بررسی رابطه میزان سهام شناور آزاد با ایجاد حباب قیمتی
بازار سرمایه به عنوان یکی از مهمترین گزینه های سرمایه گذاری ،جایگاه مناسبی برای جذب سرمایه ها به شمار می رود و سرمایه گذاران با در نظر گرفتن درجه ریسک پذیری و بازدهی مورد انتظار، سهام مورد نظر خود را انتخاب می کنند . در نتیجه بازارهای سرمایه باید کارایی لازم را برای جذب سرمایه گذاران و تامین منابع مالی ودر نتیجه تخصیص بهینه منابع جهت بازدهی بیشتر آنها داشته باشند .
برای رسیدن بازار سرمایه به این کارایی لازم است که نوسانات در بازار به صورت منطقی و بر اساس عوامل بنیادی ایجاد شود هر چند که در کوتاه مدت بازار دارای نوساناتی است که البته ماهیت بازار هم همین را اقتضا می کند ،ولی در بلند مدت قیمت سهام باید بر اساس عوامل منطقی شرکتها و اطلاعات منتشره درباره آنها تعیین گردد . در بورس اوراق بهادار تهران در سال 83 شاهد سقوط شاخص کل بودیم . کارشناسان ،دست اندر کاران و مسئولین با در نظر گرفتن برخی ملاحظات هر کدام ریشه بحران در بورس اوراق بهادار را به نوعی خاص ذکر میکنند . عده ای مسائل هسته ای را دلیل افت شاخص می دانند و گروهی نیز سوء مدیریت در سازمان بورس اوراق بهادار و عدم ثبات در قوانین سیاسی_اقتصادی را علت اصلی بحران می دانند . بررسی این مسئله با دیدگاههای متفاوت مسلماًبه روشن تر شدن مسئله کمک خواهد کرد چرا که امکان مدل سازی و حل آن را با ابزارهای متفاوت فراهم می کند . به هر حال برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند حبابهای قیمتی عامل اصلی سقوط بورس در سال 1383 هستند . تحقیقات نشان داده است که معمولا " اجماعی بر سردلیل اصلی بحران صورت نمی گیرد و تنها در یک مورد اشتراک نظر وجود دارد و آن اینکه قبل از بروز بحرانهای مهم با بالا رفتن بیش از حد قیمتها روبرو هستیم . به عبارت دیگر هنگامی که عوامل بی ثبات وارد بازار می شود ،در ابتداموجب صعود قیمت ها و تشکیل حباب می شوند اما با توجه به شرایط جامعه دیر یا زود قیمت ها سقوط خواهند کرد . بطور کلی در اکثر اوقات حباب و بحران دو روی سکه هستند . بدین ترتیب با توجه به اهمیت بورس اوراق بهادار هر کشوری برای جلو گیری از بحرانهای مالی می باید در حد توان از حبابی شدن قیمت سهام جلو گیری نمود بنابراین تحقیق بر آنست تا به شناخت ماهیت حباب و بررسی میزان سهام شناور آزاد بعنوان یکی از دلایل احتمالی ایجاد حباب در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد .
سهام شناورآزاد
سهام شناورآزاد،درصدی ازسرمایه یک شرکت است که برای معامله دربازار سهام در دسترس سرمایه گذاران بوده وبدون هیچگونه محدودیتی قابل معامله باشد . میزان سهام شناورآزاد، باقیمانده کسر تعداد سهام غیر قابل معامله از کل سهام شرکت است در سال 2001 این تعریف اولین بار توسط Salomon Smith Barney Global Equity Index ارایه گردیده است . درتعاریف دیگر، سهامی که متعلق به سهام داران استراتژیک نباشد، سهام شناورآزاد محسوب می شود . درصد سهام شناور آزاد هر شرکت بر اساس اطلاعات موجود در ترکیب سهام داران در آخرین مجمع عمومی سالیانه محاسبه می گردد و در طول سال تغییرات ساختار مالکیت آن با اطلاعات جدید تعدیل می شود .
یکی از مشکلات بازارهای نوظهور از جمله بورس تهران وجود سهام شناور پایین می باشد . پایین بودن میزان سهام شناور آزاد امکان دستکاری قیمت توسط معامله گران بزرگ را افزایش می دهد و می تواند منجر به اتفاقات خطرناکی نظیر گمراهی بازار و تشکیل حباب قیمتی گردد که در نهایت منجر به کاهش اعتماد سرمایه گذاران به بازار سرمایه می شود . به همین علت در بسیاری از بازارهای دنیا شرکتهایی که کمتر از مقدار معینی سهام شناور آزاد داشته باشند، از فهرست شرکتهای بورس حذف می شوند . مصوبات شورای بورس نیز مساله سهام شناور آزاد را مدنظر قرار داده است به طوری که مطابق الزامات، سهامداران عمده شرکتهای بورسی موظفند حداکثر ظرف مدت 2 سال از تاریخ درج شرکت، حداقل 20 درصد سهام خود را به شکل گسترده عرضه کنند، به گونه ای که در پایان این دوره، شرکت حداقل 20 درصد سهام شناور آزاد داشته باشد . در حال حاضر متاسفانه در مورد برخی از شرکتها در بورس تهران میزان سهام قابل معامله در بازار محدود بوده و همین نکته، ریسک احتمال قیمت سازی و سوء استفاده از این مسأله را افزایش داده است . این پدیده در موردشرکتهای تازه وارد به بورس به شکل حادتری مطرح است زیرا به سبب عدم وجود اطلاعات تاریخی، زمینه گسترش شایعات بی اساس و رشد حباب گونه قیمت سهام به میزان بیشتری فراهم است . هدف از لزوم رعایت حداقل میزان سهام شناور آزاد کارایی کارکردهای بازار است . در واقع بورس کشورهایی که از میزان سهام شناوری بالای سهم شناور کمتری برخورداراست از عمق کمتری برخوردارند و بسیار شکننده می باشند . باید متذکرشد که سهام شناور تقریب خوبی ازعرضه واقعی سهام است . اگر سهام شناور شرکتی بالا باشد ،بازار سهم آن بطور بالقوه نقدتر و نوسانات قیمت آن پایینتر ودرنتیجه ریسک سرماگذاری کمتر خواهد بود که موجب افزایش تقاضا می گردد. بورس تهران نیز چندی است که به محاسبه و انتشار ضریب سهام شناور آزاد شرکتهای پذیرفته شده اش می پردازد . این ضریب نشانگر تسلط سهامداران استراتژیک براین بازار است . به عبارت دیگر سهامداران عمده که عموماً دولتی یا شبه دولتی هستند، بیش از 70 درصد بازار سهام ایران رادر اختیار دارند . دربسیاری از بورسهای دنیا شرکتهایی که کمتر از 25 درصد سهام آنها شناورآزاد باشد، از فهرست شرکتهای بورسی حذف می شوند . در صورت اعمال این معیار در بورس اوراق بهادار تهران می باید بیش از 50 درصد شرکتهای بورس از فهرست شرکتهای پذیرفته شده حذف گردند .
حباب قیمتی
یک حباب را به طور ساده می توان افزایش شدید و پیوسته در قیمت یک دارایی یا مجموعه ای از دارایی ها در حالتی تعریف کرد که افزایش اولیه در قیمت ناشی از انتظارات افزایشی قیمت و درنتیجه جذب خریداران جدید - اغلب سفته بازان علاقه مند به سود ناشی از معامله ی دارایی و نه استفاده از ظرفیت درآمدزایی آن هستند - بوده است . این افزایش قیمت اغلب با یک سری انتظارات معکوس و کاهش شدید قیمتها همراه بوده که اغلب منجر به ایجاد بحرانهای مالی شده است . به طور کلی، امکان وجود حباب قیمتی در یک بازار، زمانی فراهم می شود که تغیرات انتظاری قیمت در آینده عامل مهمی در تعیین قیمتهای جاری باشد . اطلاق نام حباب بر این پدیده مبین وابستگی آن به عوامل خارج از بازار است .
حباب عبارتی است که به کرات در رابطه با قیمت انواع دارایی ها و به ویژه قیمت سهام مورد استفاده قرار می گیرد . فرهنگ لغت وبستر حباب را اینگونه تعریف کرده " چیزی که فاقد ثبات، استواری و واقعیت باشد " فرهنگ لغت آکسفورد گفته است " حباب شکننده، بی اساس، تو خالی یا بی ارزش و یک نمایش فریبنده است و معمولا به رویدادهای تجاری و مالی بی اساس و فریبنده اطلاق می شود " تعاریف اقتصاددانان از حباب حالت قضاوت کمتری دارد اما در هر صورت سقوط را جزئی از آن می دانند . اساسا کلمه حباب تصویری از پدیده ای را در ذهن متبادر می کند که پس از رشد مستمر سرانجام سقوط می کند . چالزکینگ لبرگر استاد دانشگاه " تاریخچه بحرانهای مالی " حباب را این گونه تعریف کرده است : " حرکت صعودی قیمت دارایی تا حد بسیار زیاد که در نهایت به سقوط می انجامد. اساس و جوهر وجود حباب قیمت ها بر نوعی بازتاب و واکنش استوار است . واکنشی که نسبت به افزایش قیمتها و به صورت افزایش اشتیاق سرمایه گذاران،افزایش تقاضا ودر نتیجه افزایش دوباره قیمتها نمود پیدا می کند . اقتصاددانان سعی کرده اند با وارد کردن مفهوم " عوامل بنیادین " تعریف حباب را تکمیل نمایند . عوامل بنیادین، عوامل اقتصادی ای مانند جریان های نقدی و نرخ تنزیل هستند که قیمت دارایی ها را تعیین می کنند . پیترگاربر در کتاب مشهور خود، " اولین حباب بزرگ " حباب را این چنین تعریف کرده است: آن قسمت از حرکت قیمت سهام است که بر اساس عواملی که ما آنها را بنیادین می نامیم قابل توجیه نیست. در مورد حباب سهام در بخش مسکن ما حباب را کلید تغییری تعریف می کنیم که به وسیله ی انحراف و رشد قیمت مسکن از قیمت بنیادی آن تعریف می شود . در بخش مسکن قیمتهای بنیادی تخمینی هستند از معادله تعیین رشد قیمت به عنوان تابعی از قیمت فعلی وارزش فعلی جریانات نقدی آتی از قبیل اجاره های دریافتنی.
مطالعات زیادی در زمینه دستیابی به علل و سرچشمه های فروریختن ناگهانی و وحشتناک قیمتها صورت گرفته است اما هیچ علت روشنی برای آن ذکر نشده است . در طول اکتبر 1987 بازار آمریکا به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت اما چیزی که برای بسیاری ازکشورها مشترک بود افزایش بی سابقه بازار در طول نه ماهه اول سال و قبل از آن بوده است . بدین ترتیب علت واقعی افت اکتبر افزایش بیش از حد و متورم گونه قیمتها بوده است که حباب سفته بازی را در مدت مذکور تولیدکرده است .
فلود وگاربرمطالعه خود را برروی تورم حاد 4 در کشور آلمان درسال 1920 انجام داده اند واعتقاد دارند که عامل اساسی ایجاد حباب انظارات خودجوش می باشد . هنگامی که بخشی از قیمتهای کنونی به نرخ مورد انتظار تغییرقیمت وابسته باشد ، امکان دارد که بازار خودش یک حباب قیمتی را به راه بیاندازد که درآن قیمتها از عناصرخودجوش وا ختیاری درانتظارات سرچشمه می گیرند . چنین امکانی سالها اقتصاددانان را مغشوش وفریفته است .
بحران مالی در سالهای 2007 و 2008 مجموعه ای از یک فرایند چند عاملی است که از جمله دلایل اصلی آن افزایش نقدینگی و اشتباه خزانه داری آمریکا در در عرضه بیش از حد ذخایر مالی در بازارهای مالی دنیا و همچنین ازدیاد دارایی های رهنی درآمریکا همراه با ناکافی بودن نسبت دارایی ها بر بدهی ها و ریسک مدیریت بود . ازدیاد این بحرانها می تواند بوسیله ی تخصیص ذخایر جهانی که باعث افزایش نقدینگی می شود تشریح گردد .
این تخصیص نقدینگی باعث حرکت قیمت دارایی ها و ایجاد حباب قیمتی می شود ،ما این فرایند را یک حباب قیمتی دارایی های سرگردان می نامیم . فرایند این بحرانها شامل پنج مرحله میباشدکه بطور خلاصه عبارتند از
1_ افزایش قیمت مسکن و ایجاد حباب به علت وامهای رهنی و افزایش بانکهای تخصصی در بخش مسکن
2_ گسترش بحران به سایر دارایی ها و تاثیر آن بر همه ی بانکها نه فقط بانکهای تخصصی مسکن رهنی
3_ همراه شدن بحران نقدینگی با موج حجم بدهیها ب ه اکثر بانکهای تاثیر گذار
4_ فرو ریختن ساختار به هم پیوسته تولیدات سرمایه ای. اساساً پیوستگی تعهدات وبدهیها نقدینگی جهان را به سمت کالاهای مصرفی سوق داد که در این زمینه نیز حباب های قیمتی به خوبی بروز کردند
5_ افزایش حجم تغییرات وجوه به سمت ریسک امنیت اختیاری همراه با ناامنی و مرگ سیستم بانکداری سرمایه ای در آمریکا.
همیلتون و و ایتمن نیزکه مطالعه خود را برروی تورم حاد درکشورآلمان انجام داده اند درمورد شکل گیری حباب می گویند: این موضوع شناخته شده است که درمحیط هایی که انتظارات معامله گران نقش مهمی را درشکل شناوری بالای سهم دهی به رویدادهای اقتصادی دارند ممکن است که انتظار ات خودجوش شوند بنابراین انتظارات بر پایه متغیرهای نامربوط وبیگانه به مسیرهای قیمتی سفته بازانه خودجوش(حباب ) منجرمی شود که می تواند استدلال شود که کاملاً با رفتار عقلایی شرکت کنندکان بازار سازگار است.
کوروش معدلت دریک پژوهش اقتصادی به بررسی وجود حباب قیمتی در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1370 تا 1380 پرداخته و به این نتیجه رسیده است که طی سال های 74 تا 79 بورس اوراق بهادار با حباب قیمتی روبرو شده است .
نتیجه گیری و بحث
شاخص بورس اوراق بهادار تهران در چند سال گذشته شاهد افت و خیزهای زیادی بوده است. یکی از دلایلی که معمولاَ در محافل اقتصادی مطرح می شود بحث حبابی بودن قیمتها در روزهای اوج شاخص ها است . آیا افزایش قیمت سهام شرکتها به دلیل رشد عوامل بنیادین و بهبود چشم انداز آتی اقتصاد و در نتیجه سود آوری شرکتها بوده و یا اینکه ناشی از ایجاد حباب در قیمتها به دلایل مختلف بوده است . زمانی که قیمت یک دارایی از ارزش ذاتی آن که توسط عوامل بنیادین تعیین می گردد ،فاصله می گیردو بعد از مدتی رشد به یکباره سقوط می کند ،حباب اتفاق افتاده است .
شاید بتوان گفت حباب پیچیده ترین اختلالی است که گریبان گیر بازار های سرمایه می شود . هنگامی که سایه حباب شفافیت بازار را تحت تاثیر قرار می دهد،قیمتها با رشدی سرسام آور و بدون توجیه اقتصادی بالا می روند . در این حالت است که بازار بورس اوراق بهادار کارکرد خود را برای تخصیص بهینه منابع و تعیین قیمت از دست داده است. نتایج حاکی از این است که بین شناوری سهام شرکتها و بروز حباب قیمتی ارتباط وجود دارد و در شرکتهایی که سهام شناور بالاتری دارند احتمال بروز حباب قیمتی کمتر است
The Tehran Stock Exchange Index has seen a lot of downs in recent years. One of the reasons that is usually raised in the economic circles is the debate about the bubble of prices on the peak days of the indexes. Is the rise in stock prices of companies due to the growth of fundamental factors and the improvement of the future prospects of the economy and as a result of corporate profits or caused by the creation of a bubble in prices for various reasons. When the price of an asset is its intrinsic value, The foundation is set, it fades away, and after a while the growth collapses, the bubble has happened.
سهام شناور چیست؟سهام شناور بالا خوبه یا پایین و سهام شناور مناسب
در این مقاله به صورت کوتاه اما بسیار مفید در وب سایت تکنیک در مورد مورد اینکه سهام شناور چیست صحبت خواهیم کرد و سهام شناور مناسب را به شما گوشزد می کنیم.
سهام شناور چیست؟
سهام شناور به دسته از سهام یک شرکت اشاره می کند که امکان خرید و فروش آن سهام در بازار معاملات خرد وجود داشته باشد. آن دسته از سهام شرکتی که دست سهامدارانی است که تصمیمی برای فروش سهم ندارند و می خواهند آن را حفظ کنند در سهام شناور محسوب نمی شوند. یعنی سهام دارن درصدی جزو سهام شناور نیست
اگر بخواهیم سهامداران را برای یک شرکت تقسیم کنیم به دو دسته تقسیم خواهند شد.
۱) سهامداران راهبردی ۲) سهامداران خرد
سهامداران عمده : سهامداران راهبردی یا سهامداران عمده کسانی هستند که مدت ها در سهم خواهند ماند و سهامی بیشتر از۱% سهام شناوری بالای سهم یک شرکت را داشته باشند.
سهامداران خرد : سهامدارانی می باشند که درصد بسیار کمی از سهام کل را دارند و مدت زمان کوتاهی سرمایه گذاری خواهند کرد و بعد از زمان کمی آن را به فروش می گذارند. البته ممکن است سهام دارا مبلند مدتی هم بین این نوع سهام دار باشد
جمع کردن سهم سهامداران ( چه حقوقی باشند و چه حقیقی ) دسته ی دوم درصد سهام شناور را مشخص خواهد کرد.
نکته قابل توجه در مورد سهام شناور این است که کاملا ممکن است تغییر کند و همه لزوما سهام شنار یک شرکت ۴۹% نخواهد بود و ممکن است ماه بعد کمتر و یا حتی بیشتر شود.
این محتوا توسط سایت تکنیک ( teknek.ir ) تولید شده است
مبلغ سود سهام پاکشو ۱۴۰۱ و زمان پرداخت سود سهام پاکشو
نحوه مشاهده ی سهام شناور
شما نیازی به اندازه گیری سهام شناور ندارید چون سایت شركت مديريت فناوري بورس تهران شرکت مدیریت فناوری بورس ایران (tsetmc) سهام شناور را در قسمت تابلو نشان خواهد داد . فقط کافیست نماد مورد نظر را در آن سرچ کنید.همین طور در قسمت سهامداران به نگاه به شناور سهم می توانید متوجه اندازه ی سهام شناور شوید .
مزیت ها و معایب سهام شناور زیاد و کم
سهام شناور کم :
۱) شرکت ها دارای سهام شناور کم دارای نوسان های بزرگی نیز خواهند بود. ( احتمال پروژه کردن سهم )
۲) برای سهام این شرکت ها سرمایه گذاران تمایلی به خرید آنها ندارند. ( مشکل نقد شوندگی )
۳) کلک زدن به سرمایه گذار در این سهام ها به راحتی اتفاق می افتد ( احتمال پروژه کردن سهم )
۴) فرصت های افزایش ، رشد و توسعه از شرکت سلب می تواند بشود. ( مشارکت کمتر مردم در افزایش سرمایه )
۵) سهم کمی برای خرید وجود دارد و خرید و فروش سهم سخت خواهد بود. و ریسک خرید بسیار زیاد می شود.
۶) سرمایه گذار بخاطر ریسک بالای از دست دادن سهم برای خرید آن اقدام نمی کند.
۷) وقتی که سهامی عرضه اولیه بشود سرمایهگذار می گردد به دنبال سهامی با شناوری کم تا پس از پیچیدن خبر پیشرفت سهام شرکت ، بخاطر تعداد پایین سهام و عرضه کمتر آن سهام صف خرید میشود و ارزش آن زیاد خواهد شد.
سهام شناور زیاد :
۱) شرکت های دارای سهام شناور زیاد نوسان کمی را تجربه می کنند.
۲) سرمایه گذاران مایل به خرید شرکت ها با سهام شناور بالا هستند.
۳) سهام شناور بالا = نقدشوندگی سهم بالاست
۴) ارزش سهم بیشتر می شود چون سرمایه گذاران جذب این سهام خواهند شد.
۵) سهام زیادی برای خرید و فروش در شرکت با سهام شناور بالا وجود دارد یعنی ریسک کمتر بخاطر خرید و فروش آسان
۶)البته اگر سهام شناور خیلی بالا هم بود به این معنی نیست که سهم شرکت مستعد و آماده سرمایه گذاری است چون که شاید دلیل سهام شناور بالا این باشد که سهامداران بزرگ شرکت به رشد سهم اعتقادی ندارند یا به نظارت بر ارزش سهم پایبند نیستند.
نکات سهام شناور
- می توان از درصد سهام شناور فهمید چقدر از سهم دست مردم عادی جامعه است.
- سهام شناور بالا نشانه ی محبوب بودن در بین مردم است. و خواهان زیادی برای خرید و فروش دارد.
- می توان از آن نقد شوندگی و میزان نوسان سهم را فهمید.
- خرید بیشتر سهم باعث بالا رفتن نقدشوندگی شرکت خواهد شد.و شرکت بزرگ میشود و ارزش سهم زیاد میشود.
در شرکت هایی با سهام شناور بالا دیگر نوسان به صورت بزرگ اتفاق نمی افتد و محدود می شود.
سهام شناور در بازار بورس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
سهام شناور با بیشتر کردن نقدشوندگی یک شرکت فرصتی به آن شرکت می دهد برای پیشرفت در حوزه ی کاری خود و گسترش شرکت باعث آن خواهد شد که ارزش سهم شرکت بیشتر شود یعنی قیمت هر سهم افزایش پیدا می کند.
رتبه نقدینگی در بورس به چه منظور است ؟
نتیجه گیری :
حتما قبل از خرید سهم هر شرکتی به سهام شناور آن دقت کنید و آن را بررسی کنید. به نکات گفته شده در مقاله در خرید سهم شرکت توجه کنید. به یاد داشته باشید که مقدار سهام شناور یک شرکت ثابت نیست و ممکن از طی اتفاقاتی تغییراتی در آن شکل بگیرد. اگر درصد سهام شناور بالا بود یعنی سهم احتمالا نقد شونده تر است
امیدوارم از محتوای ارائه شده لذت برده باشید.
در آخر اگر قصد دارید در بازار بورس بیشترین سود رو ببرین و کمترین ضرر را داشته باشید مهم ترین لازمه اش این است که بدانید باید چه زمانی وارد شوید و سهمی را بخرید و باید بدانید چه موقعی خارج بشوید تا بیشترین سود را ببرید . پیشنهاد ما برای بیشتر کردن سودتان این است که از دوره آموزش ورود و خروج به موقع از بازار ما شرکت کنید.
Your access to this site has been limited by the site owner
If you think you have been blocked in error, contact the owner of this site for assistance.
If you are a WordPress user with administrative privileges on this site, please enter your email address in the box below and click "Send". You will then receive an email that helps you regain access.
Block Technical Data
Block Reason: | Access from your area has been temporarily limited for security reasons. |
---|---|
Time: | Mon, 12 Sep 2022 10:47:41 GMT |
About Wordfence
Wordfence is a security plugin installed on over 4 million WordPress sites. The owner of this site is using Wordfence to manage access to their site.
You can also read the documentation to learn about Wordfence's blocking tools, or visit wordfence.com to learn more about Wordfence.
Click here to learn more: Documentation
Generated by Wordfence at Mon, 12 Sep 2022 10:47:41 GMT.
Your computer's time: .
مانع جذب پول به بورس تهران
برخی از کارشناسان اعتقاد دارند بورس تهران به دلیل اندازه کوچک، توان جذب نقدینگی کمی دارد و در نتیجه ابزار کمککنندهای برای اقتصاد ایران به حساب نمیآید.
به گزارش گروه فضای مجازی ، در تلاطمات اقتصادی، بازار سهام میتواند مثل یک ضربهگیر باشد و با جذب نقدینگی و هدایت موثر آن به تولید از اثرات تورمی آن بکاهد. در حالی که ارزش کل این بازار معادل نیمی از نقدینگی و رقم قابلتوجهی است، اما کارشناسان معتقدند ظرفیت بورس برای جذب پولها محدود است. علت این امر کمتر از ۱۷ درصد بودن سهام شناور آزاد بورس (بخش قابلمعامله برای عموم) است. به همین دلیل بخش زیادی از پولها تمایلی برای حرکت به سمت سهام ندارند یا هنگام ورود به سرعت منجر به حبابی شدن قیمتها میشوند.
برخی از کارشناسان اعتقاد دارند بورس تهران به دلیل اندازه کوچک، توان جذب نقدینگی کمی دارد و در نتیجه ابزار کمککنندهای برای اقتصاد ایران به حساب نمیآید. این در حالی است که ارزش بورس تهران به اندازه نیمی از نقدینگی کشور است؛ بنابراین به نظر میرسد باید به دنبال ریشه ضعف بورس در جذب پولهای جدید پرداخت. یکی از دلایل اصلی ضعف بازار سهام شناوری پایین سهام شرکتهاست. به عبارت دیگر به دلیل متوسط شناوری ۱۶ درصدی در سهام شرکتها، اندازه حقیقی بورس تهران کمتر از یکششم ارزش بازار آن است. به همین دلیل در اغلب اوقات جریان نقدینگی ورودی به بورس ضعیف است. البته برخی اوقات جریان پول تازه قوت مییابد، اما به دلیل ظرفیت کم بازار سهام، باعث نگرانی فعالان از ایجاد حباب قیمتی در سهام شرکتها میشود. به نظر میرسد، دلیل اصلی ضعف بازار سهام در انجام ماموریت اقتصادی خود، متوسط سهام شناور اندک آن است. بررسی سهام شناور صنایع بورس تهران نکات جالب توجهی در بر دارد. برخی از صنایع که ارزش بازار چندان بالایی ندارند، در جذب پول موفق عمل کردهاند. بهعنوان مثال سهم صنعت خودروسازی از ارزش معاملات روزانه کل بورس تهران حدود ۳ برابر سهم این صنعت از ارزش کل بازار سهام است. از ریشههای اصلی چنین پیشامدی شناوری بالای سهام شرکتهای یک صنعت است.
نقدشوندگی چیست؟
یکی از معیارهای اصلی مورد توجه هر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری در یک بازار، میزان نقدشوندگی دارایی است. نقدشوندگی در ادبیات اقتصادی و مالی عبارت است از سرعت تبدیل یک دارایی به وجه نقد. بهعنوان مثال در بین انواع داراییها ارزهای رایج بیشترین نقدشوندگی را دارند، اما در جبهه مقابل داراییهایی مانند املاک، آثار هنری قیمتی و اشیای کمیاب عتیقه عموما از نقدشوندگی کمتری برخوردارند. اگر در هر حوزه سرمایهگذاری دقیقتر شویم شاهد تفاوتهایی در میزان نقدشوندگی بین اجزای مختلف آن بازار خواهیم بود. بهعنوان مثال در بازار املاک ایران شاهد دورههای رونق و رکود ۴ یا ۵ ساله هستیم. در دوران رونق، نقدشونگی این بازار افزایش مییابد و در دوران رکود شاهد کاهش این معیار مهم برای سرمایهگذاری هستیم. یا در همین بازار، املاک متراژ پایین از نقدشوندگی بیشتری نسبت به متراژ بالاهای گرانقیمت برخوردار هستند. چنین جریانی در بازار سهام نیز وجود دارد و سهام شرکتهای بورسی و پس از آن سهام شرکتهای بازارهای اول و دوم فرابورس در اغلب اوقات دارای نقدشوندگی بیشتری نسبت به سهام شرکتهای بازار پایه هستند. اما در بین صنایع و شرکتهای متفاوت بورسی هم اختلاف در میزان نقدشوندگی وجود دارد.
برای سنجش نقدشوندگی سهام یک شرکت بورسی معیارهای متفاوتی ذکر میشود. برخی از این معیارها عبارتند از میزان سهام شناور، ارزش بازار، ارزش معاملات، حجم معاملات، قیمت هر سهم شرکت و شفافیت یک شرکت در افشای اطلاعات. در ادامه برای تشخیص نقدشوندگی صنایع بورسی به بررسی میزان سهام شناور، ارزش سهام شناور و متوسط ارزش معاملات روزانه خواهیم پرداخت.
شناوری پایین بورس تهران
میزان شناوری بالای سهم شناوری کلی بازار سهام را میتوان از تقسیم مجموع ارزش سهام شناور شرکتها به کل ارزش بازار به دست آورد. متوسط شناوری بورس تهران حدود ۱۶ درصد است که نسبت به بورسهای جهانی رقم بسیار پایینی محسوب میشود. یکی از علل این اتفاق قوانین سازمان بورس برای پذیرش شرکتهاست. در حالی کف سهام شناور برای پذیرش در بورس تهران ۱۰ درصد است که پس از عرضه یک شرکت نظارتی جدی بر اعمال سهامداران عمده آن نمیشود و گاه شاهد شرکتهایی هستیم که کمتر از ۱/ ۰ درصد سهام آنها شناور است. این در حالی است که در برخی از بورسهای بزرگ دنیا اگر شناوری سهام یک شرکت به کمتر از ۲۵ درصد برسد آن شرکت به دلیل عدم علاقه سهامداران اصلی به معامله سهام توسط مردم و نگهداری بخش عمده سهام شرکت برای خود از بورس حذف میشود. نوسان قیمتی در سهام شرکتهایی که شناور پایین دارند بیشتر است. به عبارت دیگر در شرکتهایی که سهام شناور کمی دارند امکان بازی با قیمت سهام و افزایش یا کاهش غیرمنطقی ارزش بازار آن شرکت راحتتر است. البته برای دقت بیشتر در این نظردهی باید اندازه شرکت را هم در نظر گرفت و در نتیجه معیار درستتر برای این تحلیل، سهم شرکت یا صنعت از ارزش سهام شناور کل بازار است.
در حالی متوسط سهام شناور کمتر از ۱۷ درصد رقمی بسیار پایین به نظر میرسد که در این بین مجموع ارزش بازار صنایعی که شناوری بیش از متوسط بازار دارند تنها ۳۴ درصد از ارزش بازار کل است. به عبارتی دو سوم از ارزش بازار صنایع موجود در بورس تهران دارای متوسط شناوری کمتر از ۵/ ۱۵ درصد هستند. در همین راستا میتوان اشاره کرد که ۳۰ شرکت بزرگ بورس تهران در حالی ۵/ ۶۳ درصد از ارزش بازار کل را دارند که متوسط شناوری آنها کمتر از ۱/ ۱۵ درصد است. در ادامه با بررسی صنایع بورسی به این نتیجه میرسیم که اغلب صنایع بزرگتر مثل شیمیایی و پالایشی شناوری کمتری دارند. این در حالی است که بین صنایع بزرگ بازار سهام تنها گروه فلزات اساسی دارای شناوری بیش از متوسط بازار است. البته برای بررسی دقیقتر باید تمام نمادهای یک گروه را زیر ذرهبین قرار داد. بهعنوان مثال در صنعت پتروشیمی که متوسط شناوری ۱۱ درصدی دارد، یکی از دلایل اصلی این شناوری پایین را میتوان در سهام صنایع پتروشیمی خلیج فارس دید. «فارس» که با ارزش بازار بیش از ۵۵ هزار میلیارد تومان بزرگترین شرکت بورس تهران است با شناوری کمتر از ۶ درصد سهم سنگینی در میانگین کم سهام شناور گروه شیمیایی دارد.
تغییر جریان پولی
دیگر معیاری که برای نقدشوندگی سهام یک شرکت یا صنعت ذکر میشود، متوسط ارزش معاملات روزانه آن است؛ که در جدول فوق دو ستون به این امر اختصاص یافته است. در یکی از ستونها به سهم هر صنعت در ارزش معاملات سال گذشته پرداخته شده و در ستون دیگر همین نسبت را برای ثلث اول سالجاری بهدست آوردهایم. با دقت در جدول فوق به نکات جالبی دست مییابیم. در سال گذشته عمده رشد بورس تهران توسط شرکتهای بزرگ صادراتی از جمله فلزیها و پتروشیمیها رقم خورد. این در حالی است که از ابتدای سال جاری نرخ جهانی این محصولات به دلیل نگرانیهایی بابت رکود جهانی و بالا گرفتن تنشهای آمریکا با چین و اروپا عموما در مدار منفی بوده و شاهد افت قیمتها در فلزات اساسی و نفت هستیم. از همین رو طی این مدت بار رشد بورس بر دوش شرکتهای کوچکتر که عموما تولیدکننده نیاز اساسی مردم هستند، قرار گرفته است.
در حالی شاخص هموزن که اثرپذیری یکسانی از تمام نمادها دارد در ۴ ماه نخست سال جاری رشد بیش از ۸۳ درصدی را تجربه کرده است که دماسنج اصلی بازار کمتر از ۴۲ درصد رشد داشته است. از مقایسه میزان شناوری بالای سهم رشد این دو نماگر مشخص میشود که معاملات در گروههای کوچکتر بسیار پر حرارتتر بوده و به سهامداران این گروهها سود بیشتری رسانده است.
یکی از گروههایی که جریان معاملاتی جالب توجهی داشته گروه ساخت خودرو و قطعات بوده است. خودروییها که همیشه از گروههای مورد توجه بازار بودند از سهام شناور بازار تنها ۴/ ۴ درصد سهم دارند. این در حالی است که در سال ۹۷ بیش از ۱۰ درصد از ارزش معاملات روزانه بازار سهام را به خود اختصاص داده بودند و این عدد برای ثلث اول سال جاری به ۲/ ۱۲ درصد رسیده است. به نظر میرسد همیشه شایعهای (بهانهای) مثل افزایش نرخ یا تجدید ارزیابی داراییها برای داغ کردن معاملات این گروه وجود دارد. به همین واسطه متوسط قیمتها در گروه خودرو از ابتدای سال جاری تا آخر تیر ماه بیش از ۶۰ درصد رشد داشته است.
دیگر گروه جالب توجه در معاملات ثلث اول امسال سیمانیها هستند. سیمانیها که در این مدت شاهد رشد ۷۶ درصدی شاخص صنعت بودند، در حالی تنها ۲ درصد از سهام شناور بازار را دارند که از ابتدای سال ۴/ ۵ درصد از ارزش معاملات کل بازار را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که در سال گذشته این گروه سهمی ۳ درصدی از ارزش معاملات بورس تهران داشت. به نظر میرسد افزایش ۳۷ درصدی نرخ فروش سیمان قویترین محرک رشد سیمانیها بوده است.
گروه دارویی که ۸/ ۲ درصد از سهام شناور بازار را دارد، در سال گذشته تنها ۴/ ۲ درصد از ارزش معاملات را به خود اختصاص داده بود. داروییها در ثلث اول سال جاری با رساندن این سهم از ارزش معاملات روزانه به بیش از ۳/ ۴ درصد توانستهاند رشدی بالغ بر ۷۸ درصد در متوسط قیمتها را تجربه کنند. ثبات نسبی هزینهها با دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی در کنار افزایش نرخ دارو موجب جهش سودآوری این شرکتها شده است. طبق صورتهای مالی فصل بهار، اغلب شرکتهای دارویی نسبت به سه ماه ابتدایی سال گذشته رشدهای چند برابری در سودآوری را تجربه کردهاند. به نظر میرسد شرکتهای این گروه تا وقتی ارز ارزان بگیرند با اقبال معاملهگران همراهند. البته در صورت حذف ارز دولتی و افزایش متناسب نرخ دارو با افزایش هزینههای شرکت نیز میتوان انتظار رشد سودآوری داروییها را داشت.
بر خلاف گروههای کوچکتر بازار سهام، صنایع بزرگتر که عموما تولیدکننده کالای صادراتی هستند در ۴ ماه نخست سال جاری معاملات کم رمقی داشتند. یکی از این گروهها فلزات اساسی است. فلزیها که سهمی ۶/ ۱۹ درصدی از شناور بورس تهران دارند در سال گذشته ۴/ ۱۲ درصد از ارزش معاملات روزانه را به خود اختصاص داده بودند. این در حالی است که با چرخش معاملهگران به سوی سهام شرکتهای کوچکتر، این گروه در ثلث اول ۹۸ کمتر از ۹/ ۷ درصد از ارزش معاملات روزانه را به خود اختصاص دادهاند. در همین راستا شاخص صنعت فلزات اساسی در چهار ماه ابتدایی سال بازدهی ۶/ ۲۶ درصدی را ثبت کرده است. صنعت فلزات اساسی با متوسط شناوری ۷/ ۲۲ درصدی یکی از معدود صنایع بزرگی است که شناوری بیشتری نسبت به میانگین بورس تهران دارد.
دو گروه بعدی که سهم آنها از ارزش معاملات ثلث اول سال جاری حدود ۲ برابر سهمشان از سهام شناور بورس تهران است غذاییها و قندیها هستند. این دو که در مجموع ۴/ ۲ درصد از سهام شناور بازار را در اختیار دارند، طی ۴ ماه نخست امسال ۸/ ۴ درصد از ارزش معاملات روزانه بازار سهام را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که در سال گذشته این دو صنعت حدود ۳ درصد از ارزش معاملات کل بورس تهران را به خود اختصاص داده بودند. به واسطه رشد جریان نقدینگی ورودی به این دو گروه، طی ثلث اول سال جاری قندیها ۹۳ درصد و غذاییها ۷۹ درصد رشد در متوسط قیمتها را تجربه کردهاند. به نظر میرسد دریافت ارز ارزان در سمت هزینهها و افزایش نرخهای فروش همگام با تورم باعث رونق گرفتن معاملات این صنایع شده است. این دو گروه از صنایعی هستند که متوسط شناوری سهام شرکتهای زیر مجموعه آنها بیش از متوسط بازار است. شیمیاییها که بیشترین سهم از ارزش بازار سهام را دارند به واسطه شناوری بسیار پایین، کمتر از ۱۸ درصد از کل سهام شناور بورس تهران را به خود اختصاص دادهاند. به نظر میرسد دلیل اصلی میانگین شناوری پایین این صنعت به واسطه حضور دو نماد «فارس» و «پارس» است. این دو نماد که در گروه پتروشیمیها سهم سنگینی دارند به ترتیب دارای ۷/ ۵ و ۶ درصد سهام شناور هستند. این صنعت هم در سال گذشته و هم در ثلث اول امسال بیشترین سهم را از ارزش معاملات روزانه را داشته است. بهطوریکه در سال گذشته ۸/ ۱۳ درصد و امسال ۴/ ۱۴ درصد از ارزش معاملات روزانه بازار را به نفع خود تصاحب کردهاند. به واسطه حضور نسبتا پررنگ بورسبازان در خرید و فروش سهام پتروشیمیها، متوسط بازدهی آنها در ۴ ماه ابتدایی سال حدود ۴۱ درصد بوده است.
کانیهای فلزی در حالی از سهام شناور بازار سهمی ۷/ ۸ درصدی دارند که طی ثلث اول سال جاری تنها ۶/ ۴ درصد از ارزش معاملات روزانه را داشتند. به نظر میرسد جریان نقدینگی ضعیف در این گروه موجب شده است رشد آنها از متوسط بازار عقب بیفتد و در حالیکه نماگر اصلی بازار در چهار ماه نخست سال حدود ۴۲ درصد رشد داشته، شاخص این صنعت کمتر از ۳۲ درصد افزایش را تجربه کند. دلیل اصلی عقب ماندن رشد متوسط قیمتها در این صنعت نسبت به شاخص کل را میتوان به عدم رشد مناسب قیمت سهام دو غول سنگ آهنی، یعنی «کگل» و «کچاد» مرتبط دانست. «کگل» با احتساب سود تقسیمی ۱۰۸۰ شناوری بالای سهم ریالی طی ثلث اول سال جاری تنها ۹ درصد افزایش ارزش بازار را تجربه کرده است. این در حالی است که نرخهای جهانی سنگ آهن بیش از ۳۵ درصد رشد داشته است. البته در بازار داخلی بهرغم تغییر فرمول قیمتگذاری سنگ آهن و افزایش نسبت قیمتی سنگ آهن به شمش فولاد خوزستان، به دلیل کاهش قیمت فولاد، نرخ سنگ آهن تغییر چندانی نداشته است.
دیگر صنعتی که در سال جاری با افت ارزش معاملات روبهرو شده فرآوردههای نفتی است. پالایشیها که سهمی ۴/ ۷ درصدی از سهام شناور بازار دارند، در سال گذشته ۸/ ۸ درصد از ارزش معاملات روزانه را به خود اختصاص داده بودند. این در حالی است که در ثلث اول سال جاری این عدد به ۸/ ۴ درصد رسیده است. به نظر میرسد دلیل اصلی فرار سرمایه از این صنعت تشدید تحریمهای نفتی ایران، افزایش تنشها در منطقه و کاهش قیمت نفت است. پالایشیها در چهار ماه نخست سال افزایش ۳۷ درصدی متوسط قیمتها را تجربه کردهاند.
به نظر میرسد در سال ۹۸ بر خلاف سال گذشته سرمایه ورودی به بورس بیشتر به سمت سهام شرکتهایی رفته است که بازار مصرفشان داخل کشور است. این شرکتها عموما ارتباط مستقیمی با بازارهای جهانی ندارند و از ریسکهایی مثل رکود جهانی، تحریم و افت قیمتی در بازار جهانی مصون هستند. با این حال در شرایطی که از سویی برخی اعتقاد به حبابی شدن قیمتها در بازار سهام اعتقاد دارند و از جانب دیگری شاهد کاهش ارزش معاملات روزانه و افت جریان پولی ورودی به بورس تهران هستیم، سرمایهگذاران باید با هوشیاری بیشتری به انتخاب یک شرکت برای سرمایهگذاری بپردازند. یکی از معیارهای مهمی که سرمایهگذاران باید به آن توجه ویژهای داشته باشند، نقدشوندگی سهام شرکت سرمایهپذیر است.
چرا سهام شناور مهم است و چطور آن را محاسبه کنیم؟
سهام شناور به سهامی گفته میشود که دارندگان آن قصد فروش آن سهام را دارند و تصمیم ندارند که سهام خود را حفظ کنند.
مزایای شناوری سهام یک شرکت عبارتند از:
- زمانی که شناوری یک سهم بالا باشد به این معنا است که ارزش سهم به ارزش اسمیاش نزدیک است. به اصطلاح گفته میشود که قیمت سهم در بازار حبابگونه نیست و قیمت سهم به قیمت واقعی آن نزدیکتر است.
- بالا بودن میزان شناوری، احتمال سفتهبازی روی سهم را کاهش میدهد؛ به ویژه سهامی که در بازه زمانی مشخصی معاملاتشان در حجم بالا انجام میگیرد. در این حالت افراد با اعتماد و اطمینان بیشتری میتوانند سهام را خریداری کنند.
- قابلیت نقدشوندگی و میزان شناوری سهام رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند؛ به این معنا که اگر شناوری سهم بالا باشد، میزان نقدشوندگی سهم هم بالا خواهد بود.
اما چطور میتوان میزان شناوری سهام را تشخیص داد؟
معیار اصلی برای انتخاب سهام، میزان شناوری آن در بازار است که این امر از طریق سایت tsetmc.com قابل مشاهده است. برای محاسبه شناوری سهام ابتدا باید ضریب شناوری را به دست آورد.
ضریب شناوری از حاصل «تقسیم روزهای سال مالی که حجم معاملات در آنها بیش از یک ده هزارم تعداد سهام شرکت باشد بر نصف روزهای معاملاتی همان دوره مالی یک ساله» به دست میآید.
از «حاصل ضرب ضریب شناوری در مجموع سهام»، سهامداران غیرمدیریتی و خرد و میزان سهام شناور آزاد شرکت محاسبه میشود.
به طور معمول گفته میشود که میزان شناوری مناسب برای یک سهم بین ۲۵ تا ۳۵ درصد است و اگر شناوری سهمی از این شناوری بالای سهم مقدار کمتر باشد، مشکلاتی مانند سفتهباری یا نقد شوندگی آن سهم را تهدید میکند.
بالا بودن میزان درصد شناوری نیز میتواند معایبی داشته باشد. به طور مثال، به خاطر بالا بودن گردش سهام شرکت احتمال اینکه سرعت رشد سهم پایین بیاید، وجود دارد. در نتیجه بهتر است سهمی را انتخاب کنیم که درصد شناوری آن بین ۲۵ الی ۳۰ درصد باشد.
دیدگاه شما