حاشیه سود ( Profit Margin )
نسبتی است که به وسیله آن سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه میکنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم میکنند.
میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایهگذاران در رابطه با سود دهی شرکت مدنظر قرار میدهند؛ ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت ارائه نخواهد داد.
در مقابل نسبتهای حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار میدهد.
به بیان ساده، حاشیهها عوایدی هستند که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت بیان میشوند. این درصد، سهامداران و سرمایهگذاران را قادر میسازد، که سوددهی شرکتها را به مقایسه بگذارند.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
مشاورین ما آماده ارائه مشاوره رایگان به شما هستند
تهران – خیابان شهید بهشتی – خیابان شهید برادران کاووسی فر – نبش تقاطع میرزای زینالی- پلاک 1 – طبقه سوم
دانلود نرم افزار رایگان پارمیس همراه
محصولات و خدمات پارمیس
دسترسی سریع
شرکت پارمیس تاکنون توانسته طیف وسیعی از نرم افزارهای حسابداری، مالی و مدیریتی من جمله نرم افزار حقوق دستمزد، نرم افزار انبارداری، نرم افزار خزانه داری ، نرم افزار فروش و محاسبه حاشیه سود بازرگانی ، نرم افزار بازرگانی خارجی ، نرم افزار تولید و بهای تمام شده ، نرم افزار ارتباط با مشتری CRM ، فروشگاه اینترنتی، فروشگاه ساز ، سامانه پیام کوتاه ، نرم افزار تسهیلات ، نرم افزار باشگاه مشتریان ، اپلیکیشن سازمانی ، حسابداری ابری ، حسابداری اندرویدی ، حسابداری کارتخوان اندرویدی، حسابداری محاسبه حاشیه سود موبایل و تبلت، حسابداری تحت وب، نرم افزار صندوق فروشگاهی ویندوزی و اندرویدی ، نرم افزار صدور فاکتور آنلاین و آفلاین ، داشبورد مدیریتی را طراحی و تولید نماید. همچنین نرم افزار های حسابداری و یکپارچه مالی پارمیس دارای نسخه های ویژه اصناف مختلف خرده فروشی و عمده فروشی، تولیدی، بازرگانی، پخش و استارت آپ ها است که طیف وسیعی از کسب و کارها و نرم افزارهای اصناف مختلف از جمله نرم افزار حسابداری لوازم بهداشتی ساختمان ، پوشاک، سوپرمارکت، گل فروشی، کافی شاپ، رستوران، آرایشی و بهداشتی، خدمات مجالس و تالارهای پذیرایی، لوازم خانگی، فود تراک ، مبلمان، لوازم ورزشی، آرایشگاه و سالن زیبایی، کیف و محاسبه حاشیه سود کفش، لوازم الکتریکی و برقی، گوشت و پروتئین، قنادی و خشکبار، لوازم یدکی، شیرآلات، میوه و تره بار، زیورآلات و طلا و جواهر، حبوبات و غلات، تعمیرگاه ها و تعویض روغنی، کارواش، لوازم التحریر و لوازم اداری، فروشگاه های شعبه ای و زنجیره ای، هایپر مارکت، لوازم پزشکی، مشاغل سیار و… را تحت پوشش قرار می دهد.
استفاده از مطالب سایت شرکت فناوری اطلاعات پارمیس برای مقاصد غیر تجاری و با ذکر منبـع بلامانع است. کلیه حـقوق این سایت متعلق به نرم افزار حسابداری پارمیس می باشد.© 1401-1383
مقاله ها
دارو، مكمل هاي غذايي و محصولات بهداشتي، سه دسته اصلي داروهاي مورد فروش در داروخانه ها هستند و منطقي شدن درصد سود آنها، همواره يكي از مطالبات اصلي داروسازان بوده است.
با وجود اينكه براي تعيين سود هر سه دسته اين كالا ها، بخشنامه وجود دارد، اما به دليل ابهام در بعضي از اين بخشنامه ها و احتمالا سوء استفاده بعضي از شركت ها، يك عدم وحدت رويه زيان بار در اين رابطه مشاهده مي شود.
بديهي است كه اصلاح اين مشكل مي تواند سالانه ده ها ميليون تومان در سود داروخانه ها تاثير بگذارد.
يكي از مهم ترين دلايل ابهام در بخشنامه هاي تعيين درصد سود كالاها، عدم تعريف نحوه محاسبه درصد سود است. لذا ضرورت دارد تا با دو شيوه محاسبه سود كالا (اضافه بها و حاشيه سود) آشنا شويم:
.. تعيين Markup يا اضافه بها:
قيمت مصرف كننده منهاي قيمت خريد داروخانه، تقسيم بر قيمت خريد داروخانه.
در اين روش، اگر كالايي 80 تومان خريده شود و 100 تومان فروخته شود، سود 20 توماني، تقسيم بر 80 مي شود و سود داروخانه را 25 درصد محاسبه مي كنند. اين عدد، اضافه بها يا مارك آپ نام دارد كه براي كاربردهاي خاصي محاسبه مي شود و نشان دهنده سود واقعي نيست.
.. تعيين Benefit margin يا حاشيه سود:
قيمت مصرف كننده منهاي قيمت خريد داروخانه، تقسيم بر قيمت مصرف كننده.
اگر در مثال بالا، سود 20 توماني، تقسيم بر 100 (قيمت مصرف كننده) شود، عدد 20 درصد تحت عنوان حاشيه سود يا مارجين به دست مي آيد كه اين سود واقعي داروخانه است.
1. شيوه محاسبه سود داروها:
.. بر اساس دستور العمل جديد قيمت گذاري دارو (آبان 95)، حاشيه سود دارو براي داروهاي ايراني و خارجي بدون مشابه داخلي:
تا سقف 50 هزار تومان به ازاي هر بسته _يا 30 هزار تومان براي هر عدد_ 20 درصد قيمت مصرف كننده مي باشد.
براي داروهاي گرانتر از 50 يا 30 هزار تومان، قيمت نهايي مصرف كننده، منهاي مبلغ سقف مي شود و 6 درصد آن، به ترتيب با عدد 10 يا 6 هزار تومان جمع مي شود.
.. محاسبه سود داروهاي خارجي داراي مشابه داخلي:
به شيوه بالاست، با اين تفاوت كه درصد سود تا سقف (50 هزار تومان)، 15 درصد و بالاتر از سقف، 5 درصد است.
در دستور العمل جديد قيمت گذاري دارو، هم به درستي به نحوه محاسبه سود با روش تعيين حاشيه سود اشاره شده است و هم در عمل اين شيوه رعايت مي شود. لذا حاشيه سود 20 درصدي براي اغلب داروها در فاكتورها رعايت مي شود (25 درصد به روش مارك آپ).
2. شيوه محاسبه سود مكمل هاي غذايي:
.. بر اساس بخشنامه بهمن 93 سازمان غذا و دارو، حاشيه سود مكمل هايي غذايي براي داروخانه ها 20 درصد تعيين شد.
اما در مثالي كه در اين بخشنامه آورده شده است، براي تعيين درصد سود مكمل، مبلغ سود به جاي تقسيم بر قيمت مصرف كننده، بر قيمت خريد داروخانه تقسيم شده است !
اين متاسفانه منشاء بسياري از سوء استفاده هايي است كه بعضي از شركت هاي مكمل انجام مي دهند و مثلا به جاي دادن حاشيه سود 20 درصدي (طبق بخشنامه)، سود 16 درصدي (مارك آپ) به داروخانه ها مي دهند.
3. شيوه محاسبه سود محصولات بهداشتي:
درصد سود 15 درصدي محصولات بهداشتي، بر اساس دستورالعمل شهريور 85 نرخ گذاری کالاها و خدمات صنفی (از سوي سازمان حمايت از مصرف كنندگان و توليد كنندگان) است كه در آن، درصد سود 88 گروه كالايي و خدمات تعيين شده است. بدون آنكه به شيوه محاسبه درصد سود (به روش حاشيه سود يا اضافه بها) اشاره مستقيم شده باشد، هر چند كه از جمله: لزوم اعمال ضریب خرده فروشی نسبت به قیمت عمده فروشی در اين دستورالعمل، مي توان استنباط كرد كه روش مورد نظر احتمالا روش اضافه بها (مارك آپ) مي باشد.
در حال حاضر بسياري از داروخانه ها (و ساير فروشگاه ها)، براي محاسبه قيمت محصولات بهداشتي كه قيمت روي آنها درج نشده است، قيمت خريد را در عدد 1.15 ضرب مي كنند. بديهي است كه در اين صورت مارك آپ 15 درصد است، اما حاشيه (مارجين) سود كه سود واقعي داروخانه را نشان مي دهد، حدود 13 درصد مي شود.
اگر بخواهيم قيمت محصولات بهداشتي با حاشيه سود 15 درصد را محاسبه كنيم، قاعدتا بايد قيمت خريد را در عدد 1.17 ضرب كنيم.
بحث و نتيجه گيري:
محاسبه حاشيه (مارجين) سود براي كالاها، يك روش استاندارد و پذيرفته شده براي تعيين درصد سود است كه خوشبختانه دستور العمل جديد قيمت گذاري داروي وزارت بهداشت آن را پذيرفته است. اما ضرورت دارد تا با اصلاح بخشنامه تعيين سود مكمل هاي غذايي، همين رويه در مورد مكمل ها نيز رعايت شود.
بر خلاف شركت هاي دارويي و مكمل كه براي تعيين سود تابع سازمان غذا و دارو هستند، شركت هاي بهداشتي و آرايشي تابع شرايط وزارت بازرگاني هستند، هر چند كه در اين مورد هم وحدت رويه ندارند.
در حال حاضر حاشيه سود بسياري از اين شركت ها حدود 13 درصد است، در حالي كه ضريب مالياتي فرآورده هاي بهداشتي 16 و آرايشي 25 مي باشد كه مبناي تعيين درآمد مشمول ماليات داروخانه ها قرار مي گيرد.
لذا ضرورت دارد تا با تعامل انجمن هاي داروسازان، شركت هاي وارد كننده و صنايع بهداشتي و آرايشي ايران، شيوه محاسبه سود داروخانه ها اصلاح شود. با توجه به اينكه در حال حاضر، اين شركت ها براي حضور در هايپرماركت ها و فروشگاه هاي زنجيره اي، تخفيف ها و شرايط خريد بسيار خوبي براي آنها قائل مي شوند.
حاشیه فروش چیست؟ چگونه آن را محاسبه کنید و چرا شما به آن نیاز دارید؟
حاشیه فروش چیست؟ چگونه آن را محاسبه کنید و چرا شما به آن نیاز دارید؟
حاشیه فروش چیست؟ چگونه آن را محاسبه کنید و چرا شما به آن نیاز دارید؟
وقتی شرکتی را اداره می کنید، بدیهی و مهم است که بدانید تجارت شما چقدر سودآور است. بسیاری از رهبران به حاشیه سود نگاه می کنند، مبلغ درآمد حاصل از فروش که از هزینه ها بیشتر می شود، را اندازه گیری می کنند. اما اگر می خواهید درک کنید که چگونه یک محصول خاص به سود شرکت شما کمک می کند، باید به حاشیه فروش نگاه کنید.برای درک بیشتر در مورد چگونگی عملکرد حاشیه فروش، من با جو نایت، نویسنده HBR Tools: ارزیاب کسب و کار و مؤسس و مالک business-literacy.com گفتگو کردم، که می گوید: “این یک ابزار تجزیه و تحلیل مالی مشترک است که توسط مدیران خیلی خوب درک نمی شود. “
حاشیه فروش چیست؟
نایت هشدار می دهد که این اصطلاحی است که از بسیاری جهات قابل تفسیر و استفاده است، اما تعریف استاندارد این است: هنگامی که شما محصولی را تهیه می کنید و یا خدمات ارائه می دهید و هزینه متغیر تحویل آن محصول را کسر می کنید، درآمد باقیمانده حاشیه فروش است. نایت توضیح می دهد که این یک روش متفاوت برای مشاهده سود است. در مورد چگونگی عملکرد صورت های درآمد شرکت فکر کنید: شما برای بدست آوردن حاشیه فروش ناخالص، تفریق هزینه های عملیاتی را برای بدست آوردن سود عملیاتی، با درآمد، تفریق هزینه های فروخته شده (COGS) شروع می کنید و سپس مالیات، بهره و هر چیز دیگری را به دست می آورید تا سود خالص کسب کنید. اما، نایت توضیح می دهد، اگر محاسبه حاشیه فروش یک کالا را متفاوت انجام دهید، با در نظر گرفتن هزینه های متغیر (بیشتر در مورد چگونگی انجام این کار در زیر آمده است)، حاشیه فروش را بدست می آورید. نایت می گوید: “ حاشیه فروش درآمد کل، درآمد پس از هزینه های متغیر برای تأمین هزینه های ثابت و تأمین سود برای شرکت را به شما نشان می محاسبه حاشیه سود دهد.” ممکن است این مورد را به عنوان بخشی از فروش که به جبران هزینه های ثابت کمک می کند، فکر کنید.
چگونه حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟
این یک محاسبه ساده است:
حاشیه فروش = درآمد – هزینه های متغیر
به عنوان مثال، اگر قیمت محصول شما 20 دلار و هزینه متغیر واحد 4 دلار است، حاشیه فروش واحد 16 دلار است. اولین قدم در انجام محاسبه، گرفتن صورت سود سنتی و لیست بندی کلیه هزینه ها به صورت ثابت یا متغیر است. این به همان اندازه که به نظر می رسد ساده نیست، زیرا همیشه هزینه ها در هر دسته که قرار می گیرند روشن نیستند. به عنوان یک یادآوری، هزینه های ثابت هزینه های تجاری است که مهم نیست، صرف نظر از تعداد محصولات یا خدماتی که شما تولید می کنید؛ به عنوان مثال، اجاره و حقوق اداری. هزینه های متغیر آن هزینه هایی است که با مقدار کالایی که شما تولید می کنید، مانند مواد مستقیم یا کمیسیون فروش متفاوت است. برخی تصور می کنند هزینه های متغیر همان COGS است، اما اینگونه نیستند. (وقتی COGS را از درآمد کم می کنید سود ناخالص دریافت می کنید، که البته برای حاشیه فروش مهم نیست.) در حقیقت، COGS شامل هزینه های متغیر و ثابت است. نایت به مشتری خود اشاره می کند که تجهیزات اتوماسیون را برای ساخت دستگاه های کیسه هوا تولید می کند. برای این مشتری هزینه های کارخانه، هزینه های آب و برق، تجهیزات موجود در تولید و نیروی کار در COGS گنجانده شده است و همه هزینه های ثابت هستند و متغیر نیستند. وی می گوید: “بعضی از بخش های هزینه های عملیاتی، که تصور می کنیم ثابت هستند، در واقع متغیر هستند.” “هزینه های اجرای IT، امور مالی و گروه های حاشیه فروش در حسابداری همه ثابت هستند، اما به عنوان مثال، نیروی فروش ممکن است توسط کمیسیون ها جبران شود، که بعداً متغیر در نظر گرفته می شوند.” نایت می گوید، این محاسبه درست کار عظیمی انجام می دهد، و بسیار مهم است که شما در تقسیم هزینه های ثابت و متغیر با گذشت زمان هماهنگ باشید، نایت می گوید، اما اطلاعاتی که شما با مشاهده سودآوری در سطح محصول به دست می آورید، اغلب ارزش این تلاش را دارد.
چگونه شرکت ها از آن استفاده می کنند؟
تجزیه و تحلیل حاشیه فروش، به مدیران کمک می کند تا چندین نوع تصمیم را بگیرند، از اضافه کردن یا تفریق یک خط محصول تا چگونگی قیمت گذاری یک محصول یا خدمات گرفته تا نحوه ساخت کمیسیون های فروش. متداول ترین کاربرد این است که محصولات را با یکدیگر مقایسه کرده و تعیین کنیم که کدام یک از آنها را حفظ کرده و از شر کدامیک خلاص شویم. اگر حاشیه فروش یک محصول منفی باشد، شرکت با هر واحدی که تولید می کند پول خود را از دست می دهد و باید محصول را رها کند یا قیمت ها را افزایش دهد. اگر محصول دارای حاشیه فروش مثبت است، احتمالاً ارزش نگه داشتن آن را دارد. طبق گفته نایت، این فرآیند حتی اگر سود محاسبه شده محصول منفی باشد صادق است، زیرا اگر محصول دارای حاشیه فروش مثبت باشد، به هزینه های ثابت و سود کمک می کند. او می گوید: “بعضی از شرکت ها زمان زیادی را صرف می کنند که حاشیه فروش را مشخص کنند.” این امر مستلزم آن است که یک حسابدار مدیریتی وقت خود را به دقت در پرداخت هزینه های ثابت و متغیر اختصاص دهد. برای بنگاه هایی مانند GE، تمرکز زیادی بر روی جستجوی محصولات “از طریق لنز حاشیه فروش ” وجود دارد. این برای این شرکت مهم است زیرا GE “یک شرکت با نظم و انضباط است که در صنایع بسیار رقابتی فعالیت می کند و می خواهد محصولات غیر تولیدی را قطع کند.” بنابراین آنهایی را که حاشیه فروش بالایی ندارند، هرس می کند. این احتمال وجود دارد که یک رهبر بخش در GE مدیریت سبد محصولات 70 محاسبه حاشیه سود به علاوه را کنترل کند و مجبور است دائماً تخصیص منابع را دوباره محاسبه کند. نایت می گوید:”من به عنوان رئیس تقسیم، اگر محصولاتی را کاهش دهم، می خواهم محصولاتی را کاهش دهم که کمترین حاشیه فروش را داشته باشند تا بتوانم منابع خود را روی رشد مشاغل و افزایش سود متمرکز کنم.” البته GE دارای منابع زیادی برای اختصاص دادن به این تحلیل است. نایت می گوید: اما فقط GE های جهان نیستند که این رقم را در نظر میگیرند، می گوید:”هر شرکتی باید به دنبال حاشیه فروش باشد. این یک دیدگاه مهم در مورد سود است، زیرا شما مجبور می شوید ساختار هزینه کسب و کار خود را بفهمید. ” نقطه سربه سر سطحی از فعالیت است که در آن سطح، درآمدهای موسسه برابر با هزینه های ان می شود.
مردم چه خطاهایی را انجام می دهند؟
نایت می گوید:”راه های بسیاری وجود دارد که بتوانید اشتباه کنید”، همه اینها ناشی از این واقعیت است که “هزینه ها به طور مرتب در سطل های ثابت و متغیر قرار نمی گیرند.” او هشدار می دهد که هزینه هایی وجود دارد که “شبه” متغیر هستند. “برای مثال، ممکن است شما یک ماشین اضافی را به فرآیند تولید اضافه کنید تا به طور موقت تولید را افزایش دهد. این امر بین دو دسته قرار می گیرد، زیرا به دلیل تولید بالاتر (و بنابراین متغیر) می تواند یک هزینه اضافی در نظر گرفته شود، یا می توان آن را به عنوان یک هزینه ثابت در نظر گرفت زیرا این یک بار خرید است که با مقدار محصولی که تولید می کنید نوسان ندارد. بعضی اوقات می توان به حقوق خاصی نیز از این طریق نگاه کرد. نایت می گوید: “تحلیلگر مالی تمایز قائل می شود که نیاز به فراخوان قضاوت در مورد طبقه بندی این حقوق ها دارد.” هزینه های تحقیق و توسعه نیز مورد بررسی قرار می گیرد. وی گفت: “بعضی اوقات آنها هزینه های ثابت محسوب می شوند، در حالی که دیگران به عنوان هزینه های مستقیم در ارتباط با محصول نگاه می کنند. حاشیه فروش شما به دلیل طبقه بندی این هزینه ها می تواند به طرز چشمگیری متفاوت باشد. ” اشتباه دیگری که برخی از مدیران مرتکب می شوند این است که فرض کنید شما باید محصولات کمترین میزان حاشیه را کاهش دهید. اما شما نباید به طور انحصاری از حاشیه فروش یا هرگونه سود استفاده کنید. شما باید تخصیص هزینه ثابت را نیز در نظر بگیرید. منبع های سود نقدی یک شرکت را بگیرید، اصطلاحی که توسط گروه مشاوره بوستون ابداع شده است تا محصولاتی را که درآمد یا سود پایدار دارند، توصیف کنند. به طور کلی این محصولات نیاز به پشتیبانی بسیار کمی دارند. لازم نیست در فروش سرمایه گذاری کنید و یا هیچ گونه پشتیبانی از تحقیق و توسعه را انجام دهید. با این حال، منبع های سود نقدی عموماً حاشیه فروش کمی هستند زیرا در حالی که هزینه های ثابت شرکت را جلب نمی کنند، می توانند هزینه های متغیر بالایی داشته باشند. با این حال، شما لزوماً نمی خواهید آنها را در نتیجه کاهش دهید؛ نایت توضیح می دهد: “شما باید هزینه پشتیبانی از یک محصول را در نظر بگیرید” و “چه مقدار از هزینه های ثابت شرکت با محصول مرتبط است.” “وقتی می فهمید که این محصولات کم حاشیه خط تولید را پر می کنند یا مانعی برای ورود یک رقیب هستند، احتمالاً باید توجه داشته باشید که محصول را باید کنار خود نگه دارید.”
نگاهی به حاشیه فروش کل اطلاعات زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. قبل از تصمیم گیری در مورد مشاغل مهم، باید سایر اقدامات سود را نیز بررسی کنید.
چگونه حاشیه سود را محاسبه می کنید؟
حاشیه سود نسبت سود باقی مانده از فروش پس از پرداخت تمام هزینه ها است. شما می توانید نسبت حاشیه سود را با کم کردن کل هزینه ها از کل درآمد محاسبه کنید و سپس این عدد را بر کل هزینه ها تقسیم کنید. فرمول این است: (کل درآمد - کل هزینه) / مجموع درآمد.
در اینجا، حاشیه سود 20٪ چیست؟ برای تعیین حاشیه سود ناخالص، یک کسب و کار به قیمت خرده فروشی محصول خود نگاه می کند و هزینه مواد و نیروی کار مورد استفاده برای تولید آن را کم می کند. برای مثال، اگر محصولی را به قیمت 25 دلار بفروشید و ساخت آن 20 دلار هزینه داشته باشد، حاشیه سود ناخالص 20 درصد است. (5 دلار تقسیم بر 25 دلار).
چگونه حاشیه سود یک محصول را محاسبه می کنید؟ تفاوت بین قیمت فروش و بهای تمام شده محصول، حاشیه سود ناخالص محصول را نشان می دهد. برای به دست آوردن حاشیه محصول، حاشیه سود ناخالص بر قیمت فروش تقسیم می شود. حاشیه محصول = (قیمت فروش u2013 هزینه محصول) / قیمت فروش. حاشیه های محصول معمولاً بر حسب درصد بیان می شود.
مربوطپست ها
3 نوع مالیات چیست؟
چگونه نقطه وسط بین دو مکان را پیدا می کنید؟
چگونه پیش بینی های کارکنان را انجام می دهید؟
چگونه سرعت اولیه را فقط با زمان پیدا می کنید؟
علاوه بر این آیا 12% حاشیه سود خوبی است؟ گزارش NYU در مورد حاشیه های ایالات متحده نشان داد که میانگین حاشیه سود خالص 7.71٪ در صنایع مختلف است. اما این بدان معنا نیست که حاشیه سود ایده آل شما با این عدد مطابقت دارد. به عنوان یک قاعده کلی، 5٪ یک حاشیه کم است، 10٪ حاشیه سالم است و 20 درصد حاشیه بالا است.
چگونه حاشیه و نشانه گذاری را محاسبه کنم؟ نشانه گذاری درصدی از سود است که هزینه شماست. برای محاسبه نشانه گذاری هزینه محصول خود را از قیمت فروش خود کم کنید. سپس آن سود خالص را بر هزینه تقسیم کنید. برای محاسبه حاشیه، هزینه محصول خود را بر قیمت خرده فروشی تقسیم کنید.
چگونه قیمت و حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟
قیمت خرده فروشی یا فروش را محاسبه کنید تقسیم هزینه بر 1 منهای محاسبه حاشیه سود درصد حاشیه سود. اگر یک محصول جدید 70 دلار قیمت دارد و میخواهید حاشیه سود 40 درصدی را حفظ کنید، 70 دلار را بر 1 منهای 40 درصد - 0.40 در اعشار تقسیم کنید. 70 دلار تقسیم بر 0.60 قیمتی معادل 116.67 دلار ایجاد می کند.
چگونه می توان حاشیه 30 درصد را محاسبه کرد؟ چگونه می توان حاشیه 30 درصد را محاسبه کرد؟
- با تقسیم 30 بر 30 که 100 است ، 0.3٪ را به حالت اعشاری تبدیل کنید.
- منهای 0.3 از 1 تا 0.7 بدست می آید.
- قیمت مناسب برای شما را بر 0.7 تقسیم کنید.
- عددی که دریافت می کنید این است که چقدر باید کالا را بفروشید تا 30 درصد سود دریافت کنید.
چگونه 30٪ نشانه گذاری را محاسبه می کنید؟ شما 30 درصد هزینه را محاسبه کرده اید. وقتی هزینه 5.00 دلار است، 0.30 × 5.00 دلار = 1.50 دلار اضافه می کنید تا قیمت فروش 5.00 دلار + 1.50 دلار = 6.50 دلار به دست آورید. این چیزی است که من آن را نشانه گذاری 30٪ می نامم. 0.70 × (قیمت فروش) = 5.00 دلار.
فرمول قیمت فروش چیست؟
مثال 3: محاسبه قیمت فروش یک محصول پوشاک
این شرکت قیمت فروش را به این صورت محاسبه می کند: قیمت فروش = (هزینه) + (حاشیه سود) = (25 دلار) + (.
همچنین چگونه حاشیه سود 25% را محاسبه می کنید؟ برای یافتن حاشیه، تقسیم سود ناخالص بر درآمدبه برای اینکه حاشیه را درصدی قرار دهید ، نتیجه را در 100 ضرب کنید. حاشیه 25٪ است. این بدان معناست که شما 25 درصد از کل درآمد خود را حفظ می کنید.
حاشیه سود 50 درصد چقدر است؟
اگر 1 دلار خرج کنید تا 2 دلار بگیرید، این 50 درصد حاشیه سود است. اگر بتوانید یک محصول را با 100 دلار ایجاد کنید و آن را با 150 دلار بفروشید ، این سود 50 دلار و حاشیه سود 33 درصد است.
چگونه 35 مارجین را محاسبه می کنید؟ درصد حاشیه سود مورد نظر را بر 100 تقسیم کنید تا به اعشار تبدیل شود. به عنوان مثال، اگر می خواهید 35 درصد حاشیه سود در فروش غلات خود داشته باشید، 35 را بر 100 تقسیم کنید تا به دست آورید. 0.35.
آیا نشانه گذاری 100% خیلی زیاد است؟
حاشیه ها هرگز نمی توانند بیش از 100 درصد باشند، اما نشانه گذاری ها بسته به قیمت و کل هزینه پیشنهاد می تواند 200 درصد، 500 درصد یا 10,000 درصد باشد. هرچه قیمت شما بالاتر باشد و هزینه شما کمتر باشد، نشانه گذاری شما بیشتر می شود.
چقدر باید محصولم را نشانه گذاری کنم؟
شارژ کردن 50 درصد برندسازی روی محصولات یا خدمات شما یک شرط مطمئن است، زیرا تضمین می کند که شما به اندازه کافی درآمد دارید تا هزینه های تولید را پوشش دهید و علاوه بر آن سود نیز به دست می آورید. حاشیه های بسیار کم و ممکن است به سختی علاوه بر هزینه های ساخت محصول درآمد کسب کنید.
چگونه یک نشانه گذاری 25 را محاسبه می کنید؟ برای محاسبه قیمت با استفاده از درصد نشانه گذاری، درصد را به صورت اعشاری به یک اضافه کنید و آن را در قیمت عمده فروشی محاسبه حاشیه سود محصول ضرب کنید. بنابراین اگر نشانه گذاری شما 25 درصد است، شما 1.25 برابر قیمت عمده ضرب می کنید.
چگونه درصد سود را محاسبه می کنید؟ فرمول محاسبه درصد سود: سود٪ = سود/هزینه 100 پوند.
چگونه قیمت فروش را از درصد سود محاسبه می کنید؟
هنگامی که قیمت فروش و قیمت تمام شده یک محصول داده می شود، سود را می توان با استفاده از فرمول، سود = قیمت فروش - قیمت تمام شده محاسبه کرد. پس از این، فرمول درصد سود استفاده شده به این صورت است: درصد سود = (سود/قیمت تمام شده) × 100.
نسبت حاشیه چیست؟ نسبت مارجین چیست؟ نسبت های حاشیه اندازه محاسبه حاشیه سود گیری توانایی یک شرکت برای تبدیل فروش خود به سود. ارقام مستقل تنها یک عکس فوری ارائه می دهند و به نوعی بدون معیار بی معنی هستند. نسبت های حاشیه در ارزش گذاری، تحلیل اعتباری و عملکرد شرکت کاربرد دارند.
آیا سود سود 25 خوب است؟
شاید از خود بپرسید "حاشیه سود خوب چیست؟" حاشیه خوب به میزان قابل توجهی از نظر صنعت متفاوت خواهد بود ، اما به عنوان یک قاعده کلی کلی ، 10 درصد سود خالص متوسط در نظر گرفته می شود ، حاشیه 20٪ زیاد در نظر گرفته می شود (یا "خوب") و حاشیه 5٪ کم است.
چگونه با قیمت 25 کار می کنید؟ تفاوت بین نشانه گذاری و حاشیه ناخالص
نشانه گذاری تفاوت بین قیمت فروش و هزینه محصول به عنوان درصدی از هزینه است. به عنوان مثال ، اگر محصولی به قیمت 125 دلار به فروش برسد و 100 دلار هزینه داشته باشد ، افزایش قیمت اضافی (125 دلار - 100 دلار) / 100 دلار) x است 100 = 25٪
25% نشانه گذاری در حاشیه چیست؟
به عنوان مثال، اگر یک محصول 100 دلار قیمت داشته باشد، قیمت فروش با 25% نشانه گذاری 125 دلار خواهد بود: حاشیه سود ناخالص = قیمت فروش - هزینه واحد = 125 دلار - 100 دلار = 25 دلار. درصد نشانه گذاری = حاشیه سود ناخالص / هزینه واحد = 25 دلار / 100 دلار = 25٪.
چگونه می توانم حاشیه سود 50 را دریافت کنم؟ هزینه کالا را بر 0.5 تقسیم کنید برای پیدا کردن قیمت فروش که به شما 50 درصد حاشیه می دهد. به عنوان مثال، اگر هزینه ای معادل 66 دلار دارید، 66 دلار را بر 0.5 تقسیم کنید تا متوجه شوید که برای داشتن حاشیه 132 درصدی به قیمت فروش 50 دلار نیاز دارید.
آیا سود 50 درصدی خوب است؟
شاید از خود بپرسید "حاشیه سود خوب چیست؟" حاشیه خوب به میزان قابل توجهی از نظر صنعت متفاوت خواهد بود ، اما به عنوان یک قاعده کلی کلی ، 10 درصد سود خالص متوسط در نظر گرفته می شود ، حاشیه 20٪ زیاد در نظر گرفته می شود (یا "خوب") و حاشیه 5٪ کم است.
آیا 80 درصد حاشیه سود خوبی است؟ با این حال، در دنیای مشاوره، حاشیه ها می تواند 80٪ یا بیشتر باشد - اغلب بیش از 100٪ تا 300٪." از سوی دیگر، حاشیه سود رستوران معمولاً بسیار کم است و برای یک تجارت سالم بین 3 تا 5 درصد متغیر است. در نتیجه، صنعت شما یکی دیگر از شاخص های حاشیه سود شما است.
چگونه می توان حاشیه 50 درصد را محاسبه کرد؟
برای یافتن قیمت فروش، هزینه کالا را بر 0.5 تقسیم کنید که به شما 50 درصد حاشیه می دهد. به عنوان مثال، اگر هزینه ای معادل 66 دلار دارید، 66 دلار را بر 0.5 تقسیم کنید تا متوجه شوید که برای داشتن حاشیه 132 درصدی به قیمت فروش 50 دلار نیاز دارید.
آیا حاشیه سود 35 خوب است؟
ممکن است از خود بپرسید "حاشیه سود خوب چیست؟" حاشیه خوب به طور قابل توجهی بسته به صنعت متفاوت است، اما به عنوان یک قانون کلی، الف حاشیه سود خالص 10٪ متوسط محسوب می شود، حاشیه 20 high زیاد (یا "خوب") و 5٪ حاشیه کم است.
حاشیه ایمنی چیست
حاشیه ایمنی چیست : مدیران هر واحد اقتصادی نیاز به گزارشات مالی دقیق به منظور امکان برنامه ریزی برای آتیه دارند. گزارشات هر چه کامل تر باشند، چراغ راهنمای بهتری برای شرکت ها محسوب می شوند. برای آن که مدیران بتوانند بهتر از گزارشات استفاده نمایند، حسابداران اقدام به تهیه نسبت های مالی می نمایند و یکی از نسبت های کاربردی مالی، نسبت حاشیه ایمنی می باشد.
چه زمانی حاشیه ایمنی محاسبه می گردد
به صورت کلی نسبت حاشیه ایمنی در دو زمان زیر می تواند محاسبه گردد :
- در طول دوره مالی
- برای دوره مالی آتی
قبل از آن که به ارائه توضیحات در خصوص این نسبت بپردازیم، لازم است یا نقطه سر به سر آشنا شویم
نقطه سربه سر چیست
در شرایطی که درآمدهای یک واحد اقتصادی با هزینه های آن یکسان باشد، در اصطلاح حسابداری به آن نقطه سر به سر اطلاق می گردد.
حسب توضیح فوق مشخص است که در نقطه سر به سر، واحد اقتصادی فاقد سود و یا زیان است.
برای آنکه بتوانیم نسبت حاضیه ایمنی را محاسبه نماییم، ابتدا بایستی دست به محاسبه نقطه سر به سر بزنیم.
هدف از ایجاد هر واحد اقتصادی، دسترسی به سود است، لذا این که محاسبه نماییم که در چه میزان تولید یا فروش، به این سود دسترسی پیدا می نماییم، نکته مهمی است.
به منظور گزینه فوق، پس از آن که محاسبه حاشیه سود نقطه سر به سر را محاسبه نمودیم، اقدام به محاسبه حاشیه ایمنی ای که ما را به سود می رساند، می نماییم.
روش های محاسبه نقطه سر به سر
توضیحات مربوط به نقطه سر به سر ارائه شد، لیکن برای محاسبه نقطه سر به سر، سه روش زیر وجود دارد :
- به صورت سطح تولید یا درصد بهره برداری
- به صورت سطح قیمت محصول
- به صورت سطح درآمد یا فروش
برای این که محاسبه نماییم که در چه سطحی فاقد سود یا زیان هستیم، یا به عبارتی دیگر نقطه سر به سر مجموعه ما کجاست، ممکن است براساس سطح تولید محصولات اقدام نماییم.
روش اول
در این روش محاسبه می شود که در چه سطحی از تولید ( به لحاظ تعدادی ) به نقطه سر به سر نائل می آییم.
روش دوم
در حالت دوم براساس قیمت محصولات، محاسبه انجام می شود، معمولاً این روش در مراکزی که سطح تولید به لحاظ تعدادی محدود و مشخص است، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش مشخص می شود که با چه نرخی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم.
روش سوم
حالت سوم که در این مبحث نیز کاربردی است و در بازار کار نیز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، حسابدار محاسبه می نماید که در چه سطحی از فروش و درآمد به لحاظ مبلغی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم. مثلاً حسابدار محاسبه می نماید که جمع هزینه های دوره مورد نظر معادل مبلغ 1000000 ريال شده است، فروش یا درآمد نیز در سطح مبلغی 1000000 ريال ما را به نقطه سر به سر خواهد رساند.
محاسبه حاشیه ایمنی در طول دوره مالی
در ادامه توضیحات در خصوص ” حاشیه ایمنی چیست ” معروض می دارد که ممکن است حسابدار در طول دوره مالی جاری اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماید. قابل ذکر است که حاشیه ایمنی مترادف Margin of safety ratio می باشد و به صورت مخفف با MS نمایش داده می شود.
نسبت حاشیه ایمنی در طول دوره مالی جاری بر اساس فرمول زیر محاسبه می گردد :
فروش واقعی / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش واقعی ) = MS
در خصوص فروش در نقطه سر به سر که توضیحات ارائه شد، فروش واقعی نیز حاصل جمع فروش های دوره جاری از زمان آغاز دوره تا روز محاسبه می باشد، پس از مشخص شدن این دو مورد، مبالغ را در فرمول فوق الذکر جای گذاری نموده و حاشیه ایمنی را محاسبه می نماییم.
محاسبه حاشیه ایمنی برای دوره مالی آتی
لازم است که قبل از شروع دوره مالی، در زمان بودجه بندی، بر اساس بودجه های در نظر گرفته شده و تجارب حاصل از دوره های قبل، اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماییم تا بتوانیم بهتر به اهداف آتی خود نائل آییم.
در این صورت به منظور محاسبه نسبت مذکور، از فرمول زیر استفاده می نماییم :
فروش مورد انتظار / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش مورد انتظار ) = MS
در این حالت با توجه به این که میزان و مبلغ فروش به صورت دقیق مشخص نیست، تیم مالی، اقدام به برآورد مبلغ فروش برای دوره آتی می نمایند و به این طریق فروش مورد انتظار را به دست می آوریم.
پس از محاسبه مبلغ فروش مورد انتظار بر اساس توضیحات فوق و مبلغ فروش در نقطه سر به سر بر اساس بودجه و تجارب قبلی، مبالغ مذکور را در فرمول فوق الذکر جای گذاری و مبلغ نسبت حاشیه ایمنی را برای دوره مالی آتی محاسبه می نماییم.
مبلغ حاشیه ایمنی چقدر باید باشد
حسب توضیحات فوق، مبلغ مربوط به حاشیه ایمنی، مبلغ سود واحد اقتصادی است و لذا هر چه میزان حاشیه ایمنی بالاتر باشد، سود آوری بیشتر محاسبه حاشیه سود و موفقیت بیشتری خواهیم داشت و لذا مدیران بایستی حاشیه ایمنی را بالا در نظر گرفته و برای دستیابی به آن تلاش نمایند.
امیدواریم که کلیپ تهیه شده برای شما کاربردی بوده باشد و قادر به پاسخ گویی به سوال ” حاشیه ایمنی چیست ” شده باشید و مراتب رضایت شما را به همراه داشته باشد.
دیدگاه شما