محاسبه‌ی ارزش بنیادین


خرید کتاب از صفر تا تحلیل بنیادی مؤلف رویا درخشانی

کتاب از صفر تا تحلیل بنیادی توسط رویا درخشانی نوشته شده است. این کتاب را انتشارات آراد کتاب به چاپ رسانده است.

کتاب از صفر تا تحلیل بنیادی بیشتر از آنکه یک کتاب باشد، استاد همراه است! هیچ اغراقی در این سخن نیست. اکثر کتاب ها یا «سیدی»های آموزشی که در زمینه ی تحلیل بنیادی در بازار کتاب ایران وجود دارند به نوعی همان مطالبی را که دانشجویان در کتاب های درسی خود خوانده اند.

مزیت رقابتی این کتاب در این نکته نهفته است که دقیقاً به مبتدی ها، با ذکر کوچکترین جزییات، یاد می دهد برای تحلیل محاسبه‌ی ارزش بنیادین بنیادی، از کجا شروع کنند، دنبال چه چیزهایی بگردند و کدام اقلام را چگونه بررسی کنند!

شاید این حرف به نظر عجیب برسد ولی کتاب از صفر تا تحلیل بنیادی، طوری نوشته شده است که حتی یک سرمایه گذار فاقد تحصیلات عالی در رشته ی مالی نیز می تواند با داشتن میزانی از اطلاعات مالی و با اجرای دستورات گام به گام و کاملاً روشن و شفاف نویسنده ی نوآور آن، رویا درخشانی، تحلیل بنیادی را در عمل بیاموزد و آن را در چشم انداز معاملات روزانه نیز
به کار گیرد.

این کتاب راهی جدید برای به کارگیری روش تحلیل بنیادی در مجموعه های اقتصادی کوچکتر نیز هست.

تحلیلگر بازار سرمایه ایران

امین کشاورزی

مشکل اکثر معامله گران بازار در همین مبحث است. چالش های درونی ای که ریشه عمده آن ها در گذشته و کودکی ما بوده و ما از وجود آن ها آگاه نیستیم.

اگر بتوانیم در ابتدا با این مسائل آشنا بشویم گام بزرگی بسوی موفقیت در معاملات برداشته ایم. در ادامه جایگزین کردن عادات درست و مفید به جای عادات تکراری قدیم، ما را به سمت موفقیت سوق می دهد.

در این دوره با تمام ویژگی ها و خصلت های رفتاری مربوط به معاملات آشنا می شویم و سعی در استفاده از آن ها در راستای موفقیت معاملاتی خواهیم داشت.

مدیریت سرمایه

دومین مبحث مهم ، مدیریت سرمایه است. مبحثی بسیار بسیار حیاتی که باید به موازات روانشناسی بازار قرار گرفته و به آن بها داد. همه میدانیم اصل اول بازار سرمایه بقا در بازار است. تضمین کننده این اصل رعایت اصول مدیریت سرمایه است.

چه بسا افراد معامله گری که تعداد معاملات سود ده شان بیشتر از زیان ده بوده ولی در اثر چند زیان معاملاتی با مبالغ بالا ، از بازار خارج شدند.

یادمان باشد در بازار همواره فرصت وجود دارد. پس اگر معامله ای منجر به زیان شد نباید خواب و خوراک از ما گرفته شود. چون فرصت های بعدی وجود دارند. به شرطی که ما در آن زمان در بازار باقی مانده باشیم.محاسبه‌ی ارزش بنیادین

تحلیل تکنیکال

در بازار سرمایه ایران، بیشترین وزن آموزش به مبحث نموداری تحلیل تکنیکال تعلق می گیرد که چندان جایز نیست. اما در شرایط معاملاتی دنیای واقع، ابتدا لازم است به طور کامل به دو مبحث حیاتی “روانشناسی معاملات” و “مدیریت سرمایه” آشنایی داشته باشیم و پس از آن با بهره برداری از ابزار تحلیل تکنیکال، استراتژی معاملاتی شخصی خود را تعریف کنیم.

مهمترین بخش رسیدن به هدف، ساخت استراتژی معاملاتی است و از این بابت لازم نیست با تمام ابزارهای تحلیل تکنیکال آشنا باشیم. در واقع گام مهمتر در ابتدای امر، ساخت ذهنیت معاملاتی صحیح است تا پس از آن بتوان با “ساده ترین ابزار” آن ذهنیت را پیاده سازی کرده و به استراتژی معاملاتی مناسب خود دست پیدا کنیم.

شخصاً مجددآً تاکید می کنم که لازم نیست با تمامی مباحث تکنیکال آشنا باشیم. زیبایی و دقت تحلیل، در سادگی آن نهفته است. فراموش نکنیم که استفاده از ابزارهای پیچیده تر تحلیلی لزوماً موجب سود بیشتر و مطمئن تر ما نمی شود.

با ساده ترین ابزار معاملاتی هم می توان کسب سود نمود، اگر ذهنیت و استراتژی معاملاتی مناسبی برای خود تعریف کرده باشیم.

فیلتر نویسی

مبحث کاربردی ای که قرار است با آن آشنا شویم، مبحث فیلترنویسی است. یادگیری این دوره باعث ذخیره زمان، کاهش استهلاک و جلوگیری از سردرگمی ما در دنیای نامحدود بازار می شود.

پیش از ورود به این مبحث، باید در ابتدا به استراتژی های معاملاتی خود دست یابیم. استراتژی هایی که از طریق یادگیری مباحث روانشناسی، مدیریت سرمایه و تحلیل تکنیکال به آن ها رسیده ایم. سپس بتوانیم آن استراتژی ها را به صورت فیلتر در آورده تا سهم هایی که در چهارچوب استراتژی معاملاتی ما قرار دارند را مشاهده کنیم.

تاکید میکنیم استفاده از انواع فیلترها بدون آشنایی با فلسفه و نگرش معاملاتی آن ها بی فایده خواهد بود.

در دوره فیلترنویسی قرار نیست که ما تبدیل به برنامه نویس کامپیوتر شویم. با ابزاری ساده سعی میکنیم ضمون معاملاتی خود را به شکل فیلتر پیاده کنیم.

تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی اساس پیش‌بینی بر مبنای رخدادهای واقعی و قابل تخمین مالی است. افراد با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و همچنین، بر اساس دانش و استراتژی مالی خود، به پیش‌بینی قیمت سهام می‌پردازند. استراتژی خرید و فروش بر اساس شرایط شرکت و صنعت خاص مورد بررسی، مطالعه می شود. پایه نظریه تحلیل بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت ها حتماً بر پایه علتی درونی مالی محاسبه‌ی ارزش بنیادین که قابل تحلیل است، صورت می پذیرد. این نوع محاسبات نسبت به تحلیل تکنیکال زمانبر تر است و معمولاً همراه با جمع‌آوری اطلاعات از منابع مختلف ممکن می‌گردد. اما دقت این روش تحلیلی بسیار بالا و با نگاه متفاوتی در قیاس با مفاهیم تحلیل تکنیکال صورت می پذیرد .

به بیانی آسانتر، تحلیل گران صورت های مالی سهام شرکت ها سعی می‌کنند تعیین کنند که آیا یک سهم در بازار به درستی ارزشگذاری شده‌است یا خیر. تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از منظر کلان تا خرد به منظور شناسایی اوراق بهاداری است که قیمت آن ها باتوجه به پتانسیل های شرکت پایینتر ارزش گذاری شده است.

در این دوره سعی می شود از دید کلان اقتصاد تا سطوح صنایع و اثرات عوامل مختلف بر شرکت از شرایط سهام دار عمده گرفته یا تغییر در فروش شرکت به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد و بعد از آن شرایط کلی شرکت ها به تحلیل و بررسی گردد .

قطعا یاد گیری این دوره می تواند بر دیدگاه و عملکرد در سرمایه گذاری موثر باشد و اتخاذ تصمیم برای سرمایه گذاری با دقت بیشتر و ریسک کمتری صورت پذیرد .

متخصصان حرفه ای بازار بر این باورند که استفاده همزمان تحلیل بنیادی و تکنیکال سهام می تواند بهترین خروجی در مدیریت پورتفوی اشخاص حقیقی و حقوقی را ایجاد کند.

چرا اغلب معامله‌ گران تحلیل تکنیکال را به فاندامنتال ترجیح می‌دهند؟

در سال ۱۹۸۹ جک شواگر (Jack Schwager) کتابی با عنوان جادوگران بازار (Market Wizards) منتشر کرد. این کتاب شامل چندین مصاحبه با معامله ‌گران موفق دنیا بود. تمامی این معامله ‌گران یک نقطه اشتراک داشتند: سال‌ها زمان برده تا بتوانند تبدیل به معامله گر موفق و سودآور شوند. همگی آن‌ها اظهار داشتند که در اوایل دوران کاری خود سرمایه زیادی از دست دادند. از نظر سبک‌های معاملاتی هر معامله‌ گر رویکرد مخصوص به خود را طراحی کرده بود. توجه برخی از این معامله ‌گران معطوف به تحلیل فاندامنتال (Fundamental) بوده اما اکثر آن‌ها تمرکز خود را بر روی تحلیل تکنیکال (Technical) گذاشته بودند.

کتاب شواگر مهر تاییدی است بر این موضوع که اغلب معامله گران و سرمایه گذاران تحلیل تکنیکال را به تحلیل فاندامنتال ترجیح می‌دهند. اگر بهترین معامله‌ گران دنیا از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند پس می‌توان نتیجه گرفت که این روش سودآورتر از تحلیل فاندامنتال است. اما تفاوت این دو نوع تحلیل چیست؟ و سوال مهم‌تر این که چرا بهترین معامله‌ گران دنیا ار تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند؟

تحلیل فاندامنتال در مقابل تکنیکال

از تحلیل فاندامنتال (بنیادی) بیشتر در بازار سهام (Stock Market) و مخصوصا هنگامی که معامله ‌گران در یک سهم خاص سرمایه‌گذاری می‌کنند، استفاده می‌شود. این تحلیل بر عواملی مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E)، سود هر سهم (EPS)، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (Debt to Equity Ratio) و بازده سود تقسیمی متمرکز است.

هدف اصلی تحلیل فاندامنتال محاسبه‌ی ارزش ذاتی (Intrinsic value) هر سهام است. یعنی در این تحلیل ما فراتر از قیمت را در نظر می‌گیریم و به دنبال تعیین ارزش واقعی هر سهم هستیم. به عنوان مثال سهامی که کمتر از ارزش واقعی خود معامله می‌شود برای سرمایه‌گذار جذابیت بیشتری برای خرید دارد.

البته از تحلیل بنیادی در دیگر دارایی‌ها نظیر کامودیتی‌ها (Commodities)، اوراق قرضه (Bond) و سرمایه گذاری‌های جایگزین (Alternative Investments) و با همان هدف (یعنی تعیین ارزش ذاتی دارایی پایه) استفاده می‌شود. زمانی که دارایی کمتر از ارزش ذاتی خود معامله می‌شود سرمایه‌گذاران تمایل به خرید آن دارند چرا که اعتقاد دارند آن دارایی کم‌تر از ارزش واقعی قیمت گذاری شده است.

در طرف دیگر، تحلیل تکنیکال از روشی کاملا متفاوت استفاده می‌کند. این تحلیل بیشتر رویکردی معاملاتی است که برای ارزیابی فرصت‌ها و جریان‌های سرمایه گذاری از تحلیل روندها (Trend) و آمار استفاده می‌کند. این روند‌های آماری از انواع مختلف فعالیت‌های معاملاتی به ویژه حجم محاسبه‌ی ارزش بنیادین معاملات (Volume) و حرکت قیمت گرفته شده‌اند.

ارزش ذاتی در تحلیل تکنیکال چندان مهم نیست. تحلیل تکنیکال بر الگوها و حرکات محاسبه‌ی ارزش بنیادین قیمتی که توسط ابزارهای نموداری تشخیص داده می‌شوند با هدف ارزیابی قدرت و یا ضعف دارایی مورد نظر تمرکز دارد.

اگرچه می‌توان محاسبه‌ی ارزش بنیادین از تحلیل تکنیکال برای بررسی هر گروه دارایی استفاده کرد اما این روش بیشترین کاربرد را در میان معامله‌گران ارز (Currency Traders) و کامودیتی‌ها دارد. چرا؟ تحقیقات تاریخی نشان می‌دهد ارزها و کامودیتی‌ها زمانی که معامله‌ گران از ابزارهای دنباله‌رو روند که بیشتر در تحلیل تکنیکال موجود است استفاده می‌کنند نتایج بهتری دارند.

چرا بیشتر معامله‌گران تحلیل تکنیکال را ترجیح می‌دهند؟

بر اساس نظر سنجی‌های انجام شده توسط بروکرها (Broker) و گروه‌های مختلف تحقیقاتی، تقریبا ۷۰ درصد معامله‌گران به جای تحلیل بنیادی از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. این درصد در بین معامله‌گران حرفه‌ای از این هم بیشتر است. کتاب شواگر نمونه‌ی بسیار خوبی است. در میان تمام معامله‌گرانی که وی با آن‌ها مصاحبه کرده کمتر از ۲۰ درصد از آن‌ها از تحلیل فاندامنتال استفاده می‌کردند.

دلیل اصلی که معامله‌ گران به تحلیل تکنیکال رو می‌آورند این است که گردآوری داده‌های بنیادی بسیار دشوار است. زمانی که داده‌های فاندامنتال برای عموم منتشر می‌شود منسوخ شده محسوب می‌شوند و به کار نمی‌آیند. به عبارت دیگر این اطلاعات از قبل در قیمت کامودیتی یا سهام تاثیر خود را گذاشته است.

مثال خوبی برای داده‌های فاندامنتال گزارش‌های مختلف اقتصادی دولتی است که به طور منظم منتشر می‌شوند. این گزارشات شامل اطلاعاتی نظیر نرخ بیکاری (Unemployment Rate)، نرخ تورم (Inflation Rate)، نرخ رشد اقتصادی و تعداد کالاها و خدمات فروخته شده (صادرات) به کشورهای دیگر می‌شود.

این گزارشات در تعیین سلامت اقتصادی هر کشور بسیار مفید هستند. مهم‌تر از همه این داده ها پتانسیل تغییر چشمگیر قیمت سهام و کامودیتی‌ها را دارند. بدون شک زمانی که این گزارشات برای عموم منتشر می‌شوند، توجه تمام معامله گران محاسبه‌ی ارزش بنیادین را به خود جلب می‌کنند.

اگرچه این داه‌های فاندامنتالی برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران حائز اهمیت هستند اما به ادعای بیشتر آن‌ها این محاسبه‌ی ارزش بنیادین گزارشات اقتصادی از نقطه نظر بهبود عملکرد معاملاتی چندان مفید نیستند. به دلیل اینکه این گزارشات اغلب بر اساس داده‌های دو تا سه هفته‌ای تهیه می‌شوند. در نتیجه انتشار این اطلاعات منجر به کشف قیمت جدیدی در آن بازار نمی‌شود.

علاوه بر گزارشات اقتصادی دولت، داده‌های فاندامنتال دیگری نیز منتشر می‌شود. این موارد شامل گزارش محصولات، دام، انرژی و گزارشات درآمد شرکت‌ها می‌‌شود. همه‌ی این اطلاعات در حوزه‌ی تحلیل بنیادی جای می‌گیرند.

معامله‌گران موفق: جیم راجرز

بدون شک جیم راجرز (Jim Rogers) یکی از موفق‌ترین معامله‌گران حوزه‌ی کامودیتی‌ها محاسبه‌ی ارزش بنیادین در تمامی ادوار محسوب می‌شود. وی در طول دهه‌ی ۱۹۷۰ و ۸۰ میلادی با فعالیت در حوزه‌ی کامودیتی‌ها ثروت هنگفتی کسب کرد. در کتاب شواگر با عنوان “جادوگران بازار” نیز از او یاد شده است.

خصوصیتی که راجرز را از اکثر معامله‌گران معرفی شده در کتاب شوآگر متمایز می‌سازد این است که او صرفا از داده‌های فاندامنتال در معاملات استفاده می‌کرد. او تمامی تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس تحلیل فاندامنتال اتخاذ می‌کرد و اعتقادی به تحلیل تکنیکال نداشت. او بر این باور بود که تحلیل تکنیکال در تعیین جهت قیمت دارایی‌ها کاربردی ندارد. راجرز نمونه‌ی بارزی از این مسئله است که برای معامله سهام، کامودیتی‌ها و رمز ارزها بیش از یک راه وجود دارد. اکثریت معامله‌گران از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. به طور حتم این روش در میان معامله‌گران طرفدار بیشتری دارد.

چرا اکثر معامله‌گران تحلیل تکنیکال را ترجیح می‌دهند؟ به این دلیل که فراهم کردن اندیکاتورهای تکنیکال واقعی در مقایسه با داده‌های فاندامنتال به مراتب راحت‌تر هستند.

علاوه بر این اکثر معامله‌ گران بر این باورند که داده‌های بنیادی به نوعی قبلا در قیمت داده‌های تکنیکال منعکس شده‌اند. برای مثال نمودار‌های قیمت به عنوان تحلیل تکنیکال محسوب می‌شوند. اکثریت معامله‌گران در این نکته که داده‌های بنیادی در نمودار‌های قیمت قابل رصد هستند با یکدیگر هم عقیده‌اند. در نتیجه از نظر آن‌ها تحلیل تکنیکال بر بنیادی ارجحیت دارد.

صبر و انضباط به عنوان مهم‌ترین عامل

تحلیل تکنیکال و بنیادی هر دو به نوبه‌ی خود به معامله‌گران برای موفقیت در بازار سهام، کامودیتی‌ها و رمز ارزها کمک شایانی کرده‌اند. با این وجود تا زمانی که معامله‌گران در مسیر کاری خود صبر و انضباط یپیشه نکنند این ابزارها کمک چندانی به آن‌ها نمی‌کند.

کلید اصلی موفقیت این است که به خود بیاموزید چگونه از قدرت صبر و انضباط استفاده کنید. در استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال و بنیادی اگر انضباط در معامله‌گری را فرا گرفته باشید عملکرد شما را به طرز قابل توجهی بهبود می‌یابد‌.

جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.