاندهنده کاهش سودآوری آن در سالهای آینده باشد. بنابراین افراد فعال در بازار سرمایه حاضر نیستند سهام این شرکت را با قیمت بالاتری خریداری کنند.
اهمیت ارزشگذاری به روش نسبت P/E فوروارد و TTM
همانطور که گفته شد آنچه برای سرمایهگذار ارزش دارد میزان سودسازی شرکتها در آینده، یعنی همان پی به ای فوروارد است. پس محاسبه دقیق P/E فوروارد اهمیت زیادی در تحلیل شرکتها دارد. از طرفی محاسبه این نسبت به عوامل زیادی مانند میزان نرخ تورم، عوامل موثر در صنعت آن شرکت و موارد بسیار دیگر بستگی دارد.
با توجه به اینکه محاسبه این نسبت برای تحلیل بنیادی تمام شرکتها به دانش و زمان زیادی نیاز دارد، افراد بسیاری از پی به ای TTM برای تحلیل شرکتها استفاده میکنند.
تیمی از متخصصین در انیگما P/E تحلیل بنیادی تمامی شرکتهای تولیدی را انجام دادهاند و با محاسبه سود سهم این شرکتها، پی ای فوروارد هر یک از آنها را محاسبه و در اختیار کاربران قرار دادهاند. در ادامه نمودار مقایسهای پی به ای فوروارد کلیه شرکتهای تولیدی و پی ای TTM آنها قابل مشاهده است.
همانطور که در این نمودار مشخص است در حال حاضر پی به ای TTM و پی به ای فوروارد به یکدیگر همگرا شدهاند. این موضوع نشاندهنده تعدیل انتظارات و رسیدن به تعادل در بازار است.
دیدگاه شما