Derivatives Markets
بازارهای مالی و علم مالی نوین را بدون شناخت مشتقات نمیتوان درک کرد. کتاب بازارهای مشتقه یکی از مشهورترین منابع درسی رشته مالی است که به شناخت بازارهای مالی و علم مالی نوین میپردازد. این کتاب به خواننده کمک میکند تا ابزارهای مشتقه موجود را بشناسد، از نحوۀ استفاده از آنها آگاهی یابد، نحوۀ قیمتگذاری آنها را بداند و دریابد که چگونه ابزارها و مفاهیم پایه مشتقه به طور گستردهتر در علم مالی مفید واقع میشوند. در این کتاب فرض بر آن است که خواننده مفاهیم ابتدایی مالی از قبیل ارزش فعلی، ارزش آتی و مفاهیم مقدماتی ریاضی و آمار را میداند.
در پیشانی سخن
پیشگفتار مترجمان
پیشگفتار مؤلف
فصل اول: مقدمهای بر مشتقات
بخش اول: بیمه، هجکردن و راهبردهای ساده
فصل دوم: معرفی قراردادهای فرارو و اختیارات معامله
فصل سوم: بیمه، کرانها و دیگر راهبردها
فصل چهارم: مقدمهای بر مدیریت ریسک
بخش دوم: قراردادهای فرارو، آتی، و سوآپ
فصل پنجم: قراردادهای مالی فرارو و آتی
فصل ششم: قراردادهای فرارو و آتی کالا
فصل هفتم: قراردادهای آتی و فراروی نرخ بهره
فصل هشتم: سوآپها
بخش سوم: اختیارات معامله
فصل نهم: رابطه برابری قیمت اختیار معامله و سایر روابط
فصل دهم: قیمتگذاری دوجملهای اختیار معامله: مفاهیم پایه
فصل یازدهم: قیمتگذاری دوجملهای اختیار معامله: موضوعات انتخابی
فصل دوازدهم: فرمول بلک ـ شولز
فصل سیزدهم: بازارگردانی و دلتاـ هجکردن
فصل چهاردهم: اختیارات نامتعارف
منابع
واژهنامه
نمایه
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته حسابداری و مالی در مقطع کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی درس «مهندسی مالی و مدیریت ریسک» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی کلیه مدیران مالی و حسابداران و سهامداران بازار بورس و فرابورس و سایر علاقهمندان نیز از آن بهرهمند شوند.
سرمایه گذاری در بازارهای مالی
در شرایط اقتصادی این روزها و نوسان قیمتها و گران شدن مداوم همه چیز، پسانداز پول اصلاً به صرفه نیست و حتماً باید آن را سرمایهگذاری کرد تا ارزش پول در برابر تورم حفظ شود، ولی حتی در کشورهایی که تورم زیاد نیست، سرمایه گذاری یکی از مهمترین کارهایی است که مردم با پولشان انجام میدهند. این موضوع اهمیت سرمایه گذاری در بازارهای مالی را نشان میدهد.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری یعنی در زمان حال از چیزی بگذریم به امید اینکه در آینده ارزش افزودهای را به دست آوریم. البته اندازه یا کیفیت این ارزش معمولاً دقیقا مشخص نیست. مثلاً پول نقدی که میتوانیم با آن کالای مصرفی بخریم را صرف خرید سهام یک شرکت میکنیم، به این امید که ارزش سهام آن افزایش یابد و در آیند سود ببریم.
چرا باید سرمایه گذاری کنیم؟
به این دلیل که قدرت خریدمان روز به روز در حال کاهش است. پس این فکر که اگر پولمان را جمع کنیم و روی هم بگذاریم تا روزی ثروتمند شویم، احمقانه به نظر میرسد. قبلاً اگر کسی میخواست داراییاش را طوری سرمایه گذاری کند که ارزش آن حفظ شود، یا ملک میخرید یا طلا و سکه. اما این روزها پسانداز کردن پول به هوای خرید طلا و سکه یا ملک، اصلاً به صرفه نیست، چرا که قیمتها نسبت به درآمدها با سرعت بیشتری افزایش پیدا میکنند و تا پول خرید یک سکه جمع میشود، ارزش هر گرم طلا و در نتیجه قیمت سکه نسبت به قبل بیشتر شده است. درمورد خرید خودرو و ملک هم همین است.
یعنی پولی که تا دیروز میشد با آن یک سکه طلا خرید، حالا نمیشود؛ همین موضوع نشان میدهد که ارزش دارایی ما هم روز به روز کمتر میشود. پس شاید بهتر باشد با گزینههای دیگر سرمایه گذاری آشنا شویم که نیاز به سرمایه زیادی ندارند. ولی قبل از آن باید به چند سوال پاسخ دهیم:
هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟
هدفها از سرمایهگذاریهای اقتصادی یکسان نیست. ممکن است یک نفر کارمندی باشد که هر ماه مقداری از حقوقش اضافه میماند، یا کارمند بازنشستهای که به تازگی سنواتش را گرفته و اگر این پول را توی بانک رها کند، از ارزشش کم میشود. حتی ممکن است یک نفر کارمند یک شرکت بزرگ با درآمد بالا یا حتی کارخانهدار باشد، اما همیشه این نگرانی را داشته باشد که اگر شرکت یا کارخانهاش ورشکست کرد چه میشود؟
بنابراین اولین سوالی که قبل از شروع سرمایه گذاری باید از خودمان بپرسیم، این است که از بازار سرمایه چه میخواهیم؟
در سرمایهگذاری خود چقدر می توانم ریسک کنم؟
یکی از مهمترین عواملی که سرمایهگذار باید قبل از شروع سرمایهگذاری از آن مطلع باشد، میزان ریسک پذیری خودش است. برخی ترجیح میدهند یک مقدار سود ماهیانه بخور و نمیر داشته باشند اما خیالشان از اصل سرمایهشان راحت باشد و مطمئن باشند چیزی از آن کم نمیشود. این گروه احتمالاً سپردهگذاری در بانک را ترجیح میدهند و به سود سالیانه بانک هم رضایت دارند.
برخی دیگر حاضرند روی پولشان ریسک کنند، در صورتی که بدانند حاصل این ریسک میتواند یک سوددهی خوب و قابل قبول باشد. در دنیای سرمایهگذاری هم قانونی وجود دارد که میگوید هر چه ریسک بیشتر باشد، بازدهی و ضرر احتمالی هم بیشتر است.
چه مقدار از پولم را سرمایهگذاری کنم؟
مسلماً اینکه یک نفر تمام سرمایهاش را روی یک بازار سرمایهگذاری کند کار عاقلانهای نیست، چرا که ممکن است رکود سراغ آن بازار برود و قسمتی یا حتی تمام داراییاش را از دست بدهد.
نمیتوان مشخصاً گفت که سرمایهگذار چند درصد از سرمایهاش را در کدام بازار سرمایهگذاری کند. اما باید اصل تخممرغها و سبد را رعایت کند. همینکه هیچوقت نباید تمام تخممرغهایش را داخل یک سبد بچیند، چون اگر آن سبد بیفتد، تمام تخممرغهایش میشکنند.
بنابراین اگر کسی به هوای افزایش نرخ ارز در بازهای از زمان، خیال کند سود در این بازار است و تمام سرمایهاش را به ارز تبدیل کند، ممکن است ناگهان نرخ ارز روند نزولی بگیرد و این سرمایهگذار دچار زیان شود.
کجا سرمایه گذاری کنم؟
بعد از اینکه به سوالات قبل پاسخ دادیم، با شناخت مختصری از بازارهای مالی، میتوانیم محل مناسب سرمایه گذاری را انتخاب کنیم. بانک، ملک، خودرو، طلا و سکه، ارز، ارزهای دیجیتال، بورس و صندوق های سرمایه گذاری بازارهایی هستند که یک سرمایهگذار با توجه به شرایطی که دارد، میتواند وارد هر کدام از آنها شود.
در بین بازارهای مالی که گفته شد، همگی آشنا هستند و آن بازاری که کمتر از بقیه بین مردم جا افتاده، بورس و صندوق های سرمایه گذاری است. هرچند جدیداً با سودهایی که داشته، افراد زیادی را جذب خود کرده است.
بورس بازاری قانونی است که تحت نظارات سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت میکند و سهام شرکتها در آن عرضه میشود. مردم میتوانند با خرید سهمهایی از شرکتهای مختلف، در آن شرکتها سرمایه گذاری کنند و در سود و زیان آنها سهیم شوند. خرید سهام شرکتها باعث ورود نقدینگی به چرخه اقتصادی آنها میشود و تولید رونق مییابد.
چرا باید در بورس سرمایه گذاری کنیم؟
اگر هدفتان از سرمایهگذاری خوابیدن پولتان نیست و ترجیح میدهید سرمایهتان را در چرخه اقتصادی به گردش دربیاورید و باعث رونق تولید شوید و این وسط کمکی هم به پیشرفت اقتصاد کشور کنید، سرمایهگذاری در بورس بهترین گزینه است.
در کنار این، سرمایه گذاری در بورس مزایایی دارد که دیگر بازارهای مالی ندارند و عبارتند از:
- سرمایهگذاری با هر مبلغی : برای شروع سرمایه گذاری در بورس نیاز به یک سرمایه هنگفت ندارید و با چند صد هزار تومان هم میتوانید وارد این بازار شوید و سود ببرید. حداقل سرمایه مورد نیاز برای ورود به بورس تنها 500 هزار تومان است.
- نقدشوندگی بالا : یکی از ملاکهای سرمایه گذاری خوب، امکان نقدشوندگی آن است. اینکه سرمایهگذار بتواند هر زمان که خواست سرمایهاش را از آن بازار خارج کند و آن را تبدیل به پول نقد کند. بورس این امکان را فراهم کرده، طوری که حتی میتوان خرید و فروش را به صورت اینترنتی انجام داد.
- حفظ سرمایه در مقابل تورم : با خرید سهام شرکتها، چنانچه ارزش داراییهای شرکت افزایش یابد، قیمت سهام آن نیز افزایش مییابد و به این ترتیب ارزش سهام سرمایهگذار هم بیشتر میشود. این موضوع باعث میشود ارزش سرمایه در مقابل تورم حفظ شود.
- تحت نظارت قانونی : سازمان بورس بر فعالیت بازار بورس نظارت دارد و افرادی که وارد این بازار میشوند تحت حمایت قانون هستند، بنابراین امکان کلاهبرداری یا سوءاستفاده از سرمایه افراد وجود ندارد.
بورس بازار مناسبی برای سرمایه گذاری است، اما نیاز به صرف وقت و دانش لازم در این زمینه دارد. یک سرمایهگذار باید بداند چه هنگام سهام یک شرکت را بخرد و چه هنگام بفروشد تا ضرر نکند و بیشترین سود ممکن را ببرد. اما همه توانایی یادگیری این دانش تخصصی یا وقت کافی برای بررسی موقعیتهای مناسب بازار را ندارند. حالا این گروه باید قید سرمایهگذاری در بورس را بزنند؟ خیر. راه حل دیگری برای این گروه وجود دارد.
صندوق های سرمایه گذاری مناسب چه کسانی است؟
صندوق های سرمایه گذاری تاسیس شدهاند برای کسانی که شرایط سرمایهگذاری مستقیم در بازار بورس را ندارند. کسانی که میخواهند پولشان را در راه تولید سرمایهگذاری کنند ولی وقت چک کردن لحظهای قیمتها را ندارند و نمیخواهند در صف خرید یا فروش بمانند.
صندوقهای سرمایهگذاری از جمع متخصصین و کاربلدان حوزه سرمایه گذاری در بورس ایجاد شدهاند تا به نمایندگی از مردم، خرید و فروشهایشان را انجام دهند و آنها را به سود برسانند.
صندوقهای سرمایهگذاری سودهای خرد سرمایهگذاران را جمع میکنند و همه را در خرید سهام شرکتها یا اوراق بهادار صرف میکنند. طوری که نسبت ریسک و بازدهی معقولی داشته باشند و سرمایهگذاران هم سود ببرند و هم کمترین ریسک ممکن را از سر بگذرانند.
نتیجهگیری
شرایطی را سپری میکنیم که بیاستفاده ماندن چند صد هزار تومان هم صرفه اقتصادی ندارد و بهتر است همان را هم در یکی از بازارهای مالی سرمایه گذاری کنیم. اما قبل از این کار باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم و ببینیم از از سرمایهگذاریمان چه میخواهیم و چه توقعی از بازار مالی مورد نظرمان داریم. بعد شناخت بازارهای مشناخت بازارهای مالی الی شناختی از بازارهای مالی و فراز و نشیبهای سود و زیانی که داشتهاند به دست آوریم و مناسبترینشان را انتخاب کنیم. اما اگر حوصله درگیر شدن با اخبار، بالا و پایین شدن قیمتها و استرس کشیدن را نداریم، بهترین گزینه صندوق سرمایهگذاری است.
۶ راز موفقیت در بازارهای مالی
یادگیری طریقه ی خرید و فروش ارز دیجیتال یا سهام ، یکی از شرایط مورد نیاز جهت ورود و موفقیت در بازار مالی است اما کفایت نمی کند . تریدر نیاز به شرکت در کلاس های آموزشی و تحلیل بازار و مطالعه و تمرین هرچه بیشتر دارد ، اما آموزه های تریدر بدون آمادگی ذهنی و قدرت کنترل خود ، به تنهایی کافی نمی باشد .
تریدر ابتدا بایستی از سرمایه خود محافظت نماید . وارن بافت ۲ قانون برای ترید عنوان میکند :
- هیچگاه پولی از دست نده.
- هیچگاه قانون اول را از یاد نبر.
بنابراین باید عواملی که موجب می گردد فرد بی اختیار عمل کند را شناخته و ازبین برد . یک جملهی قدیمی هست که بیان می دارد : برنامهریزی نکردن در کار مساوی است با برنامهریزی کردن برای شکست . ورود به بازارهای مالی بدون داشتن دورنما از این کار ، برنامه ریزی و آموزش لازم ، تنها موجب از دست دادن سرمایه تان میگردد . در این مقاله که توسط تیم تولید محتوای آکادمی هلاکوئی تهیه شده ، شناخت بازارهای مالی ۶ راز مهم برای موفقیت در بازارهای مالی را برای شما بیان و توضیح میدهیم .
۱. به وجود آوردن یک سیستم معاملاتی صحیح
سیستم معاملاتی به استراتژی خرید و فروش در بازارهای مالی گفته میشود . یعنی چه هنگامی که اقدام به خرید نمایید و چه هنگامی که اقدام به فروش . در حقیقت سیستم معاملاتی “دریچه نگرش” تریدر به بازارهای مالی و تحولات آن است .
سیستم معاملاتی برای موفقیت در بازار مالی بایستی دارای ویژگیهای زیر باشد :
- قابل اعتماد در همه ی انواع بازار افزایشی ، رنج و یا کاهشی باشد .
- بایستی به اندازه کافی در نمودارهای گذشته چک شده باشد ؛ که آیا فرصتهای معاملاتی احتمالی سیستم را مطابق اطلاعات گذشته بازار می یابد . (راستی آزمایی)
- بایستی به صورتی طراحی شده باشد که میزان ضرر را به کمترین مقدار و بهره مندی از سود را به بیشترین میزان برساند .
۲. متناسب چیدن نحوه ی خرید و فروش با میزان سرمایه
چه چیزی از سرمایه اشخاص در بازار خرید و فروش و معامله کم می کند ؟
“کاهش پیدا کردن قیمت ها به دلیل نوسان” و “کارمزدهای کارگزاری ، مالیات”
هر چقدر تعداد معاملات ما افزایش پیدا کند ، کارمزد پرداختی ما هم به تبع آن افزایش پیدا می کند . بنابراین بایستی هر دو مورد ذکر شده در خرید و فروش و سیستم معاملاتی مورد توجه باشد تا به موفقیت در بازارهای مالی دست پیدا کنیم .
(سرمایه های کم با انجام تعداد معاملات زیاد به آسانی از میان میروند .)
۳. برنامه معاملاتی مکتوب
هنگامی که برنامه ریزی مکتوب باشد عمل به آن و چک کردن آن خیلی آسانتر میگردد . اصطلاحا بازخورد معاملات واضح تر میگردد .
در هنگامی که بازار بسته است باید به نوشتن برنامه معاملاتی که مشمول زمان و قیمت خرید ، زمان و قیمت فروش ، هدف قیمتی ، حد ضرر و … اقدام نمود و در زمان بازار بایستی فقط به برنامه معاملاتی عمل کرد . این کار به معنی انضباط ترید کردن است .
موفقیتی که یک تریدر در بازارهای مالی کسب می شناخت بازارهای مالی کند ، به طور مستقیم به نظم او در معاملاتش بستگی دارد . معامله با انضباط و تریدر منضبط به موفقیت در بازار مالی خواهد رسید . ترید و تریدر بدون انضباط به شکست منجر می شود .
۴. انتظارات واقعگرایانه برای موفقیت در بازار مالی
برای موفقیت در بازار مالی ، انتظارات واقعگرایانهای در خصوص سود سهام خود داشته باشید ، بزرگترین تریدرهای دنیا نیز در بازارهای مالی ، یک شبه به سودهای زیاد نرسیدند . سعی و تلاش به منظور یک شبه پول دار شدن ، سریعترین روش برای شکست مالی می باشد .
این بدان معنا نیست که شما از این راه به درآمد و استقلال مالی نمی رسید ، بلکه به آن معناست که با برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت در چهارچوبهای بیان شده ، سود کردن ، کاملا دست یافتنی است .
اصل تصاعد در بازار بیان کننده ی تنها یک موضوع است و آن “صبر” است . تریدرها در خرید و فروش سهام و معاملات خود بایستی صبر داشته باشند . بازارهای مالی جای مناسب و امنی برای سرمایه گذارن و تریدرهای عجول نیست .
افزایش میزان سرمایه تریدر در بازارهای مالی حالت تصاعدی دارد . زیرا سود حاصله از معاملات ، شامل سرمایه شخص و سود انباشته وی است .
۵. بررسی عملکرد معاملات خود
تریدر برای موفقیت در بازار مالی بایستی همه ی جزئیات ، دلایل و اهداف معاملات خود را بنویسد و آن را نگهداری کند . نوشتن معاملات مزیتهای گوناگونی دارد ، با این کار میتوان به سابقه معاملات در گذشته ، روند سودآوری شخصی ، عملکرد تریدر در دوره های گوناگون بازار ، قابل اعتماد بودن سیستم معاملاتی و نقاط قوت و ضعف آن و همچنین در بهبود بخشیدن سیستم معاملاتی دست پیدا کرد .
علاوه بر موارد بیان شده ، برای موفقیت در بازارهای مالی میتوان نرخ برد تریدر را نیز حساب کرد که یک پارامتر مهم اندازهگیری کارایی می باشد . همچنین مجوز افزایش سرمایه و وسعت بخشیدن به کار تریدر است . نرخ برد عبارت است از میزان معاملات منجر به سود نسبت به کل معاملات انجام داده است .
۶. ترید برای زندگی کردن ، نه زندگی کردن برای ترید
۸۰ درصد موفقیت در بازار مالی به موضوعات روانشناختی و ۲۰ درصد به روش تحلیل فرد برمی گردد . این اصل به اهمیت سلامت روانی فرد تریدر اشاره میکند .
بازار خرید و فروش و ترید ، ذاتا دنیایی پر از نیروهای وارده مثبت و منفی به تریدرها است . این نیروها که از آنها با نام فشارهای عصبی یاد میگردد ، به طور مستقیم بر روان تریدر تاثیر میگذارد .
هر فرد با توجه به شناخت خود و قدرت تحمل این فشارها ، باید برنامه خود مبنی بر طریقه ی خرید و فروش ، تعداد معاملات ، سیستم معاملاتی پرسیگنال یا کم سیگنال و استراتژی خود را تهیه نماید . بعد از آن وارد بازار و دنیای ترید گردد .
فرمولی برای سرمایهگذاری؛ چگونه وارد بازارهای مالی شویم
سرمایهگذاری، تعهد پول یا سرمایه برای خرید مالی وسایل یا دارائیهای دیگر، به جهت منفعت برگشت های سودمند و مفید در قالب بهره، سودسهام یا قدردانی از ارزش وسایل است.
در علم اقتصاد، سرمایهگذاری یعنی خرید کالایی که در حال حاضر مصرف نمیشود اما در آینده فرد به آن نیاز پیدا خواهد کرد و آن کالا برای او سودآور خواهد بود. امروزه اما سرعت نوآوری در صنعت مالی جهان، به شکلی شده که تقریبا هر ساله شاهد پیدایش ابزارهای مالی نوین، تکنیک های جدید تجزیه و تحلیل و یافته هایی تازه در زمینه نظریه های مالی هستیم .
البته تصور بسیاری از مردم از بازارهای مالی با ترس و نگرانی همراه است و در اکثر مواقع به یکدیگر توصیه میکنند وارد چنین بازارهایی نشوند زیرا بسیار پرخطر هستند و هر لحظه ممکن است داراییشان را از دست بدهند.
این مقاله یک رپورتاژآگهی است و مجموعه میهن بلاکچین هیچ مسئولیتی در قبال صحت و درستی این محتوا ندارد و این موضوع به عهده کاربر خواهد بود.
آیا شناخت درستی از بازار های مالی وجود دارد ؟
واقعیت این است که آنان شناخت درستی ازفعالیت این نوع بازار نداشته و تجربه ای از حضور در آن ندارند . آنان همواره از دور شاهد فعالیت سهامداران و سرمایه گذاران بودهاند و کسانی را نیز دیدهاند که یک شبه همه پولشان را باختهاند.
کارشناسان اقتصادی معتقد هستند؛ این نوسان و ریسک، جذابیت بورس است و سهامداران می توانند به سادگی و با مدیریت ، سود خود را از سرمایه گذاری شان در سهام به دست آورند و یک ریسک متعادل را ترسیم کنند و با آگاهی از فرمول سرمایه گذاری به هدف خود برسند.
امااین روی تلخ سکه است. آیا نمیتوان در بازارهای مالی کار کرد و درآمد خوبی داشت، بدون اینکه تمام سرمایه را از دست بدهیم؟ آیا فرمولی وجود دارد که به ما بگوید چگونه در بازارهای مالی منطقی عمل کنیم؟ پاسخ تمام این پرسشها را میخواهیم در این نوشتار بررسی کنیم.
خودشناسی
در ابتدا بهتر است از خودشناسی بگوییم. شما خودتان و ذهنتان را چقدر میشناسید؟ شخصیت کاری را چگونه ارزیابی کرده و به میزانی که واقعا دوست دارید، درآمد کسب میکنید؟ چه برنامهای برای ارتقای آن دارید؟
توصیه این است که جواب تمام سوالات بالا را برای خودتان مشخص کنید و حدالمقدور روی کاغذی بنویسید. این کار باعث میشود ذهتان بیشتر روی اهدافی که دارید متمرکز شود و برای آن راهی پیدا کند. نکته مهم درباره لزوم این کار این است که شما بدون خودشناسی نه تنها در بازارهای مالی که در هیچ کار دیگری موفق نخواهید بود. چراکه ذهنتان هیچ هدفی ندارد که برای دستیابیش حرکت کند.
واقعیت و ماهیت
بازارهای مالی، بسیار جذاب، بسیار پرسود، بسیار خطرناک و بسیار پرریسک هستند. این چهار واژه به خاطر بسپارید، چراکه آنها همیشه در رابطه با بازارهای مالی کنار هم هستند. هر بازاری که دارای سود زیاد باشد، ریسک بالایی هم دارد. اما این امر بدان معنی نیست که ورود به بازارهای مالی تنها با ریسک همراه است و به نوعی باید عنصر شانس کمکتان کند. بلکه بازارهای مالی مانند هر نوع بازار یا کسب و کار دیگری دارای منطق و اصول خودش است که اگر رعایت شود، میتواند سود و لذت را همراه با یک ریسک متعادل در پی داشته باشد. بنابراین این نوع بازار میتواند بستر بسیار خوبی برای تحقق اهدافتان باشد. همان اهدافی که چند لحظه پیش در ذهنتان مرور کردهاید.
وارد بازارهای مالی شوید
سه نوع تیپ شخصیت سرمایهگذاری وجود دارد و برای ورود بازارهای مالی باید بدانید که جزو کدامیک از تیپهای شخصیتی سرمایهگذاری هستید.
- معاملهگر Trader: این تیپ شخصیتی، به نوعی عاشق خرید و فروش و معامله هستند. اینکه کالا یا خدمتی را بخرند و در قیمت بالاتر بفروشند. این نوع افراد همیشه به دنبال قیمتهای پایین برای خرید هستند و تا جایی که میشود برای افزایش قیمت صبر میکنند. برای یافتن یک شخصیت معاملهگر حتما نیاز نیست در بازارهای مالی جستجو کنید، هر کسی که چیزی را بخرد و در قیمت بالاتر بفروشد، یک معاملهگر است.
- سرمایهگذار Investor : این شخصیت عمدتا حوصله خرید و فروش در بازههای کم را ندارند. آنها همیشه در جستجوی جایی هستند که پولشان را سرمایهگذاری کنند و در پایان هر ماه یا هر سال سود بگیرند ریسک کمتری را نسبت به تیپ معاملهگر قبول میکند و غالبا در پروژههایی سرمایهگذاری میکنند که بدانند حداقل تضمینی برای بازگشت سرمایه وجود دارد.
- بازاریاب Marketing Person: بازاریابها عاشق جذب سرمایه و فروش محصولاتشان و برقراری ارتباط با دیگران هستند.در واقع به افرادی تلقی می شود که دوست دارند محصولی را معرفی کنند جهت فروش این افراد بیشتر به دنبال معرفی یک محصول برای فروختن هستند و کسب سود از حاشیه آن محصول و یا به دنبال جذب سرمایه هستند .
اکنون خود را بشناسید و پس از شناخت خود آیا حاضر هستید چندین ساعت در روز بازار را رصد کنید و به تحلیل نمودارها بپردازید و خرید و فروش کنید؟ یا اینکه میخواهید فقط پولی را سرمایهگذاری کنید و وقتی به سود رسید آن را برداشت نمایید؟ آیا تحمل ضرر در بازار را دارید؟ آیا از ارتباط با دیگران لذت میبرید و همیشه به دنبال ایجاد ارتباط هستید؟
اغلب شخصیت های فعال در بازار سرمایه ترکیبی هستند مثلا فردی ۶۰ درصد معاملهگر است و ۴۰ درصد سرمایهگذار و فعالیتش در بازارهای مالی بر طبق ترکیب شخصیتی تنظیم می کند.
البته فرد باید بداند به کدامیک از بازارهای مالی علاقه بیشتری دارد و میتواند در آن پیشرفت کند. آیا بازار سهام را بیشتر میپسندد یا بازار ارزهای دیجیتال؟ شاید هم در بازارهای نفت و طلا و دیگر کالاها استعداد و علاقه داشته باشد. البته گاهی هم این علاقه ترکیبی است و مثلا یک فرد هم میتواند در بازار سهام خرید و فروش کند و هم در بازار ارزهای دیجیتال.
فرمولی برای سرمایه گذاری
سوالی که همواره ذهن سهامداران را به خود مشغول می کند این است ، چگونه سرمایه خود را مدیریت نماییم تا ریسک را به پایینترین حد خود کاهش دهیم. برای این مهم فرمولی وجود دارد که رعایت آن میتواند در بازارهای مالی موفقیت را به همراه آورد و در صورت شکست نیز ضرر زیادی تحمیل سهامداران نکند.
برای شروع ابتدا باید کل سرمایه زندگی خود را به صورت مبلغ درآورید (چه ریالی و چه ارزی). حال طبق این درصدها سرمایه خود را تقسیم کنید:
۵۰ درصد سرمایه امن: بدین معنی که نیمی از سرمایه کل زندگی شما باید در امنیت باشد و روی چیزهایی سرمایهگذاری شده باشد که نوسان بسیار کمی دارند. مانند مسکن، زمین، طلا و دیگر سرمایهگذاریهایی که مطمئن باشید نوسان قیمتی کمی دارند و از بین نمیروند. اینگونه یک امنیت خاطر خوبی برای خودتان فراهم میکنید که به شما برای کار در بازارهای مالی کمک میکند.
۱۰ درصد سرمایه آزاد: سعی کنید همیشه ۱۰ درصد سرمایهتان به صورت نقد همراه داشته باشید تا اگر زمانی فرصتی پیش آمد که تشخیص دادید باید چیزی بخرید، پول داشته باشید. و یا هزینه های پیش بینی نشده ای که گاها بخاطر نداشتن سرمایه نقد مجبور به از دست دادن فرصت هایی در زندگی می شوید، که باعث
می گردد از سرمایه گذاری های میان مدت که در آینده سودآوری خواهد داشت دور بمانید.
۱۰ درصد ملزومات دارای ریسک: اگر میخواهید وسایلی که ریسک نسبتا بالایی دارند مانند خودرو را خریداری نمایید، بهتر است تنها ۱۰ درصد کل سرمایه خود را به آن اختصاص دهید. اینگونه اگر خسارتی به آن وسایل وارد شد، توانایی جبرانش را خواهید داشت.
۳۰ درصد سرمایهگذاری در بازار: هنگامی که میخواهید وارد بازارهای مالی و یا هر سرمایهگذاری دیگری شوید، تنها ۳۰ درصد سرمایهتان مصرف کنید. و از همه مهمتر اینکه سهم مورد نظر برای سرمایه گذاری را به سه سبد ۱۰ درصدی تقسیم کنید و به اصطلاح پرتفوی سرمایهگذاری داشته باشید تا اگر یکی از سبدها ضرر کرد، سود سبد دیگر آن را جبران کند. به طورکلی سعی کنید همه مبلغی را که برای سرمایهگذاری در نظر میگیرید، تنها در یک سبد نباشد.
قطعا با فرمول سرمایه گذاری تدوین شده و مدیریت سرمایه نه تنها می توان آن را به سود رساند بلکه لذت سرمایه گذاری به یکی از عادات هیجان انگیز هر سهامدار در بازار سرمایه تبدیل می شود. به عبارتی، اگر با این فرمول وارد بازارهای مالی شوید، دیگر از آن دسته انسانهایی نخواهید بود که میگویند بازارهای مالی خطرناک هستند و باید از آن دوری کرد بلکه همواره روی خوش سکه این بازار ها را خواهید دید.
در پایان اگر تمام فرمول را نیز بکار بگیرید برای فعالیت در بازارهای مالی بهتر است یک فرد با تجربه در کنار خود داشته باشید. مانند کسی که میخواهد شنا یاد بگیرد و در کنار یک شناگر دیگر در قسمت عمیق استخر شیرجه میزند حضور یک فرد با تجربه و آگاه از بازی ها و نوسانات بورس برای هر سرمایه گذاری از واجبات به شمار می رود و حضورشان خالی از لطف نیست. آنان می توانند؛ کمک کنند تا مسیر شفاف شود وسهامدار، ابزارهای معاملاتی را بشناسد؛ به خوبی از آنها بهره ببرد و لذت مدیریت سرمایه گذاری را با کمترین ریسک شاهد باشد.
چگونه وارد بازارهای مالی شویم
در علم اقتصاد، سرمایهگذاری یعنی خرید کالایی که در حال حاضر مصرف نمیشود اما در آینده فرد به آن نیاز پیدا خواهد کرد و آن کالا شناخت بازارهای مالی برای او سودآور خواهد بود. امروزه اما سرعت نوآوری در صنعت مالی جهان، به شکلی شده که تقریبا هر ساله شاهد پیدایش ابزارهای مالی نوین، تکنیک های جدید تجزیه و تحلیل و یافته هایی تازه در زمینه نظریه های مالی هستیم.
البته تصور بسیاری از مردم از بازارهای مالی با ترس و نگرانی همراه است و در اکثر مواقع به یکدیگر توصیه میکنند وارد چنین بازارهایی نشوند زیرا بسیار پرخطر هستند و هر لحظه ممکن است داراییشان را از دست بدهند.
واقعیت این است که آنان شناخت درستی از فعالیت این نوع بازار نداشته و تجربه ای از حضور در آن ندارند. آنان همواره از دور شاهد فعالیت سهامداران و سرمایه گذاران بودهاند و کسانی را نیز دیدهاند که یک شبه همه پولشان را باختهاند.
کارشناسان اقتصادی معتقد هستند؛ این نوسان و ریسک، جذابیت بورس است و سهامداران می توانند به سادگی و با مدیریت، سود خود را از سرمایه گذاری شان در سهام به دست آورند و یک ریسک متعادل را ترسیم کنند و با آگاهی از فرمول سرمایه گذاری به هدف خود برسند.
اما این روی بد سکه است. آیا نمیتوان در بازارهای مالی کار کرد و درآمد خوبی داشت، بدون اینکه تمام سرمایه را از دست بدهیم؟ آیا فرمولی وجود دارد که به ما بگوید چگونه در بازارهای مالی منطقی عمل کنیم؟ پاسخ تمام این پرسشها را میخواهیم در این نوشتار بررسی کنیم.
در ابتدا بهتر است از خودشناسی بگوییم. شما خودتان و ذهنتان را چقدر میشناسید؟ شخصیت کاری را چگونه ارزیابی کرده و به میزانی که واقعا دوست دارید، درآمد کسب میکنید؟ چه برنامهای برای ارتقای آن دارید؟
توصیه این است که جواب تمام سوالات بالا را برای خودتان مشخص کنید و در حد امکان روی کاغذی بنویسید. این کار باعث میشود ذهتان بیشتر روی اهدافی که دارید متمرکز شود و برای آن راهی پیدا کند. نکته مهم درباره لزوم این کار این است که شما بدون خودشناسی نه تنها در بازارهای مالی که در هیچ کار دیگری موفق نخواهید بود. چرا که ذهنتان هیچ هدفی ندارد که برای دستیابیش حرکت کند.
بازارهای مالی، بسیار جذاب، بسیار پرسود، بسیار خطرناک و بسیار پرریسک هستند. این چهار واژه به خاطر بسپارید، چرا که آنها همیشه در رابطه با بازارهای مالی کنار هم هستند. هر بازاری که دارای سود زیاد باشد، ریسک بالایی هم دارد. اما این امر بدان معنی نیست که ورود به بازارهای مالی تنها با ریسک همراه است و به نوعی باید عنصر شانس کمکتان کند. بلکه بازارهای مالی مانند هر نوع بازار یا کسب و کار دیگری دارای منطق و اصول خودش است که اگر رعایت شود، میتواند سود و لذت را همراه با یک ریسک متعادل در شناخت بازارهای مالی پی داشته باشد. بنابراین این نوع بازار میتواند بستر بسیار خوبی برای تحقق اهدافتان باشد. همان اهدافی که چند لحظه پیش در ذهنتان مرور کردهاید.
سه نوع تیپ شخصیت سرمایهگذاری وجود دارد و برای ورود بازارهای مالی باید بدانید که جزو کدامیک از تیپهای شخصیتی سرمایهگذاری هستید.
1. معاملهگر Trader: کسانی که دارای این تیپ هستند، به نوعی عاشق خرید و فروش و معامله هستند. اینکه کالا یا خدمتی را بخرند و در قیمت بالاتر بفروشند. این نوع افراد همیشه به دنبال قیمتهای پایین برای خرید هستند و تا جایی که میشود برای افزایش قیمت صبر میکنند. برای یافتن یک شخصیت معاملهگر حتما نیاز نیست در بازارهای مالی جستجو کنید، هر کسی که چیزی را بخرد و در قیمت بالاتر بفروشد، یک معاملهگر است.
2. سرمایهگذار Investor : این شخصیت عمدتا حوصله خرید و فروش در بازههای کم را ندارند. آنها همیشه در جستجوی جایی هستند که پولشان را سرمایهگذاری کنند و در پایان هر ماه یا هر سال سود بگیرند ریسک کمتری را نسبت به تیپ معاملهگر قبول میکند و غالبا در پروژههایی سرمایهگذاری میکند که بداند حداقل تضمینی برای بازگشت سرمایه وجود دارد.
3. بازاریاب Marketer : بازاریابها عاشق جذب افراد و فروش محصولاتشان و برقراری ارتباط با دیگران هستند. یک بازاریاب وقتی موفق به فروش محصولش میشود، لذت میبرد و به هدفش رسیده است. آنها همچنین همیشه به دنبال جذب افراد در پلتفرمهای گوناگون هستند تا بدین شکل درآمدزایی کنند. بازاریابها از ایجاد ارتباط با دیگران بسیار لذت میبرند.
اکنون خود را بشناسید و پس از شناخت خود آیا حاضر هستید چندین ساعت در روز بازار را رصد کنید و به تحلیل نمودارها بپردازید و خرید و فروش کنید؟ یا اینکه میخواهید فقط پولی را سرمایهگذاری کنید و وقتی به سود رسید آن را برداشت نمایید؟ آیا تحمل ضرر در بازار را دارید؟ آیا از ارتباط با دیگران لذت میبرید و همیشه به دنبال ایجاد ارتباط هستید؟
اغلب شخصیت های فعال در بازار سرمایه ترکیبی هستند مثلا فردی 60درصد معاملهگر است و40 درصد سرمایهگذار. و فعالیتش در بازارهای مالی بر طبق ترکیب شخصیتی تنظیم می کند.
البته فرد باید بداند به کدامیک از بازارهای مالی علاقه بیشتری دارد و میتواند در آن پیشرفت کند. آیا بازار سهام را بیشتر میپسندد یا بازار ارزهای دیجیتال؟ شاید هم در بازارهای نفت و طلا و دیگر کالاها استعداد و علاقه داشته باشد. البته گاهی هم این علاقه ترکیبی است و مثلا یک فرد هم میتواند در بازار سهام خرید و فروش کند و هم در بازار ارزهای دیجیتال.
سوالی که همواره ذهن سهامداران را به خود مشغول می کند این است، چگونه سرمایه خود را مدیریت نماییم تا ریسک را به پایینترین حد خود کاهش دهیم. برای این مهم فرمولی وجود دارد که رعایت آن میتواند در بازارهای مالی موفقیت را به همراه آورد و در صورت شکست نیز ضرر زیادی تحمیل سهامداران نکند.
برای شروع ابتدا باید کل سرمایه زندگی خود را به صورت مبلغ درآورید (چه ریالی یا دلاری). حال طبق این درصدها سرمایه خود را تقسیم کنید:
۵۰ درصد سرمایه امن: بدین معنی که نیمی از سرمایه کل زندگی شما باید در امنیت باشد و روی چیزهایی سرمایهگذاری شده باشد که نوسان بسیار کمی دارند. مانند خانه، زمین، طلا و دیگر سرمایهگذاریهایی که مطمئن هستید نوسان قیمتی کمی دارند و از بین نمیروند. اینگونه یک امنیت خاطر خوبی برای خودتان فراهم میکنید که به شما برای کار در بازارهای مالی کمک میکند.
۱۰ درصد سرمایه آزاد: سعی کنید همیشه 10 درصد سرمایهتان به صورت نقد همراه داشته باشید تا اگر زمانی فرصتی پیش آمد که تشخیص دادید باید چیزی بخرید، پول داشته باشید. مثلا گاهی پیش میآید که شخصی زمینش را میخواهد به زیر قیمت بفروشد شناخت بازارهای مالی و به شما میگوید. در این صورت اگر سرمایه آزاد نداشته باشید این فرصت را از دست میدهید.
۱۰ درصد ملزومات دارای ریسک: اگر میخواهید وسایلی که ریسک نسبتا بالایی دارند مانند خودرو را خریداری نمایید، بهتر است تنها 10 درصد کل سرمایه خود را به آن اختصاص دهید. اینگونه اگر خسارتی به آن وسایل وارد شد، توانایی جبرانش را خواهید داشت.
۳۰ درصد سرمایهگذاری در بازار: هنگامی که میخواهید وارد بازارهای مالی و یا هر سرمایهگذاری دیگری شوید، تنها 30 درصد سرمایهتان را مصرف کنید. و از همه مهمتر اینکه سهم مورد نظر برای سرماهی گذاری را به سه سبد 10 درصدی تقسیم کنید و به اصطلاح پرتفوی سرمایهگذاری داشته باشید تا اگر یکی از سبدها ضرر کرد، سود سبد دیگر آن را جبران کند. به طور کلی سعی کنید همه مبلغی را که برای سرمایهگذاری در نظر میگیرید، تنها در یک سبد نباشد.
قطعا با فرمول سرمایه گذاری تدوین شده و مدیریت سرمایه نه تنها می توان آن را به سود رساند بلکه لذت سرمایه گذاری به یکی از عادات هیجان انگیز هر سهامدار در بازار سرمایه تبدیل می شود. به عبارتی، اگر با این فرمول وارد بازارهای مالی شوید، دیگر از آن دسته انسانهایی نخواهید بود که میگویند بازارهای مالی خطرناک هستند و باید از آن دوری کرد بلکه همواره روی خوش سکه این بازار ها را خواهید دید.
در پایان اگر تمام فرمول را نیز بکار بگیرید برای فعالیت در بازارهای مالی بهتر است یک فرد با تجربه در کنار خود داشته باشید. مانند کسی که میخواهد شنا یاد بگیرد و در کنار یک شناگر دیگر در قسمت عمیق استخر شیرجه میزند حضور یک فرد با تجربه و آگاه از بازی ها و نوسانات بورس برای هر سرمایه گذاری از واجبات به شمار می رود و حضورشان خالی از لطف نیست. آنان می توانند؛ کمک کنند تا مسیر شفاف شود وسهامدار، ابزارهای معاملاتی را بشناسد؛ به خوبی از آنها بهره ببرد و لذت مدیریت سرمایه گذاری را با کمترین ریسک شاهد باشد.
دیدگاه شما