مکدی و پیوتهای ماژور
یکی از مهمترین مباحثی که از همان نخستین بخشهای دوره مقدماتی مرتبا با آن مواجه بودیم، بحث قلهها و درههای ماژور بود. اینکه کدامیک از قلهها و درههای نمودار، جزو نقاط اصلی مسیر به حساب میآیند و کدامیک مینور و فاقد اهمیت هستند. اینکه الگوهای تکنیکال باید بر روی کدامیک از قلهها و درهها ترسیم بشوند، و کدامیک از قلهها و درهها باید مورد چشمپوشی قرار بگیرند. اینکه کدامیک از قلهها و درهها نشانگر روند اصلی بازار هستند و کدامیک صرفا حرکات اصلاحی و زودگذر را نشان میدهند. اینها سوالاتی بودند که مرتبا مجبور به پاسخگویی به آنها بودیم. در بخش مقدماتی برای تشخیص بهتر قلهها و درههای اصلی نمودار از اندیکاتوری به نام زیگزاگ استفاده کردیم که در آن زمان، نیازهای ما را به عنوان یک تحلیلگر نوآموز تا حد زیادی برطرف مینمود. اما هم اکنون نیاز به تعریف به مراتب دقیقتری برای امواج و ریزموجهای اصلی یک نمودار داریم.
پیوتهای ماژور، به زبان ساده، نقاطی را نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدی یعنی قیمت حداقل به اندازه یک سوم از مسیر رفت خود را مجددا بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تاثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی مینور و کم اهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی، صرفا با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کم اهمیت تفکیک نماید. اما فعلا نیاز به تعریف دقیقتری و مدونتری برای پیوتهای ماژور داریم.
تعریف پیوت ماژور:
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قله و دره را شامل بشود، و بطور کلی به معنی Reversal Point یا نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلهها و درههای اصلی بر روی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحا پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجددا بازگشت نماید.
روش تشخیص پیوتهای ماژور:
سه نکته زیر را برای تشخیص بهتر پیوتهای ماژور به خاطر داشته باشید:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل 38% از مسیر قبلی خود را مجددا بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه 38% از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
با استفاده از سه نکته فوق میتوانید بسیاری از قلهها و درههای مینور و فرعی را به سادگی حذف نموده و کنار بگذارید و صرفا پیوتهای ماژور را به عنوان مسیر اصلی قیمت باقی نگه دارید. فرض کنید بازار مطابق تصویر فوق، ابتدا از A به B رفته و سپس تا C بازگشت کرده باشد. در این صورت برای اینکه قله B یک سقف ماژور باشد باید لااقل دو شرط از شروط فوق بطور همزمان برقرار باشند. به عنوان مثال تصویر زیر، مسیر رفت و برگشت قیمت را از A تا B و سپس از B تا C نمایش میدهد. مسیر AB موج رفت و مسیر BC موج برگشت را نشان میدهد.ماژورها و تغییر فاز مکدی
همانطور که در تصویر ملاحظه میکنید میزان ریتریس قیمت در موج BC برابربا 38% بوده است. یعنی بازار 38% از سودی را که قبلا به مردم رسانده، مجددا از آنها پس گرفته است! دقت کنید که شیب پاره خط BC هیچ تاثیری در میزان ریتریس قیمت ندارد و صرفا ارتفاع عمودی موجهای BC و AB است که میزان بازگشت قیمت را مشخص میکند. برای اینکه سقفB یک پیوت ماژور باشد باید ارتفاع عمودی موج BC حداقل به اندازه 38% از ارتفاع موج AB باشد. این کمترین مقدار مجاز برای ماژور بودن سقف B است و اندازه BC میتواند هر مقدار بیشتر از این را نیز داشته باشد.
برای اندازهگیری دقیق میزان بازگشت قیمت میتوانید از ابزاری موسوم به فیبوناچی ریتریسمنت[54] استفاده کنید. این ابزار درواقع یک خطکش عمودی است که برای اندازهگیری تغییرات قیمت مورد استفاده قرار میگیرد. کافیست دو سر ابزار فیبوناچی را بر روی دو انتهای موج AB بگذارید و میزان بازگشت موجBC را به سادگی، برحسب درصدی از اندازه موجAB محاسبه و بیان نمایید. ابزار فیبوناچی یکی از رایجترین ابزارهای تکنیکال برای اندازهگیری نسبتهای بین امواج متوالی است که در تمامی نرمافزارهای تحلیلی میتوانید به راحتی به آن دسترسی داشته باشید. در این کتاب نیز در فصل بعدی، مفصلا به نحوه کار با این ابزار خواهیم پرداخت.
به لحاظ زمانی نیز موج BC باید فرصت کافی برای اصلاح و استراحت داشته باشد. تعداد کندلهای موج BC باید حداقل به اندازه 38% از کندلهای موج AB باشند تا بازار فرصت لازم را در اختیار فروشندگان جهت خروج از بازار و تخلیه کامل فشار عرضه، قرار دهد. این بار نیز میتوانید برای اندازهگیری موجهای AB و BC به لحاظ افقی از ابزار دیگری بنام فیبوناچی زمانی[55] استفاده کنید.
بنابراین یک سقف یا کف ماژور برای تشکیل، نیاز به گذشت مدت زمان کافی دارد و این تایم بستگی به مدت زمانی دارد که موج قبلی سپری کرده است. هرچه مدت زمان موج رفت بیشتر باشد، موج برگشت نیز به مدت زمان بیشتری برای اصلاح و استراحت نیاز خواهد داشت. یک روند صعودی بفرض سه ماهه، حداقل به یکماه اصلاح و استراحت نیاز دارد تا فرصت کافی را به کلیه معاملهگران قبلی بدهد تا درصورت تمایل بتوانند نسبت به خروج از بازار تصمیمگیری نمایند و شرایط بازار مجددا برای صعود جدید مهیا بشود. اگر مدت زمان بازگشت کمتر از این مقدار باشد نشان میدهد صرفا با یک اصلاح موقت و زودگذر مواجه بودهایم که احتمالا ناشی از انتشار یک خبر یا شایعه ناگهانی بوده است.
به عنوان مثال در تصویر زیر، موج BC نتوانسته ظرف زمانی لازم را پر کند و در مدت زمان بسیار کمتر از 38% از موجAB به نقطه پایان خود رسیده است. اما در عوض موج BC بلحاظ ارتفاع عمودی، موفق به اصلاح 38 درصدی قیمت شده است(در تصویر نشان داده نشده) لذا باتوجه به اینکه سقف B حداقل دو شرط از شروط اصلی را برآورده ساخته است (تغییر علامت جبری مکدی بعلاوه اصلاح 38درصدی قیمت) پس میتوان سقف B را به عنوان یک پیوت ماژور درنظر گرفت.
تشخیص دقیق پیوتهای ماژور ازین جهت حاثز اهمیت است که در کلیه مباحث تحلیل تکنیکال، از پترنهای کلاسیک گرفته تا فیبوناچی و هارمونیک و الیوت و غیره، همواره نیاز به تشخیص دقیق پیوتهای ماژور و امواج اصلی داریم. به عنوان مثال پترنهای کلاسیک مانند الگوهای سر و شانه و مثلث و پرچم و غیره همگی باید حتما بر روی پیوتهای ماژور رسم بشوند. حتی الگوهای پیچیدهتر نیز مانند الگوهای هارمونیک صرفا بر روی پیوتهای ماژور قابل تعریف هستند. بزودی در این کتاب میخوانید که هنگام استفاده از ابزار فیبوناچی باید دو انتهای ابزار را بر روی دو پیوت ماژور و متوالی قرار بدهید. و بالاخره در نظریه امواج الیوت نیز برای تشخیص ساختار الیوتی بازار لازم است امواج اصلی و ریزموجها را برمبنای پیوتهای ماژور و مینور از یکدیگر تفکیک نماییم. بنابراین ملاحظه میکنید که تشخیص دقیق و بدون خطای پیوتهای ماژور چقدر در انجام یک تحلیل بینقص موثر خواهد بود.
برمبنای تمام نکاتی که تا اینجا گفته شد، سعی میکنیم روش زیر را به عنوان ماژورها و تغییر فاز مکدی یک راهنمای گام به گام جهت تشخیص سریع و آسان پیوتهای ماژور ارایه کنیم. این روش مسلما بهترین روشی است که در کل این کتاب، جهت تشخیص صحیح پیوتهای ماژور بیان میگردد.
روش گام به گام تشخیص پیوتهای ماژور:
- برای شروع از اندیکاتور مکدی با تنظیمات رایج استفاده میکنیم. تایمفریم مناسبی را انتخاب کنید که حداقل تعداد کندل لازم را برای تغییر فاز مکدی برروی قلهها و درههای متوالی شامل باشد. اگر تایمفریم مناسبی را انتخاب نکنید، ممکن است مکدی فرصت لازم برای نمایش صحیح پیوتهای ماژور را نداشته باشد.
- به علامت جبری مکدی در نواحی مختلف توجه نموده و آنها را برروی نمودار علامتگذاری کنید.
- با استفاده از علامت جبری مکدی، نقاطی را که میتوانند کاندیدهای مناسبی به عنوان قله و دره ماژور باشند، مشخص نمایید:
- در کل ناحیهای که علامت جبری مکدی مثبت است صرفا یک قله ماژور میتوانیم داشته باشیم که همان بلندترین قله (به لحاظ قیمت) است.
- در کل ناحیهای که علامت جبری مکدی منفی است صرفا یک دره ماژور میتوانیم داشته باشیم که همان پایینترین دره (به لحاظ قیمت) است.
4. برروی مجموعه نقاطی که تا اینجا به عنوان کاندیدهای مناسب برای ماژور بودن بدست آوردیم، شروط ریتریس 38 درصدی زمانی و قیمتی را میآزماییم تا مشخص شود که کدامیک قابلیت ماژور بودن را دارند یا خیر. حداقل یکی از این دو شرط باید برقرار باشند:
- در یک پیوت ماژور باید تغییرات قیمت در موج برگشت حداقل به اندازه 38% از تغییرات قیمت در موج رفت باشد.
- در یک پیوت ماژور باید مدت زمان موج برگشت حداقل به اندازه 38% از مدت زمان موج رفت باشد.
5. به این ترتیب کلیه پیوتهای مینور و فرعی حذف میگردند و صرفا نقاطی باقی خواهند ماند که منجر به چرخشهای جدی و موثر شده باشند. این نقاط را به عنوان پیوتهای ماژور درنظر میگیریم.
روش ساده و آسانی است که حتم دارم از انجام آن بسیار لذت خواهید برد. در ادامه سعی میکنیم این روش را با ذکر چند مثال واقعی روشنتر نماییم. اما قبلا ذکر این نکته لازم است که درخصوص بند چهارم، بسیاری از تحلیلگران معتقدند وجود هر دو شرط فوق، یعنی ریتریس حداقل 38 درصدی هم برای قیمت و هم برای زمان ، به صورت همزمان ضروری بوده و صرفا وجود یکی از این دو شرط کافی نمیباشد. در حالی که برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند صرفا یکی از این دو شرط نیز به تنهایی برای اطمینان از ماژور بودن کفایت میکند. بنده شخصا با نظر گروه دوم موافقتر هستم اما با این شرط اضافی که تغییر فاز مکدی نیز حتما رخ داده باشد.
همچنین بسیاری از تحلیلگران معتقدند شرط تغییر فاز مکدی بین دو پیوت متوالی و مجاور بهم، الزامی میباشد. در حالی که برخی تحلیلگران نیز سختگیری کمتری داشته و صفر شدن مکدی را بین دو پیوت متوالی، کافی میدانند. بازهم نظر شخصی اینجانب به گروه دوم نزدیکتر است. بنابراین ممکن است در ادامه این کتاب احیانا با مثالهایی مواجه شوید که روش سختگیرانه و غالب برای تعیین پیوتهای ماژور در مورد آنها رعایت نشده باشد. دلیل این امر صرفا سلیقه شخصی اینجانب بوده که وقوع عملی چرخش موثر در بازار را مهمتر از برخی شروط ریاضی و نظری میدانم. در ادامه به ذکر چند مثال در خصوص نحوه تعیین پیوتهای ماژور بر روی نمودارهای واقعی میپردازیم.
مثال- در تصویر زیر نمودار زوج ارز یورودلار را در تایمفریم روزانه مشاهده میکنید. با استفاده از روشی که در بالا عنوان شد، پیوتهای ماژور را بر روی نمودار مشخص نمایید.
نحوه شناسایی پیوت ها با مکدی
اگر شما جز آن دسته از کسانی باشید که برای تحلیل بازارهای مالی از تحلیل تکنیکال استفاده می نمایید. بارها شنیده اید که افراد مختلف در مورد کلمه پیوت صحبت کرده اند.
اگر از یک معامله گر سوال نمایید که هدفش از تحلیل کردن چیست احتمالا به شما خواهد گفت که می خواهد نقاط چرخش بازار(تغییر روند) را پیدا کند.
به چرخش های کوچک بازار که نشان از نوسانات کوتاه مدت دارند و از اعتبار کمتری برخوردار هستند پیوت مینور گفته می شود.
توجه داشته باشید که هیچ یک از این پیوت ها برای رسم الگوهای نموداری مناسب نیستند و صرفا کاربرد آن ها برای معامله گرانی است که می خواهند از روش نوسان گیری استفاده نمایند.
اگر در بازار قیمت چرخشی بزرگ انجام دهد و به طور کامل روند اصلی در بازار تغییر کند از نگاه تحلیل گران پیوت ماژور در بازار تشکیل شده است.
این نکته را مدنظر قرار دهید که برای رسم الگوها، کانال ها و خطوط روند باید از این نقاط استفاده نمایید.
• به یاد داشته باشید اگر در ترسیم موارد بالا یکی از پیوت های ماژور را در نظر نگیرید و نقاط دیگر را به یکدیگر متصل کنید تحلیل شما فاقد اعتبار است و احتمالا قیمت واکنشی به سطوح مد نظر شما نشان نخواهد داد.
این روش بیشتر مناسب کسانی است که سال هاست که در بازارهای مالی فعالیت می کنند و به دلیل تحلیل نمودار های مخلتلف از تجربه و تبحر بالایی برخوردار هستند.
در این روش بهتر است از تایم فریم های بالا آغاز نمایید و برگشت های بزرگی که با چشم قابل مشاهده هستند را به عنوان پیوت ماژور و اصلاحات کوچک را به عنوان پیوت مینور در نظر بگیرید.
اما این را در نظر داشته باشید همه نمودار ها مثل تصویر زیر ساده نخواهند بود و هرچه تایم فریم را کاهش دهید کار سخت تر خواهد شد. پس پیشنهاد می کنم از روش دوم برای تشخیص استفاده نمایید.
برای اینکه با استفاده از این روش بتوانیم پیوت های ماژور صحیح را انتخاب نمایید باید سه شرط زیر برقرار باشد.
• اگر هیستوگرام مکدی به صفر نزدیک شده باشد اما تغییر فاز رخ نداده بود می توانیم آن را به عنوان یک تغییر فاز بپذیریم.
• به این مورد توجه داشته باشید که در تغییر فاز کمدی ممکن است بالاترین نقطه هیستوگرام با قیمت تفاوت داشته باشد. در تعیین پیوت ماژور مهمترین نقطه برای ما بالاترین قیمت در فاز مکدی است نه بالاترین نقطه مکدی.
• برخی از تحلیل گران برقرار بودن هر سه شرط بالا را الزامی می دانند اما برخی دیگر معتقد هستند برقرار بودن شرط 1 و یکی از شروط 2 و 3 برای در نظر گرفتن یک پیوت به عنوان پیوت ماژور کافی است.
• به شخصه در تحلیل گران دسته دوم قرار می گیریم زیرا اعتقاد دارم تحلیل تکنیکال یک هنر است و سختگیری بیش از حد معامله گر را دچار چالش خواهد کرد.
تصویر زیر نمودار غپینو است که در بالا خطوطی را برروی آن رسم کردیم و حال قصد داریم با قوانین بالا درستی خطوط رسم شده را بررسی نماییم.
در تصویر بالا مربع هایی که به رنگ آبی رسم شده اند نشان دهند یک پیوت ماژور هستند که قیمت 38.2 موج قبلی را اصلاح کرده است.
مربع های سبز رنگ پیوتی را نشان می دهند که قیمت از لحاظ زمانی 38.2 موج قبلی را طی کرده است اما از نظر قیمت خیر. در نظر گرفتن این نقطه به عنوان پیوت ماژور بستگی به روش تحلیل است که معامله گر از آن استفاده می نماید
مربع های قرمز رنگ ماژورها و تغییر فاز مکدی صرفا نقاطی هستند که می توان آن ها را به عنوان یک پیوت مینور در نظر گرفت زیرا در زمان تشکیل این نقاط تغییر فازی در مکدی رخ نداده.
اولین نکته ای که باید در نظر بگیرید این است که اگر خط از مربع های آبی عبور کرده باشد خط رسم شده صحیح است.
با توجه به نکته گفته شده خط قرمز نمی تواند خطی درست باشد زیرا با توجه به مربع قرمز رسم شده است که یک پیوت مینور به حساب می آید.
در مورد خط آبی رنگ اگر تریدری این خط را بعد از تشکیل مربع قرمز رسم کرده باشد دچار اشتباه شده زیرا این نقطه یک پیوت مینور است اما اگر خط مورد نظر بعد از تشکیل پیوت روی آخرین مربع رسم شده باشد درست رسم شده است زیرا این پیوت به اندازه 38.2 حرکت قبل از خود را بازگشت کرده است.
اگر بخواهیم مهمترین تحلیل اشتباه بسیاری از معامله گران را بیان کنیم بی شک تشخیص اشتباه پیوت های ماژور از مینور رتبه اول را کسب خواهد کرد. زیرا هیچ روش تحلیل وجود ندارد که نیاز به تشخیص صحیح پیوت ها نداشته باشد.
با سلام و تشکر برای آموزش خوبتون .اما تصاویری که به آن برای تحلیل استفاده کرده اید با توضیحات شما یکسان نیست من تصاویری با مربع های آبی نمی بینم.در هنوز منظور شما از بالاترین نقطه در فاز مکدی و تفاوت آن با بالاترین نقطه در مکدی را متوجه نمی شوم ممنون میشوم.توضیح دهید
© توجه: بازارهای مالی همواره همراه با ریسک هستند و بدون آموزش و کسب دانش کافی، خطر از دست رفتن سرمایه وجود دارد.
پیوت ماژور در تحلیل تکنیکال
با قسمت دوم تکنیک های تکنیکال در خدمتتون هستم. در این قسمت به بررسی و شناخت پیوتها در نمودار تحلیل تکنیکال میپردازیم.
پیوت ها نقاط حساس قیمتی نمودار هستند که برای تشخیص روند حرکتی مورد استفاده قرار میگیرد.
در نمودار تکنیکال دو دسته پیوت به نام های پیوتهای ماژور و پیوتهای مینور وجود دارد. برای تشخیص روند یک نمودار و ترسیم خطوط روند یا کانال از پیوت های ماژور استفاده میکنیم.
در واقع روند ها همانطور که در ویدئو روند چیست گفته شد از یک سری کف ها و سقف ها تشکیل شده است که با توجه به آرایش آنها روند صعودی، نزولی یا خنثی صورت میپذیرد. کفها و سقفها همان پیوت های ماژور هستند؛ پس باید پیوت های ماژور را از پیوت های مینور تشخیص دهیم تا بتوانیم روند را به درستی تعیین کنیم و براساس روند مو جود، استراتژیهای مناسبی برای معاملات اتخاذ کنیم.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
تشخیص پیوت ماژور
برای تشخیص پیوت ماژور دو راه وجود دارد، راه اول این است که اصلاح قیمتی به میزان ۳۸% و تغییر فاز مکدی رخ دهد و راه دوم با یک اصلاح زمانی به میزان ۳۸% نسبت به گام قبلی رخ دهد و باز هم فاز مکدی تغییر فاز دهد در ۸۰% مواقع تشخیص نقاط ماژور با چشم به سادگی امکان پذیر است اما در بعضی مواقع باید از این دو راه استفاده کرد.
تشخیص پیوت ماژور با مکدی
به بررسی چند مثال میپردازیم. ابتدا مثال قیمت و مکدی را مورد بررسی قرار میدهیم. برای شکل گیری یک پیوت ماژور همانطور که گفته شد قیمت باید حداقل ۳۸ درصد گام قبل را اصلاح نماید و اندیکاتور مکدی نیز تغییر فاز دهد. داخل شکل میزان اصلاح ۳۸% مشخص شده است و مکدی هم تغییر فاز داده است. در نتیجه با اطمینان کامل میتوانیم بگوییم سقفی که از آن اصلاح شده است یک پیوت ماژور است.
اما مثال دوم زمان و مکدی را مورد بررسی قرار میدهیم. در این روش مدت زمان گام اصلاح باید حداقل ۳۸% زمان گام قبل باشد و اندیکاتور مکدی تغییر فاز دهد. در شکل ۳۸ درصدهای زمان گام قبل مشخص شده است و علاوه بر اینکه گام اصلاح به آن میزان زمان مورد نظر رسیده است مکدی نیز تغییر فاز داده است پس در اینجا هم میتوانیم بگوییم که سقف ایجاد شده قطعا ماژور است.
بهترین راه تشخیص پیوت ماژور
در این قسمت راهکارهای تشخیص پیوت ماژور را توضیح دادیم و با استفاده از پیوت ماژور، در تشخیص روندها و ترسیم خطوط روند دچار مشکل نخواهید شد.
آموزش تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور و شناسایی در نمودار تکنیکال
تشخیص نقاط پیوت ساده است، در این مقاله نحوه شناسایی Pivot Point های ماژور و مینور را در نمودار های تکنیکال به شما عزیزان آموزش خواهیم داد، همراه داتیس نتورک باشید.
تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور
Pivot به زبان ساده نقاط چرخش قیمت در نمودار Pivot نامیده میشود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژورها و تغییر فاز مکدی ماژور و مینور را شامل میشوند.
اگر علاقه مند به مطالعه بیشتر درباره مفهوم پیوت پوینت ها هستید می توانید مقاله زیر را مطالعه کنید:
پیوت ها بطور کلی به 2 نوع پیوت های مینور و پیوت های ماژور تقسیم می شوند.
برای مثال در تصویر فوق پیوت های مینور با رنگ سبز و پیوت های ماژور با رنگ آبی مشخص شده اند.
در ادامه این مقاله قصد داریم نحوه شناسایی و تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور را به شما عزیزان آموزش دهیم، همراه داتیس نتورک باشید.
چگونه Pivot Point را شناسایی کنیم؟
گفتیم که از پیوت ماژور در تکنیک های تحلیل تکنیکال استفاده می کنیم و شناسایی درست پیوت ها امری واجب می باشد زیرا اگر پیوت ها را اشتباه شناسایی کنیم نمی توانیم درست تحلیل کنیم و نتیجه نخواهیم گرفت.
پرکاربردترین روش برای شناسایی پیوت ها روش دیداری است که بدون هیچ ابزاری و فقط با شناخت و تجربه انجام می شود.
شما نیز با تمرین و تجربه می توانید این کار را انجام دهید اما بطور اصولی برای شناخت پیوت ماژور می توان از 2 روش زیر استفاده کرد.
1- روند جدید باید تا ۳۸% روند قبلی را اصلاح کند. اگر کمتر از این مقدار باشد پیوت مینور می باشد.
نکته: می توانید از ابزار های اصلاحی فیبوناچی برای تشخیص اصلاح ۳۸% کمک بگیرید.
برای مطالعه درباره سری اعداد اسرار آمیز فیبوناچی روی این لینک کلیک کنید: فیبوناچی در بورس
برای مثال در تصویر زیر پیوتی که با فلش آبی مشخص شده مینور می باشد زیرا تا ۳۸% روند قبلی (AB) را اصلاح نکرده است.
2- در تغییر فاز های اندیکاتور مک دی (macd) پیوت ماژور تشکیل می شود.
برای شناسایی پیوت ماژور از این روش ابتدا یک فاز مثبت یا منفی مک دی را در نظر میگیریم.
سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت شناسایی می کنیم.
برای مثال در تصویر زیر در فاز مثبت بالاترین قیمت و در فاز منفی مک دی پایین ترین قیمت را به عنوان پیوت های ماژور انتخاب کردیم.
نکته: یک پیوت ماژور باید هر دو شرط بالا را داشته باشد پس برای شناسایی قطعی پیوت های ماژور از ماژورها و تغییر فاز مکدی هر دو روش بصورت همزمان استفاده کنید.
پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟
همانطور که قبلاً در مقالات آموزش تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. از مهمترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص محدودهها یا نقاط بازگشت قیمتها میباشد. در واقع تمام بحث تکنیکال پیداکردن مسیر حرکت احتمالی قیمت و ماژورها و تغییر فاز مکدی بعد محدودههای احتمالی چرخش قیمت است. با این حال تا به امروز هیچ روشی پیدا نشده که بتواند با دقت 100 درصد این نقاط چرخش رو بهطور کامل پیدا کند. در این مقاله از سایت پارسیان بورس میخواهیم به بررسی و معرفی پیوتهای قیمت بپردازیم. پیوت از جمله ابزارهای بسیار کاربردی تحلیل تکنیکال برای بررسی وضعیت گذشته و حال قیمت است. پیوتها به تعبیری همان نقاط چرخش قیمت در نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند و تشخیص درست آنها از الزامات شروع تحلیل تکنیکال است.
در ادامه بررسی میکنیم که پیوت چیست و بهطورکلی مبحث پیوت را مورد بررسی قرار میدهیم. اما پیش از شروع، درصورتی که علاقه دارید علم خود را در حوزه تحلیل تکنیکال گسترش دهید، دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن را به شما پیشنهاد میدهیم، در این دوره شما پرایس اکشن را به شیوه سم سایدن بهطورکامل آموزش خواهید دید.
از مزایای تشخیص درست پیوتها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی
پیوت چیست؟
تعریف پیوتها
پپوتها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش میکند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد میکند. درواقع پیوتها همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی یا کوچک) و پیوتهای اصلی (پیوتهای ماژور یا بزرگ) تقسیم میشوند.
پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی)
پیوتهای مینور سطوحی هستند که برگشتهای قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. بهعبارت دیگر برگشتهای محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود میباشد و کمتر معاملهگران معكوس، وارد بازار میشوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر میبینیم پیوتهای مینور نوسانات جزئی بازار است. برآیند پیوتهای فرعی بازار یک حرکت بزرگ را تشکیل میدهند.
پیوت مینور
یکی از دلایلی که معاملهگران معاملات خود را با سود کم میبندند، اسیر شدن در پپوتهای مینور یا فرعی میباشد، این پیوتها در کنار جوّ روانی منجر به این قضیه میشود که معاملهگران آماتور تصوّر کنند بازار در حال برگشت بزرگی است و معاملات خوب خود را اغلب با یکپنجم سود واقعی ببندند.
پیوتهای مینور در حقیقت سطوحی هستند که معاملهگران کوتاه مدتی شناسایی سود میکنند و به دلیل نقدکردن معاملات، قيمتها اندکی برمیگردند، امّا قیمت مجدد در جهت روند اصلی خود حرکت مینماید. بنابراین افرادی که معاملهگر میانمدتی هستند، نباید تحتتأثیر پیوتهای مینور قرار گرفته و پوزیشنهای خود را با سود اندک ببندند چرا که میتوانند سود بسیار بیشتری کسب نمایند.
مشکل بزرگی که بسیاری از معامله گران بازار، به خصوص تازهکارها، با آن روبرو هستند محدود کردن سود و باز کردن حد ضرر میباشد، بدینصورت که حدضرر خود را بر اساس ماژورها تعیین میکند و حد سودشان در مرحله اول ماژور است. امّا شرایط روحی و روانی و شرایط حاکم بر بازار منجر به این میشود که معامله گران در مینورها معاملات خود را ببندند و نسبت ریسک به بازده نامعقول باشد و در بلندمدت برآیند ضرر شود.
پیوتهای ماژور (پیوتهای اصلی)
پیوتهای ماژور یا پیوتهای اصلی، به زبان ساده، نقاطی را نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به اندازه یکسوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی پیوت مینور و کماهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کماهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیقتر و مدرنتری برای پیوتهای ماژور داریم. بنابراین بهنظر میرسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پیدرپی در بازار میشود.
قلّهها و درهها در تشخیص پیوت
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت ماژورها و تغییر فاز مکدی و مقاومت باشد.
به تمام قلّهها و درههای اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
قله ها و دره ها در تشخیص پیوت
به عنوان نمونهای دیگر در تصویر فوق که مربوط به قیمت جهانی طلا یا همان انس طلای جهانی میباشد، ماژورهای اصلی در شکل با مربعهای آبی نشان دادهشدهاست. امّا در این شکل، یکسری از سطوح به عنوان سطوحی که مشکوک هستیم، مورد توجه است. مثلاً در همین شکل برخی سطوح با دایرههای قرمز نشان داده شده که واقعاً نمیدانیم این سطوح ماژور هستند یا باید مینور در نظر بگیریم؟ چگونه باید در مواجهه با این سطوح رفتار کنیم؟ زمانیکه با استفاده از ماژورها روند را تعریف میکنیم، چگونه در تعیین ماژورها خطا ایجاد نشود و در تغییر روندها به مشکل برنخوریم؟
برای شناسایی ماژورها بهترین ابزار چشم انسان است، بدینصورت که چشم به راحتی قادر است بیش از 70% ماژورها را تشخیص دهد؛ امّا در 30% باقیمانده یک سری تکنیکهایی وجود دارد که با استفاده از آن میتوان به راحتی ماژورهای مشکوک را شناسایی نمود.
روشهای تشخیص پیوتهای اصلی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
دو روش تشخیص برای شناسایی ماژورهای مشکوک وجود دارد که هر یک را با مثال توضیح میدهیم.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
همانطور که در مبحث ماژورها دیدیم، بعد از هر ماژور کف، یک ماژور سقف باید شکل بگیرد و بعد از هر ماژور سقف، یک ماژور کف شکل میگیرد. بنابراین اگر دو ماژور در اختیار داشته باشیم، برای تعیین ماژور سوم از دو ابزار استفاده میکنیم، بدینصورت که همزمان در مکدی استاندارد تغییر فاز داشته باشیم و قیمت بیش از 38/2% اصلاح کرده باشد.
تغییر فاز مکدی چیست؟
زمانیکه اندازه مکدی از سطح مثبت به منفی برود یا بالعکس، میگوییم مکدی تغییر فاز ماژورها و تغییر فاز مکدی داده است. از نقطه نظر علمی، وقتی مکدی از صفر گذر میکند و از فاز منفی به فاز مثبت میآید، عمدتاً بیانگر این قضیه است که خریداران تازهنفس وارد بازار شده اند و حجم مالی بسیار خوبی در جهت خرید وارد بازار شده است. همچنین زمانیکه مکدی از مثبت به منفی میآید، بیانگر فروشندگان تازهنفس در بازار میباشد.
بهعنوان مثال در شکل زیر وقتی قیمت از B تا C ریزش میکند، معادل 38/2% اصلاح انجام گرفته و مکدی نیز از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. پس B چون هر دو پارامتر تغییر فاز مکدی و اصلاح بیش از 38/2% را دارا میباشد، پیوت ماژور سقف تلقی میشود و از C نیز قیمت برگشت خوبی میکند و این سطح نیز پیوت ماژور کف تلقی میشود.
اگر قیمت تا 38/2% اصلاح نمیکرد و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچ یک از نقاط مشخص شده ماژور نبودند. بنابراین ترکیب هر دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاحی بیش از 38/2% و تغییر فاز در مکدی نشانگر ماژور بودن سطوح، در مناطقی هستند که مشکوک به ماژور بودن است.
از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که در یک سقف، فشار فروش مناسبی وارد بازار شود. تغییر فاز در مکدی بیانگر ورود معاملهگران معکوس یا همان فروشندهها به بازار میباشد. چون پیش از آن، بیشتر خریدارها در بازار بودند.
تغییر فاز مکدی
بهعنوان مثال در شکل زیر روی سطوحی که با کادر آبی نشان دادیم، از نظر چشمی برگشت قیمت داریم؛ امّا با نگاه به اندیکاتور مکدی میبینیم که تغییر فاز نداشتیم. همچنین چون قیمت به تراز 38.2 فیبوناچی نیز نرسیدهاست، پس پیوتها مینور هستند.
اندیکاتور مکدی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
اگر از نظر زمانی تعداد کندلهای برگشتی بیش از 38.2% تعداد کندلهای حرکت قبلی باشد و در این اصلاح زمانی مکدی تغییر فاز دهد، میگوییم پیوت ماژور تشکیل شده است.
بهعنوان مثال در تصویر زیر میبینیم اگرچه اندیکاتور مکدی تغییر فاز داده ولی اصلاح قیمت از نقطه B تا C به لول 38.2% فیبوناچی نرسیده، امّا از نظر زمانی حدود 62% حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود، 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندلهای اصلاحی 35 کندل و معادل حدود 68% حرکت قبل بوده و مکدی نیز تغییر فاز داده، بنابراین هر دو سطح B و C پیوت ماژور تلقی میشوند. امّا چنانچه C کمتر اصلاح زمانی داشت و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچکدام از دو سطح B و C ماژور حساب ماژورها و تغییر فاز مکدی نمیشدند.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
نتیجه گیری از پیوتها
برای تشخص پیوتهای اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
دیدگاه شما